بانیفیلم: اگرچه چهره مظلومانه اینگرید برگمن، با واقعیتهای زندگیاش تفاوتهای آشکاری داشت اما صرف نظر از این تمایزهای آشکار، نمیتوان منکر توانایی این هنرپیشه سوئدی در ایفای نقش زنان عاشق، از خودگذشته و فرمانبردار در فیلمهای سینمایی شد.
اینگرید برگمن برخلاف بسیاری از هنرپیشههای زن هالیوودی که بنا بر دستورات مدیران استودیوها، چهرهشان را به تیغ جراحی میسپردند، از انجام عمل زیبایی سر باز زد و همین خودداریاش، چند سالی راه ورودش به دنیای فیلمسازی هالیوود را سد کرد.
دست آخر پافشاری او توانست خط بطلانی بر پیشفرضهای مدیران استودیویی مبنی بر ضرورت انجام عمل زیبایی چهره و بینی زنان بازیگر بکشد!
امروز چهلمین سالمرگ اینگرید برگمن است که با بردن سه جایزه اسکار بهترین بازیگری زن، در زمره موفقترین هنرپیشههای سینماست.
«بدنام»، «کازابلانکا»، «چراغ گاز»، «زنگها برای که به صدا در میآیند»، «استرومبولی»، «طلسم شده» و… فیلمهایی هستند که بخشی از هنرمندیهای اینگرید برگمن را به یاد دوستداران سینما میآورند.
در کنار ویژگیهای غیرقابل انکار اینگرید برگمن، تولد و مرگ او در یک روز (۲۹ آگوست) هم از زمینههای یادآوری مرگ و زندگی این هنرپیشه سوئدی در یک روز بخصوص است!
به بهانه چهلمین سالگرد درگذشت اینگرید برگمن، دخترش ایزابلا روسلینی یادداشتی نوشته که مهر به نقل از پیپل آن را منتشر کرده است:
به مناسبت چهلمین سالگرد درگذشت اینگرید برگمن در روزی که هم روز تولد و هم درگذشت وی است، دختر هنرمندش ایزابلا روسلینی یاد وی را زنده کرده است.
به گزارش مهر به نقل از پیپل، برای بسیاری از مردم جهان اینگرید برگمن یک ستاره محبوب سینما بود؛ بازیگر برنده ۳ جایزه اسکار و ستاره فیلمهایی چون «کازابلانکا»، «قتل در قطار سریعالسیر شرق» و «بدنام»، اما برای ایزابلا روسلینی، برگمن «مامان» بود.
که خود به تنهایی یک ستاره و یک چهره شناخته شده دنیای سینما و هنر است، با عشق، احترام و درکی تکامل یافته به چهلمین سالگرد درگذشت مادرش نگاه میکند. اینگرید برگمن که ۲۹ آگوست ۱۹۱۵ متولد شده بود، ۲۹ آگوست ۱۹۸۲ درحالی که ۶۷ سال داشت از دنیا رفت.
روسلینی نوشته است: اگر میتوانستم به مامان چیزی بگویم، میگفتم متشکرم. من هر روز به او فکر میکنم. وقتی کسی از دنیا میرود رابطه با آن شخص در آن لحظه که رفته است باقی میماند و اغلب تکامل پیدا نمیکند، اما برای من – با نقل قولی از «کازابلانکا» – «هر چه زمان میگذرد» متوجه میشوم که مامان را حتی بیشتر درک میکنم و تحسینم برای او بیشتر میشود.
ایزابلا روسلینی افزود: نه تحسین به عنوان یک بازیگر. این همیشه وجود داشت؛ بلکه به عنوان یک انسان. من فهمیدم او چقدر سخت مبارزه کرد.
وی به عشق مادرش و پدرش روبرتو روسلینی کارگردان در سال ۱۹۵۰ اشاره میکند و اینکه چه سروصدایی در روزنامهها برانگیخت زیرا برگمن هنوز از پتر لیندستروم جدا نشده بود و این خشم به آمریکا رسید و حتی سنای آمریکا علیه برگمن موضعگیری کرد.
روسلینی ادامه داد: اما او موضع خود را حفظ کرد و گفت این مردی است که میخواهم با او ازدواج کنم و در آینده ۳ فرزند از او داشته باشم. او همین کار را هم کرد و از پدرم صاحب ۳ فرزند شد و من فکر میکنم همه اینها واقعا شگفتانگیز است.
روسلینی که اکنون ۷۰ ساله است یادآوری میکند درست زمانی که کار هنری خودش را شروع کرد، مادرش را از دست داد. وی گفت: اولین بار سال ۱۹۸۲ روی جلد مجله «ووگ» رفتم و این درست همان سالی بود که مادرم فوت کرد و هرگز موفقیت مرا به عنوان یک بازیگر ندید. وقتی فرزندانم به دنیا آمدند و زمانی که مادربزرگ شدم هم او را در کنارم نداشتم.
وی در ادامه افزود: همیشه مادرم را دوست داشتم. هرگز از او انتفاد نکردم. او همیشه بسیار مستقل و قوی بود و فکر میکنم این ویژگی را از آنجا داشت که یتیم بود و مادرش را در ۲ سالگی و پدرش را وقتی ۱۴ ساله بود از دست داد. بنابر این او باید روی پای خودش میایستاد. در سوئد به دنیا آمده بود و وقتی «گاربو» در حال بازنشسته شدن بود، او را استخدام کردند تا به هالیوود بیاید.
وی همچنین به ماجرای زمانی میپردازد که به مادرش پیشنهاد شد تا فیلم سوئدی با نام «میان پرده» را که سال ۱۹۳۶ ساخته شده بود با اولین بازیاش در سال ۱۹۳۹ برای هالیوود، دوباره بازی کند.
روسلینی یادآور شد: تهیه کننده دیوید او سلزنیک به مادرم گفت «خوب حالا باید تو را به شخصیتی پیچیدهتر بدل کنیم و باید مدل ابروهایت را تعییر بدهیم و این کار و آن کار را بکنیم» و مامان گفت به طور کل اجازه نمیدهد. وی گفت «من یک سابقه بزرگ کاری در سوئد دارم و ۱۱ فیلم ساختهام و متاهل هم هستم و یک دختر دارم و از قبل شناخته شده هستم و قرار نیست خودم را تغییر بدهم.»
وی گفت: مامان درست مثل یک وایکینگ اسکاندیناویایی این انرژی فیزیکی را داشت و وقتی راه میرفت حس میکردم همیشه پشت سر او هستم و سعی می کردم به او برسم. دختر خود من «الترا» هم همین طوری است و مثل مامان قد بلند و قوی است و من همیشه پشت سرش هستم و حس میکنم امروز هم سعی دارم به مامان برسم.
روسلینی افزود: واقعاً میخواهم به او بگویم که میدانم چقدر کار کردن سخت است و او هم مثل من از اینکه کار میکرد و از ما دور بود احساس گناه میکرد؛ اما من به دخترم میگویم نه احساس گناه نکن چون تو الگوی فرزندانت هستی و استقلال اول از همه با استقلال مالی به دست میآید.
وی ادامه داد: یادم است در هنگام فیلمبرداریها اطرافیان میگفتند مادرت سر کار است و تو احساس تنهایی میکنی و من میگفتم بله احساس تنهایی میکنم، اما مامان تو به من یک هدیه دادی و آن قدرت تعیین سرنوشت خودم بود.
روسلینی تنها به این شکل به مادرش ادای احترام نمیکند. او یک مزرعه ۲۸ هکتاری در اطراف نیویورک را به یاد مادرش طراحی کرده و در آن یک میدان ایتالیایی، سالن نمایش، کارگاه و مزرعه کشاورزی دایر کرده و سال پیش یک مسافرخانه هم به آن افزود.
او میگوید اتاقها بسیار شخصی هستند و یک اتاق به پدرم اختصاص داده شده که کلاههای ایمنی ماشینهای مسابقهاش را در آن جمع کردهام. اتاق دیگری به دیوید لینچ (همسر سابقش) اختصاص دارد و یکی دیگر هم به «جوجههایم» و البته یکی هم مخصوص مادر است با کلکسیون کلاههایش. مامان همیشه این اطراف میپلکد.
ایزابلا روسلینی به زودی با نمایشی به عنوان «لبخند داروین» روی صحنه دیده میشود.
بدون دیدگاه