20:47

یادداشت / مجید میرفخرایی
زمانی که نه اینترنت بود و نه گوگل، ساعت‌ها برای تحقیق وقت می‌گذاشت. وقتی با او در تهران قدم میزدی، شهر را از نگاه دیگری میدیدی.
دائم یک تحقیق میدانی زنده در مقابل تو شکل می‌گرفت.
همه ساختمان‌های قدیمی و رفتار و گفتار مردم را دقیق زیر نظر داشت و از آنها در ساخت فیلم‌هایش الهام می‌گرفت.
گویی در شهر ساخته و پرداخته ذهن علی حاتمی، راه میروی نه در تهران شلوغ.
برای دکور و وسایل صحنه هم به اندازه دیالوگ‌هایش ارزش قائل بود. به یاد دارم روزی گفت اولین چرخ خیاطی سینگر که به ایران وارد شده را پیدا کردم. حتما سکانسی می‌نویسم که از آن استفاده کنیم. برای او وسایل صحنه هم مانند بازیگران فیلم‌هایش جان داشتند. به آنها احترام می‌گذاشت.
حاتمی معتقد بود اگر فضایی که را با دکور و لباس ایجاد می‌شود، بازیگر باور کند، بیشتر به شخصیتی که بازی می‌کند نزدیک می‌شود.
هنگام فیلمبرداری کودکی تختی اصرار داشت در استکان کمر باریک برای تختی چای دو رنگ ریخته شود تا با دیالوگ او هم‌خوانی داشته باشد و دیالوگ او چنین بود؛ «چای دو رنگ پرچم سه رنگ…»
از ریختن چای دو رنگ در استکان به عمق دیالوگی که وطن دوستی تختی بود می‌رسید.
این تنها مثالی بود از ربط دادن دیالوگ‌های بی‌نظیرش با وسایل موجود در صحنه.
به قول چخوف اگر شمشیری در دکور آویزان است باید از آن استفاده کرد…!
اقای حاتمی تولدت مبارک.

۱۳۴۸ تالار سنگلج / علی حاتمی در کنار بازیگران تئاتر حسن کچل… داود رشیدی، پرویز فنی‌زاده، سیروس افهمی، یدالله شیراندامی و…

علی حاتمی سر صحنه «جهان پهلوان»

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *