18:43

بانی‌فیلم: انتشار گفت‌وگو با مدیر جشنواره فیلم برلین و طرح دیدگاه‌های او در باره سینمای ایران و فیلمسازان ایرانی، باعث واکنش جواد کراچی کارگردان ایرانی ساکن آلمان شد.
نوشته انتقادی کراچی را که در آن دیدگاه‌های ماریت ریسنبک مدیر فستیوال برلین را به چالش کشیده است را بخوانید:

جناب آقای داودی
با سلام و خسته نباشید.
با شوق و اشتیاق مصاحبه مدیر جشنواره برلین با خبرنگار شما را خواندم. ذکر چند نکته برای جوانان ایرانی و فعال در حرفه فیلمسازی را لازم می دانم.
نباید اینقدر ساده لوح باشیم که فکر کنیم آنچه مسئولان کشورهای استعمارگر دیروزی و جنگ افروزان امروزی، می گویند واقعیت فکر و اندیشه آنان هست. هزار چهره‌ای بودن و چندگانه عمل کردن آنان ابعاد بسیار تازه و گسترده‌ای دارد و ما آسیایی‌ها نیاز به شناخت بیشتر و تسلط بر زبان و فرهنگ آنان داریم.
در این مصاحبه یک جمله کلیدی که گویای خیلی از موضوعات است و روح توتالیتر و همه خواهانه آنها را باز گو می‌کند را بطور مثال ذکر می‌کنم.

« چیزی که برای ساخت آثار بعدی خود به آن نیاز دارند تا بتوانند به کار خود در حوزه سینما ادامه بدهند.»

این جمله را که با دقت می‌خوانیم و مفهوم حرف ایشان که در لابلای شارلاتنیسم پیچیده شده، آشکار می‌گردد.
بی پرده گفته اند که برای پیشرفت کردن نیاز به تایید و جایزه گرفتن از ما دارند. اگر ما تایید نکنیم. کار از کار پیش نمی‌رود. بیان کردن بی‌پروای تمامیت‌خواهی در این جمله نشان می‌دهد که ما و فرهنگ کشور ما را جزیی مستعمره گان خودشان می‌بینند.
ای کاش خبرنگار شما سوال میکرد که آیا سرنوشت روانشاد سهراب شهید ثالث و زندان رفتن پناهی و … نتیجه این گفته‌های شماست؟
مثال‌ها و نام‌هایی که آورده‌اند با یکدیگر همخوانی حرفه‌ای ندارند. اصغر فرهادی را در کنار جعفر پناهی و محمد رسول‌اف قرار دادن. اینها دارای تناقض تکنیکی در کار هستند.
اما چون از ما تاییدیه گرفته‌اند. ما آنان را در سطح جهانی به عنوان کارگردان شناخته شده معرفی کرده‌ایم.
شیوه داستان‌گویی فیلمسازان ایرانی را مورد تایید قرار داده‌اند.
اینجا می‌باید با دقت توجه کنیم که چرا فیلم‌های ضعیفی که در اپیزودهای متفاوت ساخته می‌شده‌اند و قادر به پیش بردن داستان بر اساس سیر و خط سینمایی نبوده‌اند، اما از منظر سیاسی و گذاشتن صندلی خالی در اختتامیه جشنواره و فضاسازی سیاسی علیه کشورمان بوده‌اند را با خرس طلا و خرس نقره‌ای تشویق کرده‌اند تا اهداف خودشان را به دست بیاورند و سرنوشت فیلمساز عاشق شهرت و نام هم برایشان مهم نبوده است.
وارونه کردن نقطه ضعف فیلمسازان مجیزگوی جایزه بگیر را به عنوان نقطه قوت کارشان معرفی کردن و در وصف داستان‌سرایی به شیوه آنان را خط تاکید کشیدن نشان دهنده اهداف پلید و شوم آنان است.
جوانان عزیز و هموطنان خوب من.
شهرت را با دریوزگی و نوکر صفتی مستعمره گران دیروز و جنگ افروزان امروزی بدست آوردن، اصلا هنر و افتخار نیست.
هنر زمانی ارزشمند است که به وجود آورنده اثر در خدمت انسان و انسانیت باشد و نژاد و رنگ و پوست و ملیت و زبان حائز امتیازی برابر باشند.
سربلندی همه هنرمندان ایرانی در همه رشته ها، آرزوی قلبی ماست.
با احترام
از آلمان
جواد کراچی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *