جبار آذین
سرانجام بعد از سالها کرکری و کشمکش و درگیری، زیبای
افسانهای دلربا و ثروتمند، برای تعیین تکلیف اساسی خود
و اموالش، تصمیم گرفت با قدرت قلدر به مذاکره نشیند و سنگهایشان را وا بکنند.
نود و شش سال قبل، زیبا که زیبای جاودانه است ناخواسته به عقد نوکران قدرت و در واقع خود قدرت درآمد و پنجاه سال به هر شکل بود با آنها به زندگی ادامه داد و وقتی از دست هوسبازیها و انحرافهای آنها به ستوه آمد و غارت اموالش توسط قدرت و عواملش ادامه یافت، زیبا که همچنان مورد توجه و احترام مردم و مورد حمایت آنها بود بهرغم ممانعتها و تهدیدهای قدرت و همسران تحمیلی خود به کمک طرفدارانش به زور از آنها جدا شد و نفس تازه کرد.
آزادی زیبا زیاد به طول نینجامید و او در برابر اصرار این و آن، در مرحلهای قرار گرفت تا پاسخ خواستگاران بیشمار خود را بدهد و زندگی مشترکش را با یکی از آنها آغاز کند.
او پس از اندکی پرسوجو و تجربه تلخ زندگی مشترک سابقش از میان خواستگارانش به آنی که ادعای نیکی و خوبی داشت، جواب مثبت داد و دوران جدید زندگی خود را شروع کرد و مانند اغلب همسران با مسائل و مشکلات خود میسوخت و میساخت و…
اما در تمام مدت چهل و شش سالی که از ازدواج جدیدش میگذشت، هیچگاه از آزارهای قدرت در امان نبود و او برای بازپسگیری زیبا از هر حربهای استفاده میکرد و حتی چند بار عوامل خود را برای حمله و دستبرد به خانه زیبا فرستاد، اما هر بار شکست خورد.
زیبا ناچار شد برای محافظت از خود، چند نگهبان از داخل و شهرها و کشورهای همسایه با هزینه زیاد استخدام کند تا در مقابل قدرت و نوچههایش از او دفاع کنند.
چالشها و درگیریها در شکلهای مختلف میان زیبا و قدرت ادامه داشت و قدرت مرتب تهدید میکرد که اگر زیبا دوباره به آغوش او باز نگردد و اموالش را در اختیار قدرت نگذارد، به روستای زیبا یورش خواهد برد و همه چیز و همه جا را نابود میکند.
گرچه زیبا به کریهایش اهمیت نمیداد و در برابر راهزنیهایش تسلیم نمیشد، ولی عاقبت به این نتیجه رسید که این طور نمیتواند ادامه دهد و باید تکلیف خود را با قدرت یکسره کند و جواب نامههای فدایت شوم و تهدیدآمیز او را بدهد. به همین دلایل پذیرفت تا در یک دهکده مدرن عربی با واسطه با قدرت ملاقات کند.
پذیرش مذاکره فقط خواست زیبا نبود، حاصل انتقادها و اعتراضهای مردم ناراضی از اوضاع نابسامان خود و کشور هم بود و اکنون زیبا و قدرت بر سر میز مذاکره نشستهاند.
گرچه قرائن حاکی است که این نوع نشستهای دنبالهدار، بیشتر معامله خواهد بود تا مذاکره و هر دو باید از برخی خواستههای خود کوتاه بیایند، اما امید اینست که چماق بر فراز این جلسات حاکم نباشد و زیبا مجبور به باجدهی نشود.
با آنکه مردم و خود زیبا تمایلی برای نزدیک شدن به قدرت ندارند، اما از ازدواج کنونی زیبا هم راضی نیستند و…
در هر حال این سری از مذاکرات یا معاملات آغاز شده و باید منتظر نتایج آن بود.
دیشب اوس محمود زنگ زد و من که حالم از تماشای سری جدید «پایتخت» بد شده بود، کرکره تلویزیون را مانند کرکره سینما پایین کشیدم و در همین ارتباط با یکدیگر صحبت کردیم.
او گفت: من هم مانند تمام ایرانیان و جهانیان این گفتوگوها را دنبال خواهم کرد و سعی میکنم که خودم را به محل مذاکرات برسانم و از نزدیک شاهد گپ و گفتهای اختیاری یا اجباری باشم و ببینم آیا زیبا از این جلسات سربلند بیرون خواهد آمد یا قدرت؟ و چه چیزهایی میان آنها رد و بدل میشود و آیا این مبادلات به نفع ملت ایران است یا نه و حال و احوال ایران و زیبا و مردم خوب میشود یا از این هم بدتر خواهد شد، گرچه چشم من زیاد آب نمیخورد و ممکن است که فقط جای ترامپ و آمریکا با پوتین و چین عوض شود و تداوم وجود نامسئولان و نامدیران، اوضاع کشور، مردم و اهالی هنر و قلم را بدتر از قبل کند و… با این حال منتظر نتیجه این معاملات به ظاهر غیرمستقیم میمانم.
آیا این نشستها میتواند به مخاصمات آمریکا و ایران پایان دهد و یا دست کم از شدت آن بکاهد یا بر دشمنیها خواهد افزود.
در هر حال ایران آبستن حوادث تازه است که امیدواریم ختم به خیر شود.
من و اوس محمود منتظر حاصل این مذاکرات یا معاملات خواهیم ماند.

بدون دیدگاه