16:34

یادداشت / جمشید پوراحمد
نمی‌دانم نمایش بیاد ماندنی «شهرقصه» بیژن مفید را به یاد دارید؟
سرنوشت تئاتر امروز ایران، دقیقا سرنوشت همان فیل شهرقصه را پیدا کرده!
از طرفی حمایت بی‌دریغ مسئولان حوزه تئاتر برای این تخریب جبران‌ناپذیر مصداق واقعیتی بسیار عجیب، غریب، باورنکردنی و دردناک است،
نشریه شهروند ماجرای جانبازی را که در پارک می‌خوابیده و ماموران به ظن اینکه او افغانی است او را به افغانستان دیپورت می‌کنند؛ آن جانباز در افغانستان غریبانه از سرما و گرسنگی جان می‌سپارد!
دقیقا عین همین سرنوشت، پیش روی تئاتر است که در کشور خو، دیپورتش کردند و آرام آرام جانش را گرفتند!
بنده کوچک و بسیاری دیگر از بزرگان در این سالها گفتیم و نوشتیم از این معضل اما گویا اثرگذار نبود. به گمانم چنانچه اگر وال استریت ژورنال هم گزارشی منتشر می‌کرد و می‌نوشت که کارد به استخوان بی‌بندباری، عدم آگاهی، دانش، تجربه، ادبیات و اصالت تئاتر ایران افتاده، باز هم نتیجه‌ای در بر نداشت!
تئاتر برخلاف سینما چارچوب، قواعد و اصولش دقیقا عین چهار عمل اصلی ریاضی است، اما متاسفانه این روزها شاهد هستیم هر جا‌مانده‌ای به تئاتر روی آورده‌ تا این هنر ناب را به پرتگاه سغوط بکشاند؛ جاماندگانی که نه فعل و نه فاعل درست دارند.
اما واقعیتی انکارناپذیر دراین کشتارگاه فرهنگی ایران به ویژه تئاتر خودنمایی می‌کند و آن نیاز این مردم دل‌کشته و دل‌مرده و منقرض شده، به خنده، خندیدن و شادی است،
از این زاویه باید اذعان کنم که نمایش «لوک خرشانس» در نهایت بی‌محتوایی و در غالب اجرای یک آتراکسیون، بسیار موفق عمل می‌کند. اساس این موفقیت فقط رقص، شادی، موسیقی و خنده است اما در این غوغای آشفتگی نمایش «لوک خرشانس»، چهره‌های جوان و خلاقی پا به این عرصه گذاشته‌اند که متاسفانه به دلیل عدم هدایت و رهبری، آن چنان که باید دیده، باتجربه و پخته نخواهند شد.
اینجانب از کارگردان نمایش «لوک خرشانس» درخواست معرفی بازیگران پرانرژی و با هنر ذاتی‌شان بعد از دیدن نمایش را داشتم که متاسفانه بعد از گذشت چند روز اتفاقی نیفتاد!
اما رضا ناطقیان و سعید یاردوستی، دو بازیگر اصلی نمایش را کاملا می‌شناختم.
یادداشتی را درگذشته از رضا ناطقیان به عنوان سومین ارحام صدر ایران نوشتم که به یاری سردبیر محترم بانی فیلم منتشر گردید.
رضا ناطقیان کار صحنه را با حسن اکلیلی شروع کرد و بسیار خوش درخشید؛ با این اشاره که نمایش‌های حسن اکلیلی از هر نطر حرفه‌ای، موفق و قابل تحسین بود.
رضا ناطقیان شانزده سال به استادش حسن اکلیلی وفادار ماند و حاضر نشد با گروه دیگری روی صحنه برود!
ناطقیان اساسا تمایلش بازی در نمایش‌های درست و حرفه‌ای تئاتر است و به همین دلیل اینجانب نقش بزرگی را در نمایش «کریم شیره‌ای» که قرار بود با حسن اکلیلی و هوشنگ حریرچیان به صحنه برود واگذار کردم و سعید یار دوستی دیگر بازیگر «لوک خرشانس»؛ او جوانی انعطاف‌پذیر است که بازی در ضمیر خودآگاه و ناخودآگاهش جاری است،
سعید یاردوستی از جمله بازیگران نادری‌ست که صحنه در خدمت اوست.
بنده در نیم قرن فعالیتم در تئاتر، بازیگر زن‌پوش در تئاتر و سینما بسیار دیده ام… اما به جرات می گویم، نقش زن‌پوشی را که سعید یاردوستی در نمایش «لوک خرشانس» بازی کرد، مشابه نداشت و نخواهد داشت. ظرافت بازی این هنرمند، تحسین‌برانگیز و فراموش نشدنی است.
برای رضا ناطقیان و سعید یاردوستی بهترین‌ها را آرزو دارم…

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *