بانی‌فیلم – مسعود داودی: سال ۱۳۸۴ و آغاز دولت اول احمدی‌نژاد؛ صفارهرندی وزیر ارشاد شده بود و جعفری جلوه معاون سینمایی‌اش!
جشنواره فیلم فجر در راه بود و بسیاری حضور آثار بزرگان سینما مانند داریوش مهرجویی را دلیلی بر رونق بیشتر بیست و چهارمین دوره جشنواره می‌دانستند. اما رییس جمهور احمدی‌نژاد بود و وزیر ارشادش صفار هرندی! جعفری جلوه هم که از تلویزیون به دنیای سینما آمده بود به نظر نمی‌رسید چندان اهل مجادله و پایداری باشد یا برابر فشار از بالا، مقاومتی ولو اندک از خود نشان دهد.
جشنواره با بی‌اعتنایی به ساخته «مهرجویی» حسابش را با «سنتوری» جدا کرد. حتی سیمرغ بهترین فیلم از سوی تماشاگران هم نتوانست کمترین تغییری در اراده مدیریت دولتی سینما در مواجهه با فیلم مهرجویی ایجاد کند. این سنگ اول از برخوردهای سلیقه‌ای با فیلم‌های سینمایی شد که برخی از تهیه‌کنندگان هم در چینش سنگ بنای آن در همکاری با تیم سینمایی دولت احمدی‌نژاد اهتمام ویژه‌ای داشتند!
مرگ نابهنگام مجید فرازمند تهیه‌کننده سنتوری ناشی از فشارهایی بود که در آن سالها به او و «سنتوری» آورده شد.
دومین حرکتی که برای ممیزی و به محاق بردن فیلم‌ها و جلوگیری از اکران‌شان صورت گرفت و رسانه‌ای شد، در دوران زمامداری شمقدری در سازمان سینمایی اتفاق افتاد منتها با این تفاوت که این کار نه در بدنه دولت و سازمان سینمایی بلکه در نهاد شبه دولتی حوزه هنری رخ داد؛ اتفاقی که طی آن در یک سیاست کاملاً فراقانونی، این نهاد فرهنگی اعلام کرد بنا به دلایلی از اکران شش فیلم که دارای پروانه نمايش در سالن‌های متعلق به خود جلوگیری می‌کند.
این نهاد در اقدام فراقانونی‌اش و پیش از تحریم فیلم‌ها، از صاحبان آنها خواسته بود تا تولیدات‌شان را براساس ملاحظاتی که حوزه هنری می‌گوید سانسور کنند، موضوعی که با انتقاد شدید کارگردانان و تهیه‌کنندگان این شش فیلم روبرو شد.
در همان روزها، بازهم برخی از تهیه‌کنندگان و کارگردانان بودند که به دلیل داشتن فیلمی برای اکران، ضمن سکوت پیشه کردن، عملاً در جناح حوزه هنری و روبروی اهالی سینما ایستادند! این دسته از تهیه‌کنندگان حتی به هشدار صاحبان آن شش فیلم هم وقعی نگذاشتند که می‌گفتند: «آسياب به نوبت است!»
سانسور مجدد فیلم‌هایی که پروانه نمایش خود را از مرجع رسمی گرفته بودند، همچنان ادامه یافت تا جایی که این روزها این برخوردهای سلیقه‌ای و فراقانونی، بار دیگر و توسط سازمان سینمایی ارشاد گریبانگیر فیلم‌های سینمایی شده است.
نکته عجیب و قابل تامل، سکوت معنادار کسانی‌ از اهالی سینماست که همیشه از مواهب همکاری با نهادهای شبه‌دولتی و بهره‌مندی از امتیازات و رانت‌های دولتی برخوردار بوده و هستند. این دست از کارگردانان-تهیه‌کنندگان، تنها زمانی به میدان می‌آیند که یا قرار بر تقسیم سهم رانت‌ها و امتیازهاست و یا وقتی که منافع فردی و شخصی‌شان به مخاطره افتاده باشد!
به نظر می‌آید شرایط پیش رو برای تولیدات سینمایی و دست‌اندرکاران آنها، چندان شفاف و امیدوارکننده نیست به خصوص اینکه برخلاف تصور عده‌ای که گمان می‌کردند عملکرد تیم جدید مدیریتی سازمان سینمایی با ملاحظات صنفی و عینی سینمای ایران همخوانی خواهد داشت، حالا با نگرانی رخدادهای این روزهای سینما را نظاره می‌کنند، رخدادهایی که استارت با محاق بردن «سنتوری» آغاز شد و این روزها با «چپ راست» و «بی‌همه‌چیز» ادامه دارد…!
فیلم‌های بعدی کدام‌ها خواهند بود؟!

1 دیدگاه

  • جناب داودی
    تئوریزه کردن آشوب، گناهی نابخشودنی است
    روزنامه نگار آزاده، اطاعت از قانون را فرمان می دهد نه هیچ چیز دیگر را
    یا جنابعالی چشمان مبارک را بر پیشینه ی قبله عالم «منوچهر خان محمدی» بسته اید یا در پی ریل گذاری برای میهیگیری از آب گل آلود!
    جناب محمدی چه تصمیمی را سال ها پیش برای شوراهای نظارتی مدنظر داشت؟
    یادتان هست؟ انحلال را؟
    اما امروز دوران پدرخواندگی تمام شده است.
    باید قوانین را محترم شمرد
    باید برای سبد مصرف خانوار شریف ایرانی احترام گذاشت و از آن صیانت کرد
    ذهن فرزندان ما زباله دان نیست که «آشغال های دوست داشتنی» هرچه خواستند در آن بریزند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *