قطب‌الدین صادقی که مدت‌هاست از وضعیت نابسامان سالن «شانو» و تخیله اجباری آن سخن گفته است حالا می‌گوید که این تماشاخانه باید به طور کامل تخلیه شود و هیچ راه دیگری برای بقای آن وجود ندارد.
این هنرمند تئاتر که چند سالی بود تماشاخانه‌ای را به نام «شانو» برای اجرای تئاتر و برگزاری کلاس‌های آموزشی پایه‌ریزی کرده بود، مدت‌ها پیش اعلام کرد که به دلیل تنگناهای اقتصادی دوره کرونا و افزایش اجاره‌بهای این سالن، حفظ آن ناممکن شده است.
او حالا در گفت‌وگو با ایسنا درباره آخرین وضعیت این تماشاخانه می‌گوید: تا ۱۰ روز دیگر باید تماشاخانه را به طور کامل تخلیه کنیم. در این مدت با همه توش و توان به همه نهادها، دسته‌ها و شخصیت‌های فرهنگی هنری مراجعه کردم و توضیح دادم که وضعیت شانو چگونه است و خواستم کمکی کنند تا جلوی تعطیلی آن گرفته شود اما دریغ از ذره‌ای درک و همراهی و حالا می‌گویم شانو مُرد!
او که علاوه بر اجرای نمایش و تدریس تئاتر، همواره بخشی از زمان خود را به پژوهش در این زمینه اختصاص داده است، درباره دیگر فعالیت‌های خود در مقطع فعلی توضیح می‌دهد: بیشتر در خانه‌ام و کتاب می‌خوانم. از نوروز تا به حال هشت نمایشنامه نوشته‌ام. تقریبا به طور متوسط ماهی یک نمایشنامه نوشته‌ام و از این بابت به خودم تبریک می‌گویم که اجازه ندادم شوق نوشتن در من بخشکد. ضمن اینکه نوشتن راه گریز و التیامی است تا کمتر از مصائب‌مان آسیب ببینیم.
صادقی که اجرای دو نمایش را در دست داشت، درباره سرانجام این دو کار می‌گوید: قرار بود نمایش «عروسی خون» نوشته لورکا را از ششم مهرماه در «شانو» اجرا کنیم اما سه روز مانده به اجرای نمایش اعلام شد که سالن‌ها تعطیل شوند، زیرا سالن ما هم در مکانی قرار داشت که در دل شلوغی‌ها بود. بنابراین به دلیل ناامنی‌های اجتماعی در آن مقطع، تمام اجراها و کلاس‌های آموزشی لغو شد. قرار بود یک ماه بعد از «عروسی خون» نمایش «ترس و نکبت رایش سوم» را هم روی صحنه ببریم که اجرای آن هم منتفی شد.
این استاد دانشگاه اضافه می‌کند: دوستان محبت کردند و در تماشاخانه ایرانشهر نوبتی را برای اجرای نمایش ما در اردیبهشت سال ۱۴۰۲ در نظر گرفتند اما تا آن زمان نمی‌دانم شرایط چگونه رقم می‌خورد، حال مردم چطور باشد و اصولاً حس و حال خودم چگونه خواهد بود.
او با بیان اینکه در وضعیت فعلی، بسیاری از مردم حال خوبی ندارند، می‌افزاید: هیچ روحیه ندارم. متاسفانه زندگی جمعی از بین رفته و سرمایه‌های اجتماعی ما نابود شده است. هر کسی در کنجی و در خلوت خود به مصائب این روزگار می‌اندیشد.
صادقی اما در عین حال خاطرنشان می‌کند که اجازه نداده دلگیری‌های معمول امروز او را از کار و فعالیت دور کند.
او در این زمینه می‌گوید: ما کاری جز ایجاد فرهنگ و هنر نداریم. وظیفه اصلی‌مان تولید و تکثیر فرهنگ است ولی گاه شرایط طوری رقم می‌خورد که گویی قفل می‌شویم چرا که فعالیت‌های فرهنگی بشدت تحت تاثیر اتفاقات اجتماعی لطمه خورده است. با این حال معتقدم باید اندوخت و این تجربیات را گردآوری کرد تا غلظت آن‌ها را در خود حفظ کنیم و بگذاریم برای روزی که بتوان اینها را برای ثبت در تاریخ بیان کرد تا دست‌کم به خود و دیگران ثابت کنیم در آن لحظات خاص ما هم بوده‌ایم و اتفاقا منفعل هم نبوده‌ایم. هر چند در سکوت و در خلوت بوده‌ایم، ولی در ما طوفانی بوده که انکارشدنی نیست.
این نمایشنامه‌نویس و تئوریسین تئاتر با تاکید بر اینکه نباید اجازه بدهیم این شرایط سبب افت انرژی و انگیزه ما شود، یادآوری می‌کند: من هم با همین هدف مدام خوانده و نوشته‌ام و ورزش کرده‌ام. یعنی توان جسمی هم را برای حفظ توان روحی حفظ کرده‌ام تا ذهنم آشفته نشود. گاه نیز با دوستان همدل و هم‌فکر هم‌صحبت شده‌ام.
او با یادآوری شرایط دشوار دوران کرونا ادامه می‌دهد: بعد از کرونا تازه داشتیم دوباره زندگی می‌کردیم و برای آینده خیز برمی‌داشتیم که این وضعیت رقم خورد. البته که شرایط فعلی با کرونا قابل مقایسه نیست. کرونا یک بلای جهانی بود که بر خلاف خواسته ما اتفاق افتاد و در آن دوران ما و همه جهان در یک کشتی بودیم ولی شرایط اجتماعی اخیر کاملا داخلی و برآمده از تعرض و تضادهای داخلی است. اما به هر روی زندگی همین است و جامعه فراز و فرودهای سخت و هولناک دارد. مهم این است که ما خموش نمانیم و نسبت به وقایع واکنش درست و تحلیلی شرافتمندانه داشته باشیم.
او در پاسخ به این پرسش که نمایشنامه‌هایش چقدر متاثر از اتفاقات اجتماعی هستند، توضیح می‌دهد: نمایشنامه‌هایم شاید مستقیماً با این شرایط مرتبط نباشند اما امکان ندارد این نمایشنامه‌ها از حال و هوا، روح و احساس نویسنده و از آنچه در جامعه رخ می‌دهد، منقطع باشند. زیرا من این نمایشنامه‌ها را در آرامش و کنار دریا ننوشته‌ام و عصبیتِ زمان، چه بخواهیم و چه نخواهیم بر کارمان اثرگذار است.
قطب‌الدین صادقی در پایان برای همه فرجامی خیر آرزو می‌کند: مهم‌ترین آرزویم این است که هم سرنوشت ایران و هم مردم و هموطنانی که عزیزی را از دست داده‌اند، ختم به خیر شود.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *