شاهپور محمدی
اخیرا در خبرها آمده بود که: روزنامهنگار باسابقه، به دلیل فشار عصبی ناشی از افزایش اجارهبهای منزلش دچار سکته قلبی شده و فوت کرد.
به همین راحتی این خبر در رسانهها انعکاس پیدا کرد و به همین آسانی هم خوانده شد.
تا کی باید شاهد این گونه خبرهای بد و ناگوار در حوزه فرهنگ، هنر و رسانه کشور باشیم؟
چرا مدیران فرهنگی کشورمان نباید از وضعیت اسفناک اقتصادی هنرمندان با خبر باشند؟
این یک خبر ساده نبود بلکه یک هشدار و زنگ خطر بزرگی برای دولت و مجموعه وزارت ارشاد بود که در این شرایط گرانی افسارگسیخته و با بالارفتن مبالغ رهن و کرایه خانهها، باید فکری به حال اصحاب فرهنگ و هنر کنند.
بی شک اگر در این زمینه اقدام عاجلی صورت نگیرد ، شاهد اتفاقات ناگواری از این دست خواهیم بود.
وزیر محترم ارشاد میبایست سریعا در این زمینه وارد عمل شوند و به صورت فوری و بدون هیچ درنگی دستور تشکیل یک کارگروه را در این زمینه صادر نمایند تا هنرمندان از طریق صنوف مختلف خود مورد شناسایی قرار گرفته و اقدامات لازم بابت این مشکل کمرشکن و طاقتفرسا که قطعا گریبان تعداد کثیری از اصحاب هنر را گرفته، صورت گیرد.
حتما که نباید عدهای هنرمند به ورطه سکته و مرگ کشیده شوند تا آقایان مدیران اقدامی نمایند؟!
نمیشود قبل از بروز چنین اتفاقات ناگواری تمهیداتی اندیشیده شود تا از بروز اینگونه فجایع ناگوار پیشگیری شود؟
وقتی تورم و گرانی سربه فلک میکشد، طبیعی است که این موضوع بر روی کرایه خانهها نیز تاثیر بگذارد، بنابراین وزیر محترم ارشاد زمانی که در بدنه دولت احساس کردند قرار است کشور دچار التهاب اقتصادی حادی شود، میبایست بلافاصله برای حل مشکل هنرمندان چاره اندیشی اساسی میکردند.
نه اینکه کسی بمیرد و تازه شروع به چارهجویی کنند.
هر چند هنوز هم معلوم نیست در مسیر چاره جویی هم قرار گرفتهاند یا نه ..!!؟
هم اکنون گرانی و تورم وحشتناک ایجاد شده در حوزه مسکن و کرایه خانهها، میتواند هر اتفاق ناگواری را با خود همراه کند که لازم است به صورت خیلی ویژه ، این موضوع مورد رسیدگی فوری و آنی قرار گیرد.
اگر امروز یک روزنامهنگار سکته یا فوت میکند قطعا فردا هنرمند دیگری از شدت فشار اقتصادی سکته خواهد کرد.
وزیر محترم ارشاد میبایست صندوق هنر را ملزم کند تا به صورت ضربتی کمکهای مالی ویژه برای حل مشکل مسکن هنرمندان اختصاص یابد.
البته آن هم نه با تشریفات دست و پاگیر موجود که کسی نتواند به سراغ چنین حمایتهایی برود.
متاسفانه مدیران فرهنگی در چنین شرایطی صرفا تصمیم به اعطای وام جهت چنین کمکهایی میگیرند که عموما تشریفات زاید پرداخت اینگونه وام ها اعم از نداشتن چک برگشتی و پیدا کردن ضامن مورد دلخواه بانک ها و سیستم بیمار بروکراسی ، مانع از دسترسی اصحاب فرهنگ به چنین وامهایی میشود!!
وزارت ارشاد موظف است سازوکاری را تعریف کند تا هر گونه کمک و حمایتی با شرایط سهلتری صورت گیرد.
در شأن یک هنرمند نیست که برای تهیه ضامن برای یک وام اندک حمایتی بخواهد در راهروی اداره ارشاد و یا صندوق هنر یا بانکها اسیر و سرگردان شود .
راهکار عبور از بحران اقتصادی پیش رو ورود مستقیم وزیر محترم ارشاد و مجموعه مدیریتهای تابعه به این موضوع مهم است.
وقتی گفته میشود «کرایه خانه روزنامه نگار فوت شده از ۸۰ میلیون پول پیش و پنج میلیون اجاره به دویست میلیون پیش و ۱۵ میلیون اجاره افزایش یافته است طبیعی است که چنین وضعیت وحشتناکی افراد را به مرز سکته و مرگ و نابودی بکشاند…!!
در ادامه این خبر هولناک میخوانیم:
چند روز دنبال خانه گشت و گزینهای متناسب با بودجهاش پیدا نکرد. پنجشنبه رفت دنبال خانه، باز چیزی نبود. با غصه خوابید و دیگر هرگز بیدار نشد…!!
این سرنوشت یک روزنامه نگار و همکار مطبوعاتی ماست…!!
بدون دیدگاه