*علیرضا غفاری

ظاهرا این جمله منسوب به “هاوارد هاکس” کارگردان برجسته آمریکایی و از مهمترین فیلمسازان تاریخ سینماست که گفته:
هر جا در فیلم برای قصه گویی کم آوردید؛ یک نفر را با اسلحه وارد صحنه کنید تا شلیک کند! بقیه کارها خودش پیش می‌رود!

***

کاری که کاظم دانشی در اولین فیلم بلندش «علفزار» انجام می‌دهد البته تفاوت عمده‌ای با پیشنهاد هاکس دارد و آن این است که او در سکانس افتتاحیه و قبل از تیتراژ شلیک می کند!
اگر فقط به اظهارات کارگردان بسنده کنیم باید فیلم را در ژانر جنایی قرار دهیم، اما مولفه‌های کاربردی در فیلم فراتر از آن است.
ماجرای تجاوز گروهی به زنان در یک باغ که مدتها سوژه داغ مطبوعات بود، دستمایه اولیه قصه است، اما در فضای روایت خرده داستان‌هایی هم دارد که قرار است باعث کشمکش و ایضا جذب تماشاگر باشد، مثل شلیک اشتباه و بی‌دقت یک مامور که برای دستگیری متهمی رفته و منجر به قتل کودکی می‌شود (که البته در ادامه فیلم از این ماجرا خبری نمی‌شود و فقط قصه این اشتباه بهانه‌ای است برای تحت فشار گذاشتن بازپرس متعهد فیلم توسط مافوقش!) و داستان کودک بی‌شناسنامه‌ای که پدر و مادر معتادش مشکلات فراوانی دارند و مهمتر از همه اعمال نفوذ افراد قدرتمند برای حفط آبروی شخصی، خانوادگی و مقداری هم پرستیز اجتماعی!
کل وقایع فیلم در یک روزِ کاری و همه ماجرا در بازپرسی اتفاق می‌افتد! هیچ فلاش‌بکی در کار نیست تا کمکی به گره‌گشایی درام شود! همه چیز به اظهارات شهود، متهمین و شاکیان خلاصه می‌شود که اگر خیلی سختگیر باشیم می‌توان به راحتی قصه را تبدیل به یک نمایش رادیویی کرد و گوش داد!!
«علفزار» به عنوان اولین تجربه کارگردانی نمره قابل قبولی می‌گیرد. انتخاب بازیگران درست است و مهمتر آنکه پژمان جمشیدی در یک نقش جدی، محک قابل پذیرشی می‌خورد.
به نظرم هیات داوران برای کنار گذاشتن این فیلم از بخش موسیقی، نباید خیلی خودشان را سرزنش کنند!

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *