من، جلال مهربان و هنرمندی بزرگمنش به نام سعید مطلبی

9:37

جمشید پوراحمد
چندی پیش یادداشتی صادقانه در خصوص شخصیت هنری سعید مطلبی نوشتم؛ در آن یادداشت اشاره‌ای هم به اتفاقات گذشته کردم، از جمله برخی مسایل در باره فیلم «عاصی» که ابتدا قرار بود جلال مهربان آن را بسازد‌… اما سعید مطلبی ساخت.
درپی چاپ یادداشت؛ سعید مطلبی یاداشتی کاملا جامع و پربار نوشت که فقط می‌تواند حاصل قلم شایسته هنرمندی چون سعید مطلبی باشد.
جناب مطلبی خبر ندارند که بعد از خواندن یادداشت‌شان، بنده دچار سندرم «مگر می‌شود» شدم!
به راستی مگر می‌شود این چنین دامنه‌ای از فروتنی، منش انسانی و خردورزی نزد سعید مطلبی باشد…
جلال مهربان دوست و همسایه ما بود در خیابان امیرآباد. او همچون نام خانوادگی‌اش، مهربان. و این خصیصه رفتاری در خونش بود، جلال مهربان با شخصیت بی‌نظیرش هنرمندی قابل احترام بود و هست، تعریفی شایسته از این هنرمند قدیمی که سعید مطلبی در یادداشتش به شکلی عالی حق مطلب را در مورد جلال مهربان ادا کرد. کاری که بنده نتوانستم انجام دهم.
همیشه در باورم تصور می‌کردم که فقط این من هستم که‌ قصه‌هایم از واقعیت نشات گرفته است اما زهی خیال باطل! با دیدن «کوچه مردها« بود که متوجه این واقعیت شدم که سعید مطلبی، شخصیت فردین در این فیلم را متاثر از مرام و معرفت ذاتی‌ خویش نوشته. پنهان‌ترین ویژگی اخلاقی آدم‌ها؛ ظرفیت آنهاست… و این حجم از ظرفیت انسانی و بزرگ‌منشی نزد سعید مطلبی تحسین‌برانگیز است!
این جمله را بارها و بارها شنیده‌ایم که می‌گوید: حالا که یاد گرفته‌ایم در هوا مثل یک پرنده پرواز کنیم؛ و در دریا مثل ماهی شنا کنیم. فقط مانده یاد بگیریم تا روی زمین مثل آدم زندگی کنیم!
می‌دانم و یقین دارم که در مورد سعید مطلبی خوب بودن و خوب زندگی کردن، امری موروثی است!
در اینجا لازم می‌دانم حرفم را پس بگیرم که نوشته بودم سعید مطلبی نجیب‌زاده است؛ او فراتر از این تعریف قرار دارد. اطمینان دارم بنده ناف این بزرگ مرد هنرمند را با عاطفه و محبت بریده‌اند.
سعید مطلبی؛ شرافت‌زاده‌ای است که بدون شک نمادی از انسانیت امروز جامعه ماست.
سایه‌اش مدام و قلبش پرتپش باد…

1 دیدگاه

  • سلام وعرض ادب
    این شخصیتها را از کجا به زمین می آورید، باورشان میکنیم اما سخت. از مهربانی از شرافت وصداقت مینویسید کاش میدانستم این قلم را ازکجا تهیه کرده اید جنسش ازچیست که از طلا هم بالاتر است چون این روزها طلا هم کم ارزش شده، خوش به حالتان که قدر جوهرش را میدانید صرف این انسانهای انسان دوست میکنید. اقای مهربان واقای مطلبی قلبهای مردم درد میکنند، با قلمهایتان قلبها را درمان کنید. درمان….. .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *