جبار آذین
نوشتن درباره فیلم‌های شرکت کننده در جشنواره‌های فیلم فجر و جشنپاره‌های موسوم به فیلم فجر را در ایام برگزاری آن‌ها، بیش از بیست و چند سال است که ترک کرده بودم، زیرا هرگونه نقد و نظر و گفتار در زمان برگزاری جشنواره‌ها و جشنپاره‌ها را متاُثر از فضای ملتهب، هیجان‌ها، استرس‌ها، جوسازی‌ها، فشارها، خستگی‌ها، سفارش‌ها و…می‌دانم.
به همین دلایل، حساب ویژه‌ای برای نقدهای منقدان و هنرمندان در این مدت، باز نکرده و نمی‌کنم.
اما امسال به چند دلیل مهم از جمله تخریب مجدد جشنواره فیلم فجر به دو جشنپاره بدون ثمر و بودجه بر باد ده و ضدملی و همچنین خواست و اصرار چند تن از دوستان سینماگر منقد و رسانه‌ای که می‌خواستند، حتی اگر شده، چند کلمه‌ای در مورد فیلم‌ها بنویسم، تصمیم گرفتم، در چند سطر به صورت مجمل و کوتاه به فیلم‌های این دوره جشنپاره بپردازم.
با خود جشنپاره که آن را بی‌ربط با فجر و موجودیت سینما می‌دانم و هیات‌های انتصاب داوری و انتخاب آن و گزینش‌ها و جوایز سفارشی و فرمایشی آن‌ها کاری ندارم، زیرا به آن‌ها تنها یک صفر می‌دهم، ولی با آن‌که چندان مایل به این کار نبودم، لیکن به فیلم‌ها می‌پردازم و نقد چند فیلمی که در خیل فیلم‌های متوسط و زیر متوسط و بد این دوره، تا حدی به هنر و سینما و دیدگاه ملی و مردمی نزدیک بوده‌اند را به هنگام اکران عمومی آن‌ها موکول می‌کنم و اما نگاه صریح و مستقل من به فیلم‌ها،آن هم بعد از پایان این جشنپاره.

* موسی کلیم الله، ساخته خوش ساخت و پرهزینه ابراهیم حاتمی‌کیا به موسی پیامبر ادیان الهی و نگاه اسلامی، نزدیک‌تر و پذیرفتنی‌تر بود.
گرچه حاتمی‌کیا در سینما و تلویزیون، آثاری متفاوت و قابل تأمل ساخته و با مدیوم‌های هر دو رسانه کاملا آشنا و به ابزارهای فیلم و تصویرسازی مسلط و دارای دانش و تجربه تکامل یافته در این ارتباط است، اما موسی او با تمام امتیازهایش به دلیل قاب و قالب و مولفه‌های تلویزیونی به سریال بودن وفادارتر است و گرچه رویکرد سینمایی هم دارد، ولی چون قرار است موسی او در طول سریال به طور جامع پرداخت شود، لذا این موسی با وجود باورپذیر بودن دوران کودکی‌اش در فیلم، موسی کاملی نیست.
امیدواریم موسی نبی را تمام قد و با تمام ابعاد شخصیتی و زندگی و مبارزاتی‌اش در سریال حاتمی‌کیا ببینیم.
نکته مهم در این ارتباط اینکه، شرکت موسی که یک قسمت از یک سریال حکومتی پرهزینه از یک کارگردان حرفه‌ای است را در جشنپاره،‌ منصفانه و خردمندانه نمی‌دانم چرا که چنین اثری‌، در یک مسابقه ناعادلانه با فیلم‌هایی قرار داشت که سازندگان برخی از آن‌ها با پول توجیبی و وام و قرض و دست خالی فیلم‌های خود را ساخته بودند و بعضی نیز اولین یا دومین کارشان بود، از همین رو، حضور موسی در جشنواره را اخلاقی نمی‌دانم.

*«صد دام»، ساخته پدرام امیری
تجربه‌ای در سینمای کمدی از سینماگری است که برای حضور در سینمای حرفه‌ای به زمان و فرصت،‌ جهت پختگی و تبحر نیاز دارد تا فیلم‌های کامل با فیلمنامه‌ای بهتر و کارگردانی قوی‌تر بسازد.

* «شوهر ستاره»، ایرج‌ زاد
گرچه موضوع و ساختاری به نسبت جمع و جور دارد،‌ لیکن فیلم و سازنده‌اش تا سینما و سینماگر شدن فاصله دارند.‌
با این حال با بضاعت کنونی‌اش سرگرم‌کننده است و با کمک تبلیغات ممکن است در گیشه بفروشد.

* «فریاد»، محمدرضا اردلان
فیلمسازی که «فریاد»ش دیده و در سینما و جشنپاره شنیده شد،‌ اما بانگ فریاد او زیاد سینمایی نبود و تا تبدیل شدن به یک فیلم سینمایی و فریاد رسای فرهنگی و اجتماعی تاُثیر گذار در پردازش فیلمنامه و ساختار سینمایی کار دارد و سازنده‌اش را باید در چندمین کار و فیلمش قضاوت کرد.

* «گوزن‌های اتوبان»، ابوالفضل صفاری
«گوزن‌های اتوبان» در ترافیک سنگین فیلمنامه و پرداخت موضوع و شخصیت‌ها گیر کرده بودند.
این کارگردان با آن که موضوعی به نسبت جدید را از منظری متفاوت در قاب سینما به تصویر کشیده بود،‌ اما پاهای بلند گوزن‌هایش از اتوبان قاب سینما بیرون زده و شاخ‌هایشان کوتاه‌تر از اتوبان آشفته اجتماعی بود.
با این حال، این فیلمساز سینما و تصویر را می‌شناسد و می‌تواند فیلم‌های بهتر و مهم‌تر بسازد.
…ادامه دارد

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *