11:38

*صادق رشیدی فرد
بسم الله الرحمن الرحیم
چندی پیش به تماشای مست عشق نشستیم، اما نه با مولانای این فیلم مست شدیم و نه با شعبده‌های شمس، یکدست. جلال الدین، جلال و شکوهی برای ایمان و ایران نبود، و شمس آن روشنایی‌ای نداشت از سوی آسمان. هرچه بود کلاژی بود از صحنه‌های کارت پستالی به همراه دیالوگ‌های منتخب بازارپسند و البته… آرشیوی از بازیگران حریم سلطان‌.
انتخاب سه شخصیت اصلی برای فیلمی سینمایی با زمان 105 دقیقه یک ریسک بزرگ است؛ ریسکی که کارگردان با صرف نظر از شخصیت‌پردازی مولانا و شمس و سپردن آن به شناخت مخاطب، آن را پذیرفته ، لیکن آنچه اتفاق افتاد تولید فیلم سینمایی نبود، بلکه ارائه راش‌هایی بود چشم‌نواز از قونیه, دیالوگ‌هایی کپی شده و لشکر بازیگران ترک و ایرانی برای فتح گیشه‌.
با توجه به پروپاگاندای مهندسی شده در هنگام ساخت، و البته به مدد مخالفت های انجام شده در هنگام تولید که تکمیل کننده این پازل بودند، فروش مناسب آن پیش بینی میشد.
مست عشق «لَنگ و لوک و خفته‌شکل و بی‌ادب» چونان پایش لنگ و اندامش معوج بود که علیرغم البسه مرصع و تاج ملوکانه ای که به سر داشت به ضیافت جشنواره فجر نیامد، زیرا که سازندگانش می‌دانستند :
گوهر پاک بباید که شود قابل فیض
ور نه هر سنگ و گلی لولو و مرجان نشود
علیرغم سر و صدای زیاد سینمای ترکیه و سهم آنها در بین جامعه ایران، کمتر فرصتی پیش می‌آمد که بازیگران ایران و ترک در کنار یکدیگر عرض اندام کنند که خدا را شکر در «مست عشق» اتفاق افتاد و بت‌های پوشالی این کعبه آمال هم فرو ریخت.
ای دُهُل‌های تهی بی‌قلوب
قسمتان از عید جان شد زخم چوب
بازیگرانی که گویی صورتک‌هایی به چهره دارند، نه از بدن استفاده می‌کنند و نه از پتانسیل‌های چشم و صورت، و به مدد لانگ شات های کارگردان و کلوزآپ‌های کوتاه، این نقیصه نیز جبران شد!‌، لیکن فهمیدیم فاصله سینمای ما با ترکیه فرسنگ‌ها فاصله دارد و باید قدر بدانیم این گوهر نایاب را.
«مست عشق» مست‌مان نکرد، لیکن چراغ عقل را روی ما روشن کرد تا بفهمیم و قدر بدانیم گوهر سینما و ظرفیت‌های این سرزمین را ، قدر بدانیم این ادبیات و این زبان را و بدانیم که از نیل تا سند گستره تمدنی است که امروز از آن فقط ایران مانده است‌.
ایکاش نویسندگان «مست عشق»، به حضور و نفوذ زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در قونیه نیز می‌پرداختند، تا بینندگان پیر و جوان، قدر این زبان گسترده و فرهنگ بین‌المللی نوروز را بدانند‌.
ایکاش کارگردان «مست عشق» این اشراف تاریخی را داشت که مردم ترکیه‌ی زمان مولوی، به پارسی سخن می‌گفتند و نه ترکی، و زبان و فرهنگ ترکی پس از تسلط مغولان به آن دیار متولد شد، پس لاجرم نیازی به معماری و فرهنگ و اسامی ترکی در فیلمنامه نبود‌.
ایکاش بینندگان مست عشق می‌دانستند پادشاهان عثمانی به فارسی شعر می‌گفتند و هنوز کتیبه‌های فارسی در جای جای استانبول خودنمایی می‌کند‌.
ایکاش و هزاران ایکاش… اما دریغ
گرچه عاجز آمد این عقل از بیان
عاجزانه جنبشی باید در آن
اِنَّ شَیئاً کُلُّهُ لا یُدرَکُ
اِعلَموا اَن کُلُهُ لا یُترَک

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *