13:45
نقد رسیده / مجتبی نادری سورکی
هومن سیدی که پیشتر با خلق سریال رازآلود قورباغه، نشان داده بود که تا چه اندازه اهل ریسک در انتخاب موضوع کارهای خود است، بعد از پنج سال با یک یک ملودرام جنایی تمام عیار، به نمایش خانگی بازگشته.
سریال «وحشی»، داستان زندگی داوود اشرف (با بازی جواد عزتی)، یک کارگر ساده معدن که در کنار سایر همردههایش، درگیر مشکلات معیشتی و بیعدالتیهای ساختاری در محل کارش است. او به ناگاه اما و با انتخاب فرار در واقعه مرگ دو کودک دانشآموز در مسیر سر زدن به تنها داراییاش، که یک زمین بایر در حاشیه پرت شهر است، درگیر مشکلاتی کابوسوار میشود که او را ناخواسته به پیچ و خمهای سیستم قضایی و وکیل و دادگاه و سپس، فضای بیرحم زندان میکشاند.
سریال «وحشی» از ابتدای پخش با بازخوردهایی فراتر از انتظار در شبکههای اجتماعی و در میان منتقدان ریز و درشت روبرو شد! نقدهایی عموماً به فیلمنامه شد که حداقل نشان میدادند که هومن سیدی در میان منتقدان، دشمنان سرسختی دارد که گهگاه مغرضانه قصد وارد کردن اشکال بر فیلمنامه و گرفتن مچ سیدی را دارند!
این مچ گرفتنها از حق الزحمه پنج هزار تومانیای که داوود برای پنچرگیری ماشیناش میپردازد تا اضافه وزن جواد عزتی را شامل میشد که در تناقض با فردی از قشر ضعیف جامعه تلقی میشود! گویی اضافه وزن، تنها مخصوص ساکنان ونک به بالا در تهران است و بس! این موارد، درست یا غلط اما، در شرایطی مطرح شدند که سیدی اتفاقاً با علم به اهمیت ریزه کاری ها و توالی اتفاقات در سناریوهای جنایی، توجهی تام به جزئیاتی داشت که هر کدام در ادامه، به درستی پازل چیده شده را برای بیننده تکمیل می کنند؛ نظیر لُنگی که دو اثر خون روی آن باقی میماند یا درِ عقب ماشین داوود که فقط از بیرون باز میشود. از توجه به منطق و استدلال ها در روند فیلمنامه همین بس، که قاتلِ قصه در طی بازجوییها و جلسات دادگاه و علی رغم وجود شواهدی چند، با استناد به استدلالهای صحیح که اتفاقا همه از جزئیات قبلی مطرح شده در طی سریال نشات گرفتهاند، تبرئه می شود!
باید اذعان کرد که سیدی با فضاسازی صحیح، فیلمنامهای منسجم و بازیگرانی توانمند، حداقل فصل اول سریال را در کلاسی فراتر از سریال های معمول ایرانی از کار درآورده است!.
به غیر از جواد عزتی، که مدتهاست نشان داده در ایفای نقشهای جدی، حتی فراتر از انتظاری که از او به عنوان یک هنرپیشه درجه یک طنز داریم ظاهر می شود، و البته نگار جواهریان؛ هیچ کدام از سایر بازیگران سریال، جزو بازیگران چهره نیستند! انتخابی که اولاً وفاداری سیدی به هنرآموزان کلاس های بازیگریاش است و دوم اینکه هنر او را در انتخاب بازیگر برای یک نقش و بازی گرفتن از نابازیگران نشان میدهد و سوم وجود استعدادهای کشف نشده در سینمای ایران را تایید میکند. در این میان، مهری برجعلیزاده و نادر شهسواری، به ترتیب در نقش های مادر و پدر داوود اشرف و در حالی که به طور مشخص خانم برجعلی زاده هیچ گونه تجربه قبلی بازیگری نداشته است، نمایش خارق العادهای ارائه می دهند تا سختگیرترین منتقدان بازیگری نیز نسبت به بازی درخور این دو استعداد کشور را تحسین کنند.
قصیه ی داوود اشرف، آنگونه که در عنوان بندی سریال نیز گفته شد، برگرفته از یک داستان واقعی است. تشابه اسمی داوود اشرف با نام علی اشرف پروانه، معروف به علی کُرده، که مسیر زندگی او نیز همانند داوود اشرف در وحشی، با مرگ دو دانش آموز در یک تصادف جادهای تغییر میکند، این اقتباس را به روشنی نشان میدهد. اما نکتهای که شاید بسیاری از افراد ندانند این است که شهرت علی اشرف پروانه در واقعیت، نه به دلیل تصادف و مرگ دو دانش آموز در سال 1373و نه دستگیری او پس از سرقت های مسلحانه در سال 1381 است. بلکه علت اصلی معروفیت علی اشرف پروانه، در واقع دو بار فرار موفق اوست؛ یکبار با وانمود کردن به همکاری با پلیس برای دستگیری سایر هم دستانش و دومی فرار عجیب او به همراه دو تن از همدستانش از زندان رجایی شهر و با حفر ۱۸متر تونل با قاشق و در طی ۳ سال!
در شرایطی که تمام اتفاقات موجود در فصل اول، بدشانسی ها و بدبیاریها، بی عدالتیها و پشت کردن رفقا به داوود اشرف و در نهایت خیانتی که تیر خلاص را از جانب کسی که تنها عشق او محسوب میشد، بر او وارد کرد؛ همه و همه مواد لازم در سیر تحول داوود اشرف از فردی رام و سر بزیر به یک جانی وحشی را آماده کرده است؛ باید دید هومن سیدی که معمولاً با دورنگری، سکانسهای مربوط به زندان را در فصل اول با وسواس بسیار ساخته، که اتفاقاً نقطه قوت این فصل نیز بوده است؛ تا چه اندازه در فصلهای بعد به آنچه در واقعیت برای اشرف پروانه رخ داده وفادار میماند و چقدر در نمایش فرارهای او، موفق عمل خواهد کرد.
بدون دیدگاه