«اگر هنر من هیچ ارتباطی با رنج و اندوه مردم نداشته باشد، پس اساسا هنر برای چیست؟ اثری هنری که قادر به ایجاد احساسی تکاندهنده و حتی ناخوشایند در مخاطبش نیست، ارزش خلق کردن ندارد!»؛ این را آیویوی، هنرمند چینی میگوید که به شکستن تابوهای اجتماعی، تاریخی و هنری شهره است.
به گزارش ایسنا، آیویوی (Ai Wei Wei) برای اهالی هنرهای تجسمی نامی آشناست. هنرمندی که در بیشتر آثاری که تاکنون خلق کرده، نگاهی پرسشگرانه و انتقادی به انسان و مسائل اجتماعی و سیاسی داشته و به دلیل همین نگاه منتقدانه نیز همواره از سوی دولتش، هنرمندی چندان محبوب و پذیرفته نیست.
آیویوی زمانی در پاسخ به این سوال که آیا نمیترسد که با تولید این آثار به دردسر بیافتد، گفته بود که «میترسم، اما دقیقا چون میترسم کار میکنم.»
یکی از مهمترین ویژگیهای این هنرمند چینی این است که هنر را با کنشهای سیاسی در هم آمیخته است. درست است که آثارش با فرهنگ عامه پیوند دارد، اما همواره با کنایههای سیاسی و اجتماعی نیز همراه است و همین امر نیز باعث شده است که یکی از پیشروترین هنرمندان چینی و از شناخته شده ترین هنرمندان جهان محسوب شود.
پدرش شاعر بود و در یک سالگی به اتهام مخالفت با اهداف حزب کمونیست محاکمه و به همراه خانواده به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد. آنها پس از اتمام دوره محکومیت به مدت ۱۶ سال در تبعید به سر بردند تا اینکه پس از مرگ مائو (بنیانگذار جمهوری خلق چین) در سال ۱۹۷۶ از تبعید خارج و به پکن بازگشتند. او درباره دوران کودکی خود اینچنین گفته است که «پدرم یک شاعر منتقد بود که از سوی حکومت به کارهای سخت در تبعید محکوم شد. این وضعیت ناگوار خیلی بر من تاثیر گذشت؛ لذا من رادیکال متولد شدهام، نه اینکه به تدریج رادیکال شده باشم.»
او از سال ۱۹۷۸ فعالیتهای هنری خود را به صورت پراکنده آغاز کرد. او چند سال و پس از برگزاری چندین نمایشگاه گروهی به آمریکا مهاجرت کرد و در نیویورک مشغول به تحصیل شد. بعدها البته تحصیل را نیمهکاره رها و در جریان زندگی با هنر معاصر آن روزها که توسط هنرمندانی همچون اندی وارهول شکل میگرفت، آشنا شد.
نخستین تجربههای جدی این هنرمند در نیویورک در حوزه عکاسی شکل گرفت. بالغ بر ۱۰ هزار عکس از زندگی عمومی، تظاهرات مدنی و حیات اجتماعی در نیویورک توسط او به ثبت رسید. این مجموعه تصاویر که به عنوان عکسهای نیویورک شناخته شدهاند، یکی از مهمترین میراث او از زندگی در نیویورک محسوب میشود. آنچه بیش از همه در این عکسها مشهود است، نگاه این هنرمند به کاپیتالیسم جهانی است.
اما هنر آیویوی به همین جا ختم نشد و او در ادامه مسیر حرفهای خود، دست به خلق آثاری زد که شهرت او را جهانی کرد. چیدمانهای عجیب و البته صاحب ایدهای که به باور بسیاری فقط یک اثر هنری نبودند، بلکه میتوانستند یک مانیفست سیاسی نیز محسوب شوند.
یکی از این آثار مشهور، چیدمان عظیمی از ۱۰۰ میلیون تخمه آفتابگردان مصنوعی از جنس چینی بود که در گالری تیت مدرن لندن به نمایش گذاشته شد. در این چیدمان تعداد غیرقابل شمارشی از تخمه های آفتابگردان در سطح وسیعی بالغ بر هزار متر مربع به نمایش گذاشته شده بود. کارشناسان هنری در تحلیل این اثر هنری به دو دلیل اصلی و مهم رسیدند؛ اول آنکه با توجه به اینکه تخم آفتابگردان خوراکی تنقلاتی مورد علاقه مردم چین است، در خاطره جمعی آنها نیز نقش بسیاری دارد و علاوه بر این به جریان انقلاب فرهنگی در این کشور نیز مرتبط است. دوم اینکه تعداد بیشمار تخمه ها کنایه از جمعیت میلیاردی چین است. از سوی دیگر استفاده از تخمه آفتابگردان در خلق این اثری هنری میتواند به نوعی نماد همدلی و همراهی در روزهای سخت نیز باشد.
آیویوی پس از ۱۲ سال زندگی در آمریکا، در سال ۱۹۹۳ به چین بازگشت و به فعالیتهای گوناگونی از جمله نویسندگی، طراحی، معماری و آفرینش آثار هنری پرداخت. او در دهه ۹۰ پرفورمنسهایی را با درون مایه انتقادی و کنایههای سیاسی انجام داد که به صورت عکس ارائه شدند. یکی از این نمونهها شکستن کوزهای از دوره سلسله هان (متعلق به ۲۰۰۰ سال پیش) بود. این اجرا در قالب سه عکس سیاه و سفید به نمایش گذاشته شد.
طبیعی بود که نمایش این اثر، اعتراض و واکنش کارشناسان اشیای قدیمی و دوستداران میراث فرهنگی را به دنبال داشته باشد. آیویوی اما در پاسخ به آنها باز هم پای سیاست را وسط کشید و گفت: «مائو به ما میگفت تنها باید به دنیای جدید فکر کنیم و برای آنکه کشوری نو بسازیم باید گذشته های کهنه را نابود کنیم.» در واقع آیویوی میخواست با این پرفرومنس رویکردی مبنی بر پاک کردن خاطرات فرهنگی گذشته را نقد کند.
یکی دیگر از آثار مشهور آیویوی، چیدمانهای دوچرخه او است. داستان از این قرار است که در سال ۲۰۰۷ حادثه تراژیک مرتبط با تجربه روزمره دوچرخه در شهر شانگهای اتفاق افتاد که توجه آیویوی را به خود جلب کرد. جوانی در حین دوچرخه سواری از سوی پلیس متوقف می شود تا مدارک مالکیت یا کرایه دوچرخه کنترل شود. او که مدرکی به همراه نداشت، با تعجب از پلیس میپرسد که چرا از میان صدها دوچرخه او را متوقف کرده اند. اما در نهایت او را به پاسگاه پلیس می برند و شب را هم در بازداشت به سر میبرد. روز بعد در خلال بازجویی به شدت به او توهین میشود و کتک می خورد. در نهایت پس از آزادی به پکن میرود و تلاش میکند از ماموران شکایت کند که البته به جایی نمیرسد. حس تحقیر در او باعث می شود که چند روز بعد با اسلحه به همان پاسگاه پلیس برود و با شلیک به مأموران پلیس، ۶ نفر را بکشد و سه نفر را مجروح کند. مرد جوان در نهایت به اعدام محکوم میشود.
آثار دوچرخه آیویوی نیز ریشه در همین جریان دارد. نگاه او به استفاده از تعداد زیادی دوچرخه در وهله نخست به نقش محوری دوچرخه اشاره دارد و دوم رابطه یک و تعداد زیادی از دوچرخه را نشان میدهد؛ به این معنا که اگر پیشتر برای یک دوچرخه اتفاق افتاد، اما وقوع آن برای هزاران دوچرخه دیگر نیز متحمل است.
یکی دیگر از آثار مشهور این هنرمند، سهپایهها است که در یک چیدمان، بیش از ۶ هزار سه پایه چوبی را در برلین به نمایش گذاشت. سهپایهها در این چیدمان کنار یکدیگر همچون دایرههای به هم چسبیده در ردیفهای خطی مستقر بودند. نکته قابل توجه این چیدمان این بود که این سهپایهها قدیمی و متعلق به دورههای مختلف تاریخی بودند، اما بیشترشان متعلق به دوران جمهوری دموکراتیک خلق چین بودند. تنوع تاریخی جنبه استعاری به چیدمان میبخشید که اشیای برآمده از عمق تاریخ در پهنه طولانی شش قرن که حالا در ردیفهای منظم همچون جامعهای خاموش و ساکن در کنار یکدیگر قرار گرفته بودند.
آیویوی در سال ۲۰۱۱ و هنگام سفر به هنگ کنگ در فرودگاه پکن توسط پلیس بازداشت شد. این اقدام در پی ممنوعالخروج شدن صورت گرفت که علت آن به گفته خود هنرمند حضور نداشتن در مراسم اعطای جایزه صلح نوبل به نویسنده و فعال حقوق بشر چینی، لیو شائوبو بود. در نهایت پس از ۸۱ روز حبس، او به صورت مشروط و به قید وثیقه آزاد شد اما اجازه خروج از کشور و ارتباط با رسانهها را نداشت.
در مجموع نزدیک به سه دهه تلاش هنری آیویوی بیانگر نگرانیهای عمیق او از وضعیت جامعه مدنی در چین است. نگاه هنری او با دغدغه های اجتماعی و سیاسی جهان و به ویژه کشورش گره خورده است.
بدون دیدگاه