20:19

یادداشت / شاهپور محمدی*

در خبرها آمده بود که یکی از باسابقه‌ترین تهیه‌کنندگان سینما و تلویزیون جناب آقای محسن شایان فر به دلیل عارضه قلبی دچار سکته و بیماری گردیده و کارشان به بیمارستان و عمل جراحی کشیده شد‌.
اما دلیل این اتفاق چه بود ؟
عدم پرداخت به موقع مطالبات این تهیه کننده گرامی به توسط سازمان صدا وسیما‌.
جزییات و اهمیت این خبر با قلم نافذ و تاثیر گذار استاد سعید مطلبی نویسنده و کارگردان پیشکسوت سینمای ایران اخیرا در بانی‌فیلم منعکس گردید که هشداری جدی به سازمان صدا و سیما را در جهت اهمیت و حفظ سلامت جانی این تهیه کننده به توسط مدیران تلویزیون را شامل می‌گردید.
اما باید پرسید چه عامل یا عواملی باعث می‌شوند نهاد رسانه نسبت به وظایف خود در قبال یک تهیه‌کننده‌ای که سابقه درخشانی نیز در تولیدات رسانه ای این سازمان دارد‌، اجحاف یا کم لطفی کند‌؟
چرا باید چنین کم کاری و تعللی در این سازمان صورت گیرد تا منجر به اینگونه اتفاقات بد و ناگواری شود‌؟
باید روشن شود که تهیه کننده سریال حکایتهای آقا کمال چه مشکلی داشته است که نباید به موقع بتواند مطالبات خود را از این سازمان عریض و طویل رسانه‌ای دریافت کند تا فشار اقتصادی‌، روحی و روانی برای ایشان ایجاد نگردد‌!!
اگر شرایط جسمی این تهیه کننده در حین عمل جراحی رو به وخامت می‌گذاشت و بدتر از وضعیت موجود می‌شد‌، نهاد رسانه چه پاسخی می‌توانست در مقابل خانواده ایشان داشته باشد‌؟
چه عاملی باعث شده مدیران تلویزیون نسبت به تهیه‌کنندگان آثار خود تا این اندازه بی‌تفاوت عمل کنند‌، تا جایی که باعث شود کار به سکته و عمل جراحی بکشد‌؟!
آیا چنین رفتارهایی در شأن رسانه ملی این کشور است‌؟
بخش تاسف بار موضوع نیز زمانی است که وقتی چنین فاجعه ای رخ می‌دهد از حضور مدیران تلویزیون جهت پیگیری موضوع در بیمارستان خبری نمی‌شود و حتی پس از رسانه‌ای شدن موضوع نیز هیچ‌گونه عملکرد مثبتی از طرف مدیران این رسانه مشاهده نمی‌شود.
رسانه ملی باید به طور شفاف مشخص کند که چرا و به چه دلیلی مطالبات تهیه کننده «حکایت‌های آقا کمال» پرداخت نگردیده است‌؟
براساس قراردادهای سازمان‌، همواره این تهیه‌کنندگان هستند که در قبال عوامل تولید فیلم‌ها و سریال‌ها مسئولیت دارند بنابراین عدم پایبندی به مفاد قراردادهای مالی امضا شده بین سازمان و تهیه‌کنندگان نه تنها به اعتبار اجتماعی تهیه‌کنندگان لطمه خواهد زد، بلکه موجبات بروز اتفاق ناگواری از جنس پیش آمد اخیر نیز خواهد بود‌.
این اتفاق به مدیران سازمان صداوسیما هشدار می‌دهد که در این تشکیلات رسانه ای میبایست تمهیداتی بیندیشند که هیچ سریال و برنامه‌ای قبل از تسویه حساب مالی با تهیه کننده آن‌، به شبکه های سفارش دهنده تحویل داده نشوند.
با اتخاذ چنین روشی، حداقل تهیه کنندگان می‌توانند در مقابل طلبکاران و عوامل پروژه‌ها پاسخگو بوده و از صدمات و آسیب‌های روحی و روانی ناشی از برخی رفتارهای سلیقه‌ای در این زمینه ها در امان بمانند و یا اگر احساس کنند چنین روندی به آسیب جسمی آنها منجر میشود، حداقل همکاری خودرا با این رسانه قطع کنند.
مدیران تلویزیون باید دقت کنند که تحت هر شرایطی این جان همکاران تهیه است که اهمیت دارد.
وقتی سازمان صدا و سیما محصولی را برای تولید سفارش میدهد، موظف است منابع مالی انرا از قبل پیش بینی کند تا منجر به ایجاد این گونه گرفتاری‌ها برای تهیه کنندگان آثار نشود.
اگر نظر سازمان نیز بر این است که نهاد رسانه با مشکل مالی مواجه است می‌تواند سفارش تولید ندهد.
با وجود قانون تولید برنامه های مشارکتی در این سازمان‌، عمدتا پنجاه درصد هزینه تولید آثار به توسط مشارکت کنندگان تامین می‌شود .
از طرفی کارهای مالی و اقتصادی کلان و فراوانی در این سازمان اعم از جذب و پخش آگهی‌های بازرگانی صورت می‌گیرد که نهاد رسانه با مونوپول کردن اینگونه فعالیت‌های تبلیغاتی عملا منبع مالی و درآمدی خوبی را برای خود فراهم می‌سازد.
این سازمان در کنار همه اینها سهم بودجه‌ای نیز از طریق دولت و سازمان برنامه و بودجه دریافت میکند که با احتساب همه اینها در کنار همدیگر‌، اصولا این سازمان نباید مشکل و گرفتاری مالی داشته باشد.
پس اگر این سازمان مشکل پولی ندارد چه دلیلی دارد که تهیه کننده خوشنام و کاربلد خود را در راهروهای اداری خود سرگردان و بلاتکلیف می‌سازد تا کار به جایی برسد که فشارهای عصبی او را روانه بیمارستان کند‌؟!
اگر اتفاقات بدتری در این مسیر می افتاد‌، چه کسی مسولیت آنرا می‌پذیرفت‌؟
چرا نهاد رسانه به این گونه مسایل مهم دقت لازم را مبذول نمی‌کند.
رسانه ای که در زمان عقد قرارداد فی مابین‌، تمامی مسئولیت‌ها و تکالیف را به گردن تهیه‌کننده‌ها می‌اندازد و خود را از درگیر شدن با مسائل حقوقی در قبال عوامل سازنده دور می کند، می‌بایست حداقل خود را نیز در مقابل پرداخت‌های به موقع ملزم و متعهد بداند‌، نه اینکه تهیه کننده‌ای را با دستان خالی در وسط کارزار تولیدات سفارشی رها نموده و تنها بگذارد و اینکه قبل از تامین مالی کامل برای آثار مورد سفارش‌، قرارداد تولید با تهیه‌کنندگان منعقد نکند‌.
چه لزومی دارد این نهاد بخواهد بدون تامین مالی آثار در حجم وسیعی به تولید سریال‌های مختلف بپردازد.
حتی گاه شتاب بیشتر در حوزه تولید به لحاظ کمی باعث میشوند محتوای آثار کمتر مورد دقت و بررسی قرار گیرند و صرفا مسابقه تولید در این سازمان با سرعت و سبقت بیشتری براه بیفتد که تبعات منفی چنین عملکردی در محتوای برخی پروژه ها به نحوی خود را عیان می‌کند .
اصحاب قلم مدت‌هاست که چنین مواردی را مورد تذکر و نقد سازنده خود قرار داده‌اند و همواره تاکیدشان بر این است که انبوه سازی پرشتاب بدون دقت در کیفیت آثار هیچگونه کارکرد مثبتی برای رسانه و مخاطبان آن نداشته و این رسانه بدون دقت و تعمق به مضامین و کیفیت تولیدات‌، اثر درخور و ماندگاری را تولید نخواهد کرد .
متاسفانه کمتر مدیری به این موارد اهمیت می‌دهد و اغلب با کم توجهی در این بخش‌ها مواجهیم و نتیجه آن هم می‌شود روند فعلی نازل سازی آثار در این نهاد رسانه که صرفا عده‌ای هنرمند و کارمند را به خود مشغول کرده و از کارهای فاخر و ماندگار خبر چندانی نیست!
اتفاقی که برای تهیه کننده «حکایت‌های آقا کمال» افتاد، باید درسی باشد برای مدیران این نهاد رسانه‌ که با دقت و آرامش بیشتری فضای تولیدات خود را مدیریت کنند تا هیچ پروژه و تهیه کننده‌ای بخاطر یک سری مشغله های زاید به فراموشی سپرده نشوند .
اتفاق صورت گرفته نشان داد که رابطه این سازمان با جامعه هنری و فرهنگی کشور نیز چندان تنگاتنگ نیست که اگر بود نیازی نبود که این موضوع رسانه‌ای گردیده و یکی از بزرگان و پیشکسوت سینما بخواهند هشدار بزرگی را در این زمینه به مسئولان ذیربط صدا و سیما بدهند.
نهاد رسانه می‌بایست در تمام زمینه ها و حوزه‌ها، چه مالی و چه غیر مالی به فکر همکاران سازمانی خود باشد.
اهمیت فعالیت شبانه‌روزی این نهاد رسانه‌ای بر کسی پوشیده نیست ، اما این موضوع نباید باعث شتابزدگی در ساخت و تولید انبوه برنامه‌هایی شود که صرفا برای پر کردن آنتن تولید می‌گردند و از کیفیت خبری نیست .
اگر سازمان بخواهد به هر قیمتی به روند تولیدات رسانه‌ای خود اندیشه کند و جان و جسم و گرفتاری مالی تهیه کننده و عوامل را فراموش کند قطعا چنین تولیداتی به درد مخاطب نخورده و صرفا مشتی تصویر ضبط شده خواهد بود .
امید که موارد ذکر شده توانسته باشد (‌ولو اندک‌) مدیران رسانه را با وظایف اصلی شأن که همان حفظ کرامت‌، ارزش و اعتبار اجتماعی تهیه‌کنندگان و برنامه‌سازان است بیشتر آشنا سازد.

*مستند ساز و منتقد

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *