کهبد تاراج که اجرای نمایشش به دلیل اوجگیری کرونا برای چندمین بار متوقف شده است، گفت: همه تلاشم را به کار بستم که در این مدت کار کنم و به ورطه غُر زدن نیفتم ولی موفق نشدم و گویی همه راهها به غُر و ناله میرسد!
این کارگردان مشغول اجرای نمایش «غلامرضا لبخندی» در تماشاخانه ایرانشهر بود که به دلیل تعطیلی تئاتر در پی اوجگیری کرونا، ناچار شد اجرای نمایشش را بعد از سه شب موقف کند.
تاراج در گفتوگو با ایسنا هرچند تاکید کرد که اولین مساله حفظ جان و سلامتی مردم است، اما از بغضی سخن گفت که گلوی جامعه تئاتری را گرفته و اگر بترکد، معلوم نیست چه پیامدهایی داشته باشد.
او گفت: الان مهمترین پرسش من این است که متولی تئاتر کشور کیست که باید از ما دفاع کند.
این نمایشنامهنویس با انتقاد از عملکرد خانه تئاتر به عنوان صنف تئاتری کشور افزود: اگر صنف ما عملکرد درستی داشت، در درجه اول در سالن خود را بازمیکرد و به این ترتیب برای بخشی از جامعه تئاتری، فرصت کار و فعالیت فراهم میآورد. اگر چنین رفتاری میکرد، انتشار بیانیههای انتقادیاش معنا داشت.
تاراج اضافه کرد: همواره انگشت اتهام به سمت مرکز هنرهای نمایشی است در حالیکه این مرکز هم توانی دارد و به اندازه خودش تلاش کرده و انجمن هنرهای نمایشی هم بودجه محدودی دارد و پرداخت خسارت گروههای نمایشی، به سختی برایش امکانپذیر است. این انجمن زحمات بسیاری کشیده ولی خوب است آمار بدهد که در دوران تعطیلی تئاتر، بودجه این هنر را چگونه هزینه کرده است.
او با طرح این پرسش که متولی تئاتر کشور کیست، اضافه کرد: ای کاش میدانستیم چه کسی مسئول ماست تا بتوانیم پیشنهادهای خود را درباره تئاتر آنلاین، تئاتر محیطی و اجرا در فضای باز و … به او ارایه بدهیم.
او بخشی از بی سر و سامانی تئاتر را ناشی از عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دانست و همچنین بخش دیگری از انتقادات خود را متوجه جامعه تئاتری کرد.
تاراج توضیح داد: بخشی از جامعه تئاتری هم در این وضعیت دخیل هستند؛ کسانی که کار نکردند و منتظر شدند تا شرایط عادی شود یا در انتظار واکسیناسیون ماندند. در حالیکه بعضی از گروهها مانند ما منتظر عادی شدن شرایط نماندیم و در این دو سال، پنج نمایش تولید کردیم.
تاراج تاکید کرد: بابت کار کردنمان در مقطع کرونایی منتی بر سر کسی نمیگذاریم ولی خوب بود کسی به عنوان مسئول از ما حمایت میکرد.
او با اشاره به مبلغی که به عنوان کمک هزینه برای اجرای یکی از نمایشهایش در دوران کرونا دریافت کرده، اضافه کرد: در حالت عادی هم تقریبا همین بودجه را میگرفتم و تفاوت چندانی نکرده است. تعطیل شدن تئاتر در حرف آسان است اما در عمل برای ما به این راحتی نیست.
تاراج که به دلیل رد شدن نمایش پیشنهادیاش، ناچار شد نمایشی از کارهای قبلی خود را بازتولید کند، افزود: برای بازتولید این نمایش ۳۵ میلیون تومان هزینه کردم. استقبال تماشاگران از سه روز اول اجرا آنچنان خوب بود که اگر اجرا ادامه پیدا میکرد، در همان یک هفته اول، آن ۳۵’میلیون بازمیگشت ولی حالا با این تعطیلی، هیچ تضمینی نیست که تئاتر دوباره کی باز شود. بخصوص که ماه محرم را در پیش داریم و بعد از آن هم در فصل پاییز، بخشی از تماشاگران تابستان را نخواهیم داشت.
او همچنین با یادآوری تغییر دولت و کابینه در ماههای پیش رو، ادامه داد: همه چیز تغییر میکند و ما میمانیم و تئاتر که معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظارمان باشد. مخصوصا که همه در ماههای آخر مدیریت خود میخواهند خاطره خوشی از خود بر جای بگذارند و خیلی با ملایمت و نرمش رفتار میکنند در حالیکه تئاتر کشور را نمیتوان با این شیوه اداره کرد.
تاراج گفت: بعضی انتقاد میکنند که چرا گروه ما مدام در حال کار است، تقصیر من چیست که نوبت اجرا داشتهام. چه کنم که کار قبلیام مجوز نگرفت و ناچار به بازتولید شدم؟ ما به دنبال پول نیستیم که اگر بودیم، به بازار میرفتیم و تئاتر را انتخاب نمیکردیم.
او با اشاره به قهر کسانی مانند حسین کیانی از تئاتر افزود: انصراف حسین کیانی از اجرای تئاتر به این دلیل است که برای او دلگرمی ایجاد نکردند. اصلا در این مدت حالی از او پرسیدند، اصلا برایشان مهم بود که او چرا به این تصمیم رسید؟ این نسل به دنبال پول نیست و در وضعیتی که از میان هنرمندان پیشکسوت فقط آقای مرزبان و زاهد مشغول آمادهسازی تئاتر شدند، نسل جدید است که تئاتر را سرپا نگه داشته است.
این کارگردان اجرا در فضای باز را به عنوان راه حلی منطقی برای اشتغال جامعه تئاتری در دوران کرونا مطرح کرد و گفت: در حال حاضر اجراهای محیطی ما فقط به زمان برگزاری جشنوارهها محدود شده است. در حالیکه در بسیاری از مکانها مانند فضای مقابل تماشاخانهها یا پارک هنرمندان و … میتوان نمایش اجرا کرد. البته به این شرطی که بستری برایش فراهم شود، هر چند که این بسترسازی سخت نیست. ضمن اینکه تماشاگر هم در فضای باز با آرامش بیشتری به تماشای تئاتر میآید.
کهبد تاراج در بخش پایانی صحبتش گفت: دچار بغض و سرگردانی عجیبی هستم و نمیدانم دستمان به کجا بند است. فقط این را میدانم که اگر این بغض بترکد، شاید قهری به دنبال داشته باشد چون تا کی میتوان با این وضعیت آشفته و سخت کار کرد؟ همه تلاشم را کردم که در این مدت کار کنم و غر نزنم ولی از هر طرف که رفتم، باز هم به غُر و ناله رسیدم. این است حال و روز ما.
بدون دیدگاه