شاهپور محمدی
اخیرا کارزار جمع آوری امضا برای بازگشت سکان مدیریت نمایش خانگی به وزارت ارشاد، سر و صدایی به راه انداخته و با استقبال حداکثری سینماگران مواجه شده، در همین ارتباط ذکر چندین نکته مهم به مدیران حوزه فرهنگ و جامعه سینمایی کشور ضروریست.
چرا باید سوء مدیریتها باعث شوند تا کار به جایی برسد که نیاز به راهاندازی چنین کارزارهایی داشته باشیم؟
مگر اصحاب فرهنگ و هنر و سینماگران، مسوول کمکاری ها و ندانمکاریها و انتخابهای اشتباهی مدیریتها در وزارت ارشاد و سازمان سینمایی هستند؟
اگر وزیر ارشاد دولت پیشین، فردی متخصص را برای تصدی معاونت سینمایی انتخاب میکرد، ما امروز شاهد این همه گرفتاری در حوزه سینما و مخصوصا انتقال مدیریت تولید و نمایش شبکه خانگی به یک نهاد رسانهای دیگر نبودیم.
در دولت گذشته کسی باید بر مسند ریاست سازمان سینمایی مینشست که وقتی موضوع دخالت در امور دولت و ارشاد از طرف برخی نمایندگان مجلس و یک سری نهادها مطرح شد، میبایست قاطعانه و پرقدرت مقابل این افراد و سازمانها ایستادگی و از حقوق بر حق سینماگران صیانت میکرد تا امروز هنرمندان این رشته، زحمت راهاندازی کارزار جمعآوری امضا برای احقاق حقوق خود را نداشته باشند.
عدم اشراف مدیران سینمایی و افراد تحت امر ایشان در حوزه مدیریتی خود، نه تنها حوزه نمایش خانگی را با چالش شدید در مدت زمان گذشته، مواجه کرد و موجبات رکود و بیکاری و سردرگمی را در عرصه تولیدات نمایش خانگی رقم زد، بلکه کار را به جایی رساند که می بایست خود سینماگران به صورت خودجوش آستین بالا زده و کار نکرده ، راه غلط و تصمیم اشتباه آنها را به طریقی جبران کنند .
هم اکنون نه از وزیر دیروز خبری هست که پاسخگوی کم کاری های خود باشد و نه از رییس سازمان سینمایی منتخب ایشان که در همه امور تخصص داشتند، الا رشته سینما و مدیریت آن!
آنها چند صباحی آمدند و میز مدیریتی سینماگران را اشغال و به زعم خود رزومه فرهنگی برای خود دست و پا کردند و رفتند.
حتی اگر وزیر وقت هم واقعا کاربلد این حوزه بود، زمانی که بحث نقل و انتقال مدیریت نمایش خانگی به ساترا مطرح میشد، میبایست مقاومت میکرد و حتی اگر زورشان به آنها نمیرسید استعفا میداد تا حقانیت این حوزه را به نمایش بگذار، نه اینکه شبکه نمایش خانگی یک سازمان عریض و طویل دولتی را دو دستی تقدیم نهادهای دیگری کند.
واقعا تعریف مدیریت از منظر این گونه آدم ها چیست؟
آقای وزیر وقت ارشاد میبایست در این زمینهها پاسخگو باشد که در دولت گذشته، بدون دقت کافی، یک سری مدیران اشتباهی غیرمتخصص را به سمت های مختلف گمارد ، بدون توجه به تبعات چنین انتخابهایی !!
هم اکنون نیز، نه خبری از ایشان هست و نه خبری از مدیران غیر متخصص و ناکارآمدشان.
متاسفانه در این آمد و رفت ها نکته بسیار مهمی نادیده گرفته میشود و آن اینکه، چرا وزرای منتخب، صرفا در زمان وزارت خود مورد استیضاح قرار می گیرند، در حالی که کارنامه کاری آنها بعد از ترک مسوولیت شان بیشتر نمایان می شود .
مدیران کلان کشور متاسفانه در آخرین روزهای کاری دولتها بیشترین اشتباهات را مرتکب میشوند ، چرا که مطمئن هستند بعد از ترک پست خود، کسی به آنها کاری ندارد. عملا در سیستم دولتی کشور ما به اندازهای که اختلاس و دزدی یک امر مذموم و نابهنجار شناخته می شود و مورد پیگرد قانون قرار می گیرد ، سوءمدیریت ها و اشتباهات فاحش مدیریتی افراد مورد سوال و بازخواست قرار نمیگیرد. افرادی هم که از وجود چنین خلاءهای قانونی اطلاع دارند، به راحتی وارد چنین کارزارهای رانتی شده و از فرصت های مدیریتی ایجاد شده برای خود ، بدون هیچ تخصصی بهترین بهرهبرداری را میبرند.
نکته مهمی که حوزه نظارت و بازرسی کشور نیزهیچ زمانی به آن ورود نکرده و دقتی هم نمی کند و در نهایت این کنشگران اجتماعی هستند که می بایست وارد چنین کارزارهایی شده و به روشنگری بپردازند .
بدون دیدگاه