محمد متوسلانی بازیگر و کارگردان فیلمهای سینمایی قبل و بعد از انقلاب در بخش سوم و پایانی گفتو گو با «پروژه تاریخ شفاهی سینمای ایرنا» می گوید فیلمنامه ای را برای تصویب به وزارت ارشاد برده بودم اما به من گفتند این فیلم را اگر ابراهیم حاتمی کیا بخواهد بسازد مجاز است اما تو مجاز نیستی.
به گزارش ایرنا، خبرگزاری جمهوی اسلامی در راستای افزایش اطلاعات سینمایی مخاطبان خود و ثبت وقایع تاریخی حرفه سینما، تصمیم به راه اندازی پروژه تاریخ شفاهی سینمای ایرناکرده است. در این زمینه بنا داریم تا برای ثبت در تاریخ، پای صحبت عوامل گوناگون حرفه سینما بنشینیم و از وقایع این حوزه بپرسیم. قرعه اولین گفتوگو به نام محمد متوسلانی افتاد.
او در دو شماره قبل این گفت و گو از چگونگی ورود خود به عالم سینما، تشکیل یک گروه ۳ نفره کمدی، مقایسه سینمای قبل و بعد از انقلاب و مسائلی از این دست گفت. بخش سوم و آخر این مصاحبه در پی می آید:
مدیریت سینمای قبل و بعد از انقلاب چه تفاوتی با هم داشت؟
قبل انقلاب، دولت به اینکه شما چه چیزی را بسازی کاری نداشت. البته اگر مثلا فیلمی راجع به انقلاب سفید شاه می ساختی از تو حمایت مالی و معنوی هم می کرد. من آن موقع دبیر سندیکای هنرمندان بودم. به من می گفتند اگر کسی فیلمنامه ای درباره انقلاب سفید شاه دارد به ما اطلاع بده تا از آن حمایت مالی کنیم.
محدودیت های اصلی آن زمان هم دو چیز بود: یکی توهین به خاندان سلطنت و دیگری توهین به روحانیت. اما پرداختن به مسائل دیگر آزاد بود البته در مورد اصناف و مشاغل هم حساسیت هایی وجود داشت.
قبل از انقلاب ۱۲ فیلمنامه نوشتید بعد از انقلاب یک فیلمنامه نوشتید؟ دلیل یا دلایلش چه بود؟
بله. بعد از انقلاب فقط فیلمنامه دو روی سکه را نوشتم. البته فیلمنامه کفش های میرزا نوروز نوشته خانم سوسن تسلیمی را هم تغییردادم. یادم هست چون این فیلم مربوط به قرن ها پیش بود و من تخصصی در نوشتن گفت و گوهای قدیمی نداشتم از دوستم آقای بهرام بیضایی خواهش کردم اگر می شود زحمت بکشند و در بازنویسی آن مرا کمک کنند.
ولی وقتی فیلمنامه را از ایشان گرفتم دیدم تمام دیالوگ های فیلم را آهنگین نوشته اند. حس کردم این طور سر تا سر فیلم خیلی خسته کننده می شود. من دوباره روی آن کار کردم و جز دو سه صحنه، بقیه آن را از حالت ریتم و قافیه درآوردم.
اما دلیل کم نوشتن فیلمنامه هم این بود که انگیزه چندانی برای این کار نداشتم. البته فیلمنامه هایی نوشتم ولی رد شد و بعضی هم به مرحله ساخت نرسید.
ایرنا: چرا؟
مثلا یک فیلمنامه ای بود که گفتند این را اگر ابراهیم حاتمی کیا بسازد می شود ولی شما مجاز نیستی و نمی توانی.
اسم فیلم چه بود؟
رستگاری در ساعت ۸ و بیست دقیقه که آقای سیروس الوند آن را ساخت. طرح فیلم متعلق به آقای هادی کریمی بود. ما آن را به صورت یک فیلم کامل درآوردیم. رفتیم با آقای جوزدانی هم صحبت کردیم. قرار شد در سرمایه گذاری، من هم شریک شوم. حتی پروانه ساخت هم برای آن گرفتیم. رفتیم بنیاد فارابی که وام بگیریم گفتند صلاح نیست شما چنین چیزی بسازید. برو یک چیز ساده تر بساز!
من هم گفتم دنبال این هستم که چیزی بسازم که احساس کنم کاری کرده ام. بالاخره هم موافقت نکردند.
شما در قبل و بعد از انقلاب در ۵۰ فیلم بازی کردید. کدام فیلم را که بازی کرده اید بیشتر دوست دارید؟
دل و دشنه و شب روباه. این دو تا نقش هایش در ظاهر خیلی شبیه هم است ولی در اجرا سعی کرده ام تفاوت داشته باشد.
محدودیت هایی که برای شما وضع شده بود چگونه کاهش پیدا کرد؟
افرادی که از دور نشسته اند و شعار می دهند یک جور مسائل را می بینند و کسانی که از نزدیک کار اجرایی می کنند طور دیگری. مسوولین بالاخره می فهمند که تعداد زیادی افراد از طریق سینما ارتزاق می کنند. از طرفی برای سرگرمی مردم و فرهنگ سازی وجود سینما لازم است و نمی شود با آن احساسی برخورد کرد.
خاطرم است اوایل انقلاب، بنیاد مستضعفان فیلم می ساخت. مسوولش هم کسی بود که هیچ چیز از سینما نمی دانست. ایشان آمده بود و به عنوان یک تصمیم انقلابی گفته بود چرا فیلم هایی که ساخته می شود ابتدا در شهرهای بزرگ نمایش داده می شود؟ این طور نباید باشد و باید ابتدا در شهرهای کوچک و محروم اکران عمومی شود و بعد به شهرهای بزرگ بیاید.
او نمی دانست آپارات آن شهر محروم کوچک، قراضه است و وقتی کپی فیلم به آنجا می رود درب و داغان و پاره می شود. برای همین ابتدا فیلم ها را در شهرهای بزرگ که آپارات های سالم دارند نشان می دهند و آخر سر به شهرهای کوچک و محروم می برند. این شخص گفته بود چون انقلاب ما انقلاب مستضعفان بود پس اولویت ما برای پخش فیلم هم باید مستضعفان باشند.
سال های اخیر چقدر کم کار شده اید؟
کارهایی پیشنهاد می شود که زیاد جذاب نیست. از طرفی من از سینما ارتزاق نمی کنم. حقوق بازنشستگی ام را می گیرم و زندگی ام هم خیلی جمع و جور است. اهل تشریفات نیستم و طوری زندگی می کنم تا نیازمند این نباشم که هر کاری را قبول کنم.
شما تجربه همکاری با آقایان خاچیکیان و بهروز وثوقی را هم دارید. خاطره ای از این دو دارید؟
من چون خیلی تشنه آموختن بودم بسیار سعی می کردم ببینم آقای ساموئل خاچیکیان چی کار می کند. حتی از ایشان سوال می کردم که این چیست و آن چیست؟ ایشان هم لطف داشتند و پاسخ مرا می دادند. حتی چون هر دو به موسیقی کلاسیک علاقه داشتیم با هم در این باره صحبت می کردیم.
اما درباره آقای بهروز وثوقی، من از کار با ایشان لذت می بردم چون آدمی بود که کارش را خیلی دوست داشت. فقط سر فیلم ذبیح با او مشکل کوچکی پیدا کردم و آن اینکه قرار بود در آن فیلم روی سرش کلاه بگذارد و او دوست نداشت.
ایرنا: خاستگاه کار شما با کمدی بوده است. سینمای کمدی ایران را در سال های پس از انقلاب چطور دیده اید؟
چند کار خیلی خوب شده است مثل اجاره نشین های آقای داریوش مهرجویی یا تازه چه خبر خانم تهمینه میلانی و همین طورکارهای آقای کمال تبریزی و فیلم هایی از آقای سامان مقدم، ابوالحسن داوودی و پیمان قاسم خانی. این آثار سعی در خنداندن مخاطب نمی کند بلکه موقعیتی را ایجاد می کند که مخاطب خنده اش می گیرد. این طور نیست که هنرپیشه شکلک در بیاورد یا زمین بخورد تا بلکه بیننده بخندند.
بهترین بازیگر کمدی تاریخ سینمای ایران کیست؟
خیلی مشکل است راجع به بهترین ها صحبت کنم. اما یکی از با استعدادترین افراد در کار کمدی در بعد انقلاب آقای اکبر عبدی است. آقای پرویز پرستویی هم در اجرای نقش کمدی بسیار قوی است با این که کمدین نیست. آقای محسن تنابنده هم هنرپیشه ای تواناست. آقای رضا عطاران که سبک خاص خودش را دارد و همین طور آقای علیرضا خمسه. خوشبختانه هنرپیشه و کمدین خوب در حد وفور داریم.
بدون دیدگاه