آلپاچینو: دیگر یاد گرفتهام چطور با وجود محرومیت از موهبت گمنامی زندگی کنم.
سالهاست رنگ سوپرمارکت و مترو را هم ندیدهام. فرزندانم مشکل میتوانند با من بیرون بروند. این روزها شهرت با چیزی که ۲۰ سال پیش بود، فرق دارد. حالا اگر فرصتی فراهم شود که جایی باشم و شناخته نشوم، برایم نعمت است.
-وقتی جوان بودم گاهی واقعا به پول نیاز داشتم. بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه اغلب بیکار بودم حتی یک بار چند روزی را در یک فروشگاه خوابیدم. اما هیچوقت پولکی نبودم. البته حالا هستم چون سبک زندگیم آن طور میطلبد تا ولخرج باشم.
-قبل از تولد سه فرزندم، هرکاری میخواستم میکردم و به چیزی توجه نداشتم. آن زمان بازیگری برایم همه چیز بود اما حالا به خاطر فرزندانم، حرفهام تنها بخش کوچکی از زندگیم را تشکیل میدهد.
-بدترین دوران زندگیم وقتی بود که مادرم، رُز، و پدربزرگم را به فاصله یک سال از هم از دست دادم. آن زمان تنها ۲۲ سال داشتم و دو نفر از تاثیرگذارترین افراد در زندگیم را از دست داده بودم بنابراین سقوط کردم. دهه ۱۹۷۰ به همین منوال از دستم رفت اما در سال ۱۹۷۷ الکل را کنار گذاشتم و تصمیم گرفتم روی کار تمرکز کنم.
-ارزش و قدرت شبکههای اجتماعی را درک میکنم اما خودم زیاد اهلشان نیستم. یک صفحه فیسبوک دارم که ۵ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر لایکش میکنند. خب این یعنی چه؟ نمیدانم. با وجود این درک میکنم که این پلتفرمها برای این که پیامتان را به دیگران برسانید، ابزار خوبی هستند.
-مایکل کورلئونه سختترین نقشی که بازی کردم بوده و هست. من به این کاراکتر به چشم یک گانگستر نگاه نمیکردم و قدرت او را در خصلت مرموز و پیچیدهاش میدیدم. متاسفانه استودیو در ابتدا این را درک نکرد و به فکر اخراج من افتاد. این نقش اوایل حرفه هنریام به من پیشنهاد شد، یک فیلم بزرگ با حضور مارلون براندو بود و هیچکس جز فرانسیس فورد کاپولا مرا برای آن نمیخواست.
-مردم فکر میکنند بین من و رابرت دنیرو رقابت وجود دارد. من بابی را خوب خوب میشناسم. او دوست من است و ما چیزهای مشابهی را تجربه کردهایم. من عاشق کار او در حوزه کمدی هستم، کارش نبوغ خالص است.
منبع: ایرنا (بخشی از گفت و گوی آلپاچینو با روزنامه گاردین)
بدون دیدگاه