یادداشت / جواد کراچی
رویدادهای سینمایی کشورمان را در حالی دنبال می‌کنم که چهل و یکمین دوره جشنواره را برگزار می کنند.
اخبار سینمایی روز را در ویژه‌نامه‌هایی با قطع بزرگ، پشت سر گذاشته‌ایم و از بده و بستان‌های یواشکی گذاشته‌ایم و به عصر اطلاعات رسیده‌ایم.
دیگر نیازی نیست که معلم بازنشسته شهرستانی به اداره پست بدود و مجلات یا نشریات سینمایی یا ادبی را به خارج از کشور پست کنند و وظیفه برادری و خواهری خودشان را به نحو احسن اجرا کنند.
خبرها ثانیه به ثانیه به دستمان می رسد و تپش قلب را همچنان تپنده و زنده. زنده نگه می‌دارند.
نمی‌دانم روزی و یا روزگاری حسین فرحبخش در دفتر خیابان میرداماد بود یا محسن مخلمباف که فیلمنامه مهاراجه را به من دادند تا بخوانم و در مورد ساخت آن در هندوستان و همکاریم، اعلام آمادگی کنم.
به هر حال.
فیلمنامه را خواندم و در شماره‌گذاری نظرات منفی خود را به خوبی به یاد می‌آورم که نوشتم، بهتر است این فیلمنامه در عربستان سعودی کار بشود و نه هندوستان.
حالا چرا عربستان سعودی آری و هندوستان، نه.
تا آنجایی که به یاد می آورم صحنه‌هایی از اعدام در فیلمنامه بود و اینها مغایرت با هندوستانی داشتند که نفی اعدام از پیام‌های مهم مهاتما گاندی بوده.
به هر حال، جواب منفی بود.
همچنین در مورد فیلمنامه‌هایی که قرار بود در آلمان ساخته بشوند و شدند و نتایج آنها را هم دیدیم.

***

چند روزی است که نمایش فیلم‌ها در چهل و یکمین جشنواره شروع شده و آنچه از مطالب نوشته شده در رسانه‌ها بر می‌آید، می‌توان به این نتیجه رسید که ویژگی‌های تمامی ان آثار عبارتند از:
-ضعف فیلم‌ها از منظر تکنیکی و بیان داستان.
-استقبال نشدن از سوی مردم.
ضعف در قدرت بیان کارگردانان، بازیگران و تهیه‌کنندگان.
و در نهایت تحریم‌کنندگان جشنواره‌ای فرمایشی که غیبت‌شان کاملا محسوس است.
خبرگزاری فارس با درج مطلبی با تیتر:
«جریان فراموش شده سینما چه نسبتی با بدخواهان ایران دارد»
مطلبی نوشته که واکاوی آن شاید برای نسل آینده بتواند مفید باشد.
از همان تیتر اول بر دو نکته مهم تکیه دارند که یکی را جریان فراموش شده می‌خوانند «بخوانید ترد و اخراج کنید» و دیگری نسبت دادن با بدخواهان ایران که در خارج از کشور هستند.
چنین بر می‌آید که نوشته بدون نام خبرگزاری فارس (فراموش نکنید که از منظر قوانین رسانه‌ای عملی خلاف است)، آن نوشته نه اینکه به دنبال انتقادی سازنده باشد، بلکه با نگاهی بسیار بسته و بدور از درک حرفه‌ای از مشکلات واقعی سینمای کشورمان، گره‌های کورتری را می‌پروراند.
«چند ماهی است که عده‌ای از سینماگران بر طبل تحریم جشنواره فیلم فجر می‌کوبند و سعی در به حاشیه بردن جشنواره فجر دارند.»
چنانچه از مفهوم این جمله بر می آید توطئه‌ها از چند ماه قبل آغاز گردیده. این نگاه و مبنای این نگاه همان نگاه وامانده کلیشه‌ای توطئه‌یابی است که از سر استیصال با برون فکنی، به دنبال بستن راه برای نظرات منصفانه و حرفه‌ای در مورد مشکلات سینمای کشورمان است.
البته نا گفته نماند که نگاه اغلب مسئولان سینمایی حاضر کشورمان هم با همین شیوه همخوانی دارد.
چند جمله پایین‌تر مطلب فارس که نوشته: «کاسبان تحریم جشنواره سر بر آورده‌اند»
نویسنده محترم و بی نام خبرگزاری فارس جای حاکم و محکوم را عوض کرده است!
باید پرسید؛ کاسب کسانی هستند که بیکار مانده‌اند یا کسانی هستند که با ظاهرالصلاح خواندن ظاهری کلیشه‌ای با بودجه‌های هنگفت دست در جیب مستمندان کرده‌اند و از پول بیت‌المال، فیلم‌های بساز و نفروش تحویل سازمان سینمایی و فارابی و دیگر ارگان‌ها داده‌اند؟
در ادامه مطلب، نمی‌دانم چطور شده است که نویسنده بی نام، مطلبی را چنان به حق نوشته اند که باید از ایشان بسیار تشکر و قدردانی کنم.
«عجیب اینکه کسانی جشنواره فجر چهل و یکم را تحریم کرده‌اند که اساسا فیلمی در این رویداد ندارند»
پیر ما چه خوش گفته است:

راه عشق ار چه کمینمگاه کمانداران است
هر که دانسته رود صرفه ز اعدا ببرد

ایکاش نویسنده مطلب و متخصص سینمایی خبرگزاری فارس از خودشان سئوال می‌کردند که چرا اکثریت فیلمسازان شناخته شده مملکت‌مان در این رویداد، حضور نداشته و یا فیلمی ندارند. جواب بسیار سهل و آسان است.

و باز هم پیر ما هست که مرا یاری می دهد.
حافظ به جام عدل بده باده تا گدا

غیرت نیاورد که جهان پر بلا کند.
خواهران و برادران عزیز و ارجمندم؛ سالها پیش در مقاله‌ای که منتشر شد، نوشته بودم که به جای محمد مهدی حیدریان هر فرد دیگری هم در معلونت سینمایی ارشاد بیاید. شکست خواهد خورد.
پس می توانیم نتیجه بگیریم که خشتی که از دوران آقای انوار و بهشتی و در دهه شصت گذاشته شده خشت کجی بوده و جایز نیست که باز هم خشتی روی آن بگذاریم.
سینمای ما نیازمند خانه تکانی اصولی و نگاهی آگاهانه و کارشناسانه به سرنوشت سینما در کشورهایی نظیر اتحاد جماهیر شوروی سابق، مجارستان، لهستان، یوگسلاوی. در بلوک سینمای دولتی.
…و در دیگر سو، بحران در سینمای ایتالیا، آلمان، فرانسه و حتی هالیوود در بلوک کشورهای غربی است تا بتوانیم راه برون رفت از این بن بست را بر مبنای هویت سینمایی ملی خودمان شکل دهیم.

هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد
سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد…

پیر ما هم از خاطر مجموع سخن رانده است.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *