12:39

مسعود جعفری جزی مهم‌ترین ویژگی احمد سمیعی گیلانی را خودآموختگی و خودساختگی‌اش می‌خواند؛ فردی که شغل رسمی‌اش در جوانی کارمندی راه‌آهن بوده، به عضویت حزب توده درآمده و بعدها سیاست را بوسیده و کنار گذاشته و پدر ویراستاری ایران شده است.
مسعود جعفری جزی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی در پی درگذشت احمد سمیعی گیلانی در گفت‌وگو با ایسنا درباره این نویسنده، مترجم و ویراستار پیشکسوت گفت: شاید خیلی‌ها ندانند شغل رسمی‌ و مقر درآمد استاد سمیعی در دوران جوانی، کار علمی نبوده است بلکه کارمند راه‌آهن و بازنشسته راه‌آهن بود. او در کنار کارش، مطالعه کرد و بعدا تحصیلاتش را در دانشگاه تهران ادامه داد و لیسانس ادبیات و فوق‌لیسانس زبان‌شناسی گرفت. نه شغل او اهمیت دارد و نه تحصیلات دانشگاهی‌اش، آن‌چه مهم است خودآموختگی و خودساختگی اوست. به تمام معنی، آدمی خودآموخته در راه نوشتن و تألیف، ترجمه و ویرایش بود.
او سپس با اشاره به حوزه فعالیت سمیعی گیلانی گفت: او هم ویراستار بزرگی است، هم مترجم بزرگی است و هم مولف کتاب‌های درسی و تحقیقاتی است و آثار علمی و پژوهشی بسیاری دارد. فعالیت‌های سمیعی را می‌توانیم به سه حوزه بزرگ تقسیم‌بندی کنیم؛ بخش ویرایش، که شهرت ایشان در این زمینه است. از سال‌های قبل از انقلاب یعنی در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ که به دنبال ویرایش رفت، جزو ویراستاران ارشد موسسه انتشارات فرانکلین بود و فعالیتش در زمینه ویرایش تا روزهای آخر زندگی‌اش ادامه داشت.
جعفری جزی با اشاره به کتاب‌های جیبی انتشارات فرانکلین که در سال‌های ۵۵ و ۵۶ منتشر شده‌اند، گفت: استاد سمیعی از سرویراستاران این مجموعه بود. یا تدوین‌کننده کتاب معروف «از صبا تا نیما» نوشته یحیی آرین‌پور که یکی از بهترین کتاب‌ها درباره ادبیات دوران قاجار و مشروطه است، آقای سمیعی بوده است؛ درواقع او یادداشت‌ها و کارهای پراکنده آقای آرین‌پور را به شکل شکیلی درآورد. کارهای ویرایش صدها کتاب دیگر هم در کارنامه اوست.
او در ادامه گفت: استاد سمیعی از همان دوران جوانی هم آثار تحقیقی درباره زبان و ادبیات و هم‌ آثار ادبی از فرانسه ترجمه می‌کرد؛ مثلا رمان «سالامبو» از گوستاو فلوبر. ایشان علاوه بر ترجمه و ویرایش در زمینه آموزش درست‌نویسی و فارسی‌نویسی و نگارش سلسله کتاب‌هایی دارد که مشهورترینش «آیین‌ نگارش» است که در انتشارات سمت منتشر شده است.
این استاد دانشگاه با اشاره به کلاس‌های ویراستاری سمیعی گیلانی، بیان کرد: او از قدیم دوره‌های متعدد آموزش ویراستاری داشت که معروف‌ترین آن‌ها در دهه ۶۰ و ۷۰ در مرکز نشر دانشگاهی برگزار می‌شد و ویراستاران جوان نسل بعد محصول آن دوره هستند؛ مثلا سایه اقتصادی‌نیا که در ویرایش و نقد شعر فعال است، در کلاس‌های سمیعی شناخته شد و سمیعی او را به جامعه ادبی معرفی کرد یا امید طبیب‌زاده و دیگران که به نحوی شاگرد او در حوزه ویرایش و ترجمه بودند. بُعد شاگردپروری سمیعی گیلانی با این‌که در دانشگاه نبود، اهمیت بسیاری دارد و شاگردهای زیادی را در حوزه ویرایش تربیت کرده است. فعالیت دیگری که به نوعی در حوزه ویراش هم قرار دارد، سردبیری چندین نشریه است؛ او سردبیر مجله «نشر دانش» بود که یکی از بهترین مجله‌های بعد از انقلاب بود و در مرکز نشر دانشگاهی منتشر می‌شد. او تا سال پیش سردبیر «نامه» فرهنگستان بود. سمیعی گیلانی با توجه به عمر طولانی و بابرکتی که داشت، کارنامه مفصل و طولانی‌ای دارد.
او با تأکید بر پرکاری احمد سمیعی گیلانی از دهه ۴۰ تاکنون گفت: استاد سمیعی در اواخر دهه ۲۰ و ۳۰ چهره سیاسی داشت و شاید نسل جوان این را نداند. او قبل از این که وارد ترجمه و ویرایش شود، یک دهه فعال سیاسی بود و در احزاب سیاسی چپ فعالیت می‌کرد و به زندان افتاد، حتی به خارج رفت و تبعید شد. آن دهه هم سال‌های پرتلاطمی برای او بود. بعدها سیاست را بوسید و کنار گذاشت.
جعفری جزی در توضیح بیشتر این بُعد از فعالیت‌های سمیعی گیلانی گفت: سمیعی با حزب توده و نیروهای چپ همکاری می‌کرد و از گردانندگان نشریه «رزم» بود که حتی بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در زیرزمین خانه‌ای این نشریه را منتشر می‌کردند و مدتی طول کشید تا محل انتشار مجله کشف شود. بعد همه دستگیر، بازداشت و زندانی می‌شوند. بعد از این ماجراها، سمیعی به کلی از سیاست فاصله می‌گیرد. او جزئیات این ماجراها را در گفت‌وگویی گفته‌ است که در آینده منتشر می‌شود.
او درباره این‌که احمد سمیعی گیلانی و کسانی چون ابوالحسن نجفی و سیروس پرهام به نظر نسل خاصی بودند، با اشاره به دوستی سمیعی با اسماعیل سعادت، گفت: آن‌ها میراث‌بر مشروطه و فرهنگ مشروطه که در دوران رضاشاه پهلوی هم تداوم داشت، هستند. بعد از دهه ۱۳۳۰ هم اوضاع کشور عوض می‌شود و نسل‌های اخیر هم به لحاظ فرهنگی و اجتماعی و سیاسی آسیب دیده‌اند. آن‌ها نسل خاصی هستند و به این زودی‌ها جانشینی ندارند. شاید سال‌ها چهره‌هایی به این شکل نداشته باشیم، شاید بعدها در شرایط آرام‌تری چنین نسلی به وجود بیاید.
مسعود جعفری جزی در پایان گفت: پایان زندگی و نحوه درگذشت سمیعی به نظر مطلوب خودش بود زیرا او سال گذشته می‌گفت: «از خدا خواسته‌ام در حالی که راه می‌روم، بمیرم.» دقیقا همین‌طور شد. بیماری او یکی دوماه اخیر بود ولی تا روز گذشته با واکر راه می‌رفت و حتی دیشب هم مهمان داشت و بعد در خواب فوت کرد. او زندگی پُر و سرشاری داشت.

سال‌ها برای درست‌نویسی پدری کرد
محمّدجعفر یاحقّی می‌گوید: استاد سمیعی گیلانی سال‌ها برای ویرایش، ترجمه، و درست‌نویسی فارسی پدری کرد و مخصوصاً ویرایش را از آب‌وگل کشید، سروسامان داد و راهی بازار کرد.
به گزارش ایسنا، این استاد دانشگاه و عضو پیوسته شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی در یادداشتی در پی درگذشت احمد سمیعی گیلانی، مترجم، ویراستار و مدیر گروه ادبیات معاصر فرهنگستان در سایت فرهنگستان نوشته است:
«که جز مرگ کس را ز مادر نزاد»
استاد احمد سمیعی (گیلانی) سال‌ها برای ویرایش، ترجمه، و درست‌نویسی فارسی پدری کرد و مخصوصاً ویرایش را از آب‌وگل کشید، سروسامان داد و راهی بازار کرد. میزان درد فقدان او را از فرانکلین، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، مرکز نشر دانشگاهی و «نامه» فرهنگستان باید پرسید که سال‌های سال در کانون هرکدام حضوری محسوس داشت. اگر او اجازه می‌داد که نامش را در شناسنامه کتاب‌هایی که با ویرایش وی تشخص یافته و راهی بازار شده، قید کنند، امروز چه‌همه کتاب‌هایی که به نام او مزیّن نبود! یا اگر نام ویراستاران و خبرگانی که مستقیم از کلاس‌ها و جلسات، یا غیرمستقیم از کتاب‌ها و آثار او بهره برده‌اند در دفتری ثبت می‌شد، آن دفتر اینک کتابی کرامند شده بود که کمتر صاحب نامی را در عرصۀ ویرایش، ترجمه و نویسندگی آکادمیک فارسی می‌توانستی یافت که به بودن نامش در این کتاب مفتخر نباشد؛ امّا، احمد سمیعی مرد خودنمایی نبود هرچند که اگر هم می‌بود حقّش بود.
این سال‌های آخر بیشترین حضورش در فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود، همیشه حتّی زمانی که در جلسات رسمی هم شرکت می‌کرد، مقاله‌ای، مطلبی یا کتابی زیر دستش بود و قلمی که هر دم و لحظه روی کاغذ می‌لغزید و کلمه‌ای و جمله‌ای را جابجا می‌کرد یا نقطه‌ای، علامت سئوالی پایان یا در میانه جمله می‌گذاشت. بی‌شک کمتر کسی به اندازه او حرص کار داشت و از دم و لحظه حیات به نیکی بهره برمی‌داشت. مراکز و نهادهای ویراستاری یا نه همه ویراستاران امروز ناباورانه به سایه او بالای سر کتاب‌ها خیره مانده‌اند و از خود می‌پرسند: چه کسی جای خالی احمد سمیعی را پر خواهد کرد؟
یک پایش همیشه در گیلان بود و با ابرام نسبت «گیلانی» را همواره پشت نام خود می‌گذاشت، اما با این حال او به مشهد و نهادهای پژوهشی خراسان هم عنایتی داشت. به برنامه‌های دیگر او کاری ندارم. در ارتباط با بزرگداشت سالانه فردوسی که من در میانه کارش بود، عرض می‌کنم در سال ۱۳۸۹ با هیئت علمی فرهنگستان در برنامه بزرگداشت فردوسی هم سخنرانی کرد و هم در میزگرد ویژه زبان فارسی اظهارنظرهای عالمانه داشت. اوّلین نشان فردوسی را در سال ۱۳۹۳ به‌عنوان خادم زبان فارسی در مشهد به او دادیم و نام چه کسی زیبنده‌تر از او به این عنوان می‌توانست باشد؟ در سال ۱۳۹۷ یک بار دیگر از سوی فرهنگستان برای شرکت در برنامه بزرگداشت هفتادسالگی صاحب این قلم به مشهد آمد و یقین دارم اگر می‌بود باز هم می‌آمد.
سمیعی زبان فارسی را محکم و پیراسته و آزادوار می‌نوشت. ترجمه‌های جانانه او میزان ترجمه موفق و کامیاب بود. خدماتش به زبان فارسی، چه در کسوت ویراستار و چه به‌عنوان مترجم و مؤلف زبانزد و نامبردار است. زبان فارسی اگر در این روزگار ده نفر محکم کار و دلسوز و معتدل‌نویس از قبیل او می‌داشت نباید هیچ بیمی به خود راه می‌داد. با رفتن او یکی از ستون‌های استوار زبان فارسی فرو ریخت و معلوم نیست نثر فارسی بتواند جای خالی او را در عالم استوار کاری به این زودی‌ها پر کند.
فقدان استاد احمد سمیعی گیلانی را به جامعه ادبی ایران و به‌ویژه دنیای ویراستاری و مهم‌تر از همه فرهنگستان زبان و ادب فارسی تسلیت می‌گویم.»

پیکر احمد سمیعی گیلانی شنبه تشییع می‌شود
مراسم تشییع پیکر احمد سمیعی گیلانی روز شنبه، پنجم فروردین‌ماه از جایی که عمری را در آن گذرانده بود برگزار می‌شود.
جعفرشجاع کیهانی، معاون گروه ادبیات معاصر فرهنگستان زبان و ادب فارسی درباره مراسم تشییع پیکر این مترجم، ویراستار و مدیر گروه ادبیات معاصر فرهنگستان به ایسنا گفت: مراسم تشییع پیکر استاد سمیعی روز شنبه، پنجم فروردین ماه در فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار می‌شود.
به گفته او، این مراسم ساعت ۱۰ صبح برگزار می‌شود و پیکر سمیعی گیلانی برای خاکسپاری در روز ششم فروردین به زادگاهش رشت منتقل خواهد شد.
احمد سمیعی (گیلانی) در ۱۱ بهمن ۱۲۹۹ در رشت به دنیا آمد و روز دوم فروردین‌ماه ۱۴۰۲ بر اثر کهولت سن از دنیا رفت.
او اواخر دی‌ماه ۱۴۰۱ به دلیل زمین‌خوردگی و شکستگی لگن در بیمارستان بستری شده بود.
همچنین چند روز پیش از آغاز سال ۱۴۰۲، نیکولا رُش (Nicols Roche)، سفیر فرانسه در ایران، با حضور در منزل سمیعی گیلانی، بالاترین نشان نخل آکادمیک فرانسه، کوماندور، را به او اهدا کرد.
سمیعی کار ترجمه را با برگرداندن رمان «دلدار و دلباخته» از ژرژ ساند شروع کرد و بعداً آثاری را از نویسندگان بزرگی مانند ژرژ پرک و گوستاو فلوبر به فارسی برگرداند.
«خیال‌پروری‌های تفرجگر انزواجو» از ژان ژاک روسو، «چیزها» از ژرژ پرک (ترجمه)، «ادبیات ساسانی»، «داتا گنج‌بخش» (زندگی‌نامه و تعالیم شیخ ابوالحسن علی‌ بن عثمان هجویری) از شیخ عبدالرشید (ترجمه)، «چومسکی» از جان لاینز (ترجمه)، «هزیمت یا شکست رسوای آمریکا» از ویلیام لوئیس و مایکل له‌دین (ترجمه)، «ساخت‌های نحوی» از نوآم چامسکی (ترجمه)، «آیین نگارش»، «دیدرو» از پیتر فرانس (ترجمه)، «سالامبو» نوشته گوستاو فلوبر (ترجمه)، «شیوه‌نامه دانشنامه جهان اسلام»، «نگارش و ویرایش» و «تتبعات» از مونتنی (ترجمه) از جمله آثار اوست.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *