آغاز تابستان یادآور سواحل آمریکای لاتین و رنگ های استوایی است، این آخر هفته را به مرکز و جنوب قاره آمریکا سفر کنید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، آمریکای جنوبی سرزمین حقیقتهای باور نکردنی است، شاید به همین دلیل است که ادبیاتی که به آن شهرت یافته، رئالیسم جادویی نام دارد. شاید مشهورترین نامی که از آمریکای جنوبی شنیده باشید، گابریل گارسیا مارکز باشد اما نویسندگان بسیاری در این سرزمین هستند که شهرت جهانی یافته اند و به زمانه و جغرافیای خوب محدود نشده اند..
روایتی فراواقعی از مبارزات توطئه موز
میگل آنخل آستوریاس(Miguel Ángel Asturias)، زاده ۱۹ اکتبر ۱۸۹۹، شاعر و نویسنده اهل گواتمالا است و به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان آمریکای جنوبی شناخته میشود. میگل آنخل آستوریاس در ۱۸۹۹ در گواتمالاسیتی در خانوادهای بازرگان زاده شد. تحصیلات دانشگاهی را در رشته حقوق به پایان برد و دکترای خود را گرفت. در ۱۹۲۴ به لندن و به پاریس سفر کرد و در دانشگاه سوربن در رشته نژادشناسی به تحصیل ادامه داد و در ادیان قدیم آمریکای مرکزی نیز متخصص شد. آستوریاس یکی از مشهورترین نویسندگان در رئالیسم جادویی است.
او سفیر گواتمالا در کشورهای مکزیک، آرژانتین و السالوادور بود و در سال ۱۹۶۷، به خاطر موفقیتهای ادبی آشکار او که در ویژگی ها و آداب و رسوم مردم بومی آمریکای لاتین ریشه دارد، جایزه نوبل ادبی را دریافت کرد.
وی ۹ ژوئن ۱۹۷۴، در فرانسه درگذشت و در گورستان پرلاشز به خاگ سپرده شد.
کتاب چشم انتظار در خاک رفتگان، یکی از مشهورترین و مهم ترین آثار آستوریاس است که در واقع جلد سوم از سه گانه موز آستوریاس است. موضوع این سه گانه نفوذ شرکت های بزرگ چند ملیتی به آمریکای لاتین است که در تاریخ سیاسی به عنوان توطئه موز شهرت یافته است.
چشم انتظار به خاک رفتگان، بازگو کننده پایان مبارزات و تشکیل اعتصابی عمومی است که به کارگران شرکت موز اجازه می دهد تا شرایط خود را به شرکت تحمیل کنند. کاری که که امنیت برقراری یک دیکتاتوری طولانی را تهدید می کند، شخصیت اصلی این رمان مبارزی انقلابی است که میکوشد مردم را به قیام و اعتصاب فرا خواند. اگر این اعتصاب پیروز شود، سرخپوستان مظلوم و درخاکرفته تسلی مییابند و میتوانند چشمان بازماندهشان را ببندند، چون بنا بر افسانهای مایایی، چشمان آنها در گور به انتظار تحقق عدالت بازمانده است.
چشم انتظار به خاک رفتگان، با ترجمه سروش حبیبی در ۷۶۸ صفحه توسط نشر ماهی به چاپ با جلد گالینگور رسیده است.
چیزهای دیگری در جهان هست که مرد نابینا میبیند
خورخه لوئیس بورخس (Jorge Luis Borges)، ۲۴ آگوست سال ۱۸۹۹ (۲ شهریور ۱۳۷۸) در بوئنوس آیرس پایتخت کشور آرژانتین به دنیا آمد. پدر او به وکالت اشتغال داشت و استاد روانشناسی نیز بود و قصد داشت نویسنده شود، مادرش یک مترجم حرفهای بود. او دو زبان اسپانیایی و انگلیسی مشغول بود.
بورخس و خانوادهاش در سال ۱۹۱۴ به خاطر کاهش بینایی پدر و برای درمان این مشکل به ژنو سوئیس رفتند، وی در اروپا زبانهای فرانسوی و آلمانی را در کنار زبان مادریاش آموخت. او سالهای نوجوانی خود را در ژنو و بعد در اسپانیا سپری کرد و در سال ۱۹۲۱ به بوئنوس آیرس بازگشت.
بورخس در دوران جوانی کارمند کتابخانه بود، سپس مدیر کتابخانه ملی آرژانتین شد، سالها بعد نیز به عنوان استاد ادبیات انگلیسی دانشگاه بوئنوس آیرس منصوب شد.
وی تا سال ۱۹۳۰ شش کتاب چاپ کرده بود: سه مجموعه شعر و سه مجموعه مقاله؛ بین سالهای ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۹ او تمام آثار داستانی خود را نوشت و چاپ کرد که بعدها به خاطر همین آثار به شهرت رسید. بورخس نیز چون پدرش، به مرور زمان بینایی خود را از دست میداد و قبل از مرگ کاملاً نابینا شد. وی در زمان تصدی پست ریاست کتابخانهٔ ملی آرژانتین، تقریباً نابینا بود.
بورخس با اینکه بارها نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات شد ولی هیچگاه برنده آن نشد، با این وجود جایزهٔ ملی ادبیات آرژانتین را از آن خود کرد و در سال ۱۹۶۱ با دریافت نخستین جایزه ادبی فورمنتور از سوی جامعه بینالمللی ناشران برای کارنامه ادبی بینظیرش یکباره به شهرت جهانی رسید. این جایزه بهطور مشترک به بورخس و ساموئل بکت اهدا شد و به ترجمههای انگلیسی دو اثر بورخس، فیکسیونس و هزارتو شهرت فراوانی بخشید.
بورخس در سالهای پایانی عمر سفرهای زیادی انجام داد و ماههای واپسین زندگیاش را در ژنو سوئیس سپری کرد. خورخه لوئیس بورخس سرانجام در اثر سرطان کبد ۱۴ ژوئن ۱۹۸۶ (۲۴ خرداد ۱۳۶۵) درگذشت و در همین شهر به خاک سپرده شد.
کتاب شن، مجموعهای از داستانهای تخیلی خورخه لوئیس بورخس است. داستانهای این مجموعه قبلا به صورت پراکنده منتشر شدهبودند و این مجموعه نخستین کتابی است که آنها را یکجا تقدیم خواننده فارسیزبان میکند.
مانی صالحی علامه، مترجم اثر، در مقدمه کتاب نوشته است که کاملترین مجموعه ترجمه شده از آثار این نویسنده فقید آرژانتینی به زبان فارسی است. او همچنین مینویسد که سبک نوشتاری بورخس و سیر تطور و تکامل زبان او را اگر از اولین کتابش دنبال کنیم، این نویسنده را بهتر خواهیم شناخت.
کتاب شن شامل ۱۲ قصه و روایت، با عنوانهایی چون: آن دیگری، اولریک، کنگره، چیزهای دیگری در جهان هست، فرقه سی، آینه و نقاب، اوندر، ناکجاآباد مردی خسته، رشوه، آوه لینوآره دوندو، سکه، کتاب شن، است.
این اثر با ترجمه مانی صالحی علامه، در ۱۶۰ صفحه، توسط بنگاه نشر و ترجمه کتاب پارسه منتشر شده است.
شاعر آزادی
پابلو نرودا(Pablo Neruda)، زاده ۱۲ جون ۱۹۰۴ (۲۲ خرداد ۱۲۸۳) و درگذشته ۲۳ سپتامبر ۱۹۷۳ (۱مهر ۱۳۵۲) با نام مستعار ریکاردو الیسر نفتالی ریس باسوآلت، دیپلمات، سناتور و شاعر نوگرای شیلیایی و برنده جایزه ادبیات نوبل بود. او نام مستعار خود را از یان نرودا، شاعر اهل چک، انتخاب کرده بود.نرودا در شهر پارال در جنوب سانتیاگو به دنیا آمد. پدرش کارمند راه آهن و مادرش معلم بود.
او هنگامی که دوماهه بود، مادرش را از دست داد و همراه پدرش به شهر تموکو رفت. نرودا از کودکی به نوشتن علاقه داشت و بر خلاف میل پدرش با تشویق اطرافیان رو به رو می شد. یکی از مشوقان او، گابریلا میسترال بود که خود بعدها برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
نرودا با رفتن به دانشگاه شیلی در سانتیاگو و انتشار مجموعه اشعارش، به شهرت رسید و با شاعران و نویسندگان دیگر آشنا شد. او مدتی به عنوان کارمند دولت شیلی به برمه و اندونزی رفت و به مشاغل دیگری نیز پرداخت. نرودا سپس مأمور به کنسولگری شیلی در بارسلون و بعد کنسول شیلی در مادرید شد. در همین دوره جنگ داخلی اسپانیا درگرفت. نرودا در جریان این جنگ بسیار به سیاست پرداخت و هوادار کمونیسم و با فدریکو گارسیا لورکا دوست شد.
پس از آن نرودا کنسول شیلی در پاریس شد و به انتقال پناهندگان جنگ اسپانیا به فرانسه کمک کرد. او سپس از پاریس به مکزیکو رفت و در آنجا با پناه دادن به نقاش مکزیکی، داوید آلفارو سیکه ایروس که مظنون به شرکت در قتل تروتسکی بود، در معرض انتقاد قرار گرفت. در گواهی رسمی مرگ نرودا در سال ۱۹۷۳، سرطان پروستات علت مرگ ذکر شده است. مرگ او چند روز پس از کودتای ژنرال پینوشه و کشته شدن آلنده رخ داد.
کتاب سرود اعتراض و شعرهای دیگر، یادآوری خاطره های ازیادرفته یا تباه شدۀ مردمان آمریکای لاتین است که گاه در جامۀ رنگ ها و بوی های بومی و پرواز پرندگان کارائیب عرضه می شود و گاه عریان، آکنده از زخم های جانگزای مردم آن سرزمین، برای عرضه داشت این کهکشان مفهوم ها نرودا تاریخ را عمدتاً در سطح چهره ها و رویدادهایی فرایاد می آورد که بیش از همه در دگرگون شدن حافظۀ قومی نقش داشته اند.
پابلو نرودا در آغاز کتاب می گوید، در ابتدا مضمون این سرودها در پیرامون پورتوریکو دور می زده،ولی بعدها رشد کرده و گسترش یافته و سایر سرزمین ها و کشورهای آمریکای لاتین را نیز دربرگرفته است. نحوۀ برخورد شاعر با مضمون کار خود این دفتر را به نگارخانه ای تاریخی بدل می سازد که چهره ها و رویدادهای سیاسی آمریکای لاتین در قرن حاضر از دیوارهایش آویخته است، و بدینسان خواننده با خواندن سرود اعتراض در واقع به سلوکی هدفمند در تاریخ معاصر این سرزمین غریب می پردازد، و با گوشه کنارهای تاریخ آن آشنا می شود.
این کتاب در ۲۹۸ صفحه با ترجمه احمد کریم حکاک و فرامرز سلیمانی، توسط نشر نیلوفر به چاپ رسیده است.
بدون دیدگاه