یادداشت/ فرهاد قائمیان*
در میان انبوه بازیگران سینمای ایران چهرههایی هستند که دیده نشده یا کمتر قدر دیدهاند. حتی اگر فرصت همکاری با کارگردانان نامدار را داشته یا با درخشش در نقشهایی خاص، تحسین شده باشند، باز هم فراموش شده و کمتر درباره هنر و تواناییشان صحبت شده است. حسن رضایی یکی از این بازیگران است.
دست یافتن به جایگاهی ویژه، در بازیگری سینما معمولا متاثر از فضا و جریانهای اجتماعی است. دیده شدن یا دیده نشدن بازیگران، تنها به قدرت بازیگری یا جنس انتخابهای آنها بستگی ندارد، از یک سو بخت و اقبال در سینما و دنیای بازیگری نقشی مهم دارد. از سویی دیگر، پسند منتقدان و تمرکز جشنوارهها و رسانهها روی بعضی بازیگران باعث میشود عدهای زیر سایه نامها و اعتبارها کمتر دیده شوند.
در میان انبوه بازیگران سینمای ایران چهره هایی هستند که دیده نشده یا کمتر قدر دیدهاند. حتی اگر فرصت همکاری با کارگردانان نامدار را داشته یا با درخشش در نقشهایی خاص، تحسین شده باشند، باز هم فراموش شده و کمتر درباره هنر و تواناییشان صحبت شده است.
حسن رضایی یکی از این بازیگران است، بازیگری که عیار بالایی دارد، انعطاف و شیرینی دارد، در نقشهای پرتحرک و اکشن، نقشهای مکمل و نقشهای پررنگ حضوری دلنشین و به یادماندنی داشته و سالهای سال در حوزهای دوام آورده که با فراموشی پیوندی دائمی دارد. رضایی اواخر دهه سی شمسی به سینما آمده، از دل فیلمفارسی به سینمای پس از انقلاب و سینمای دوران گذار رسیده، از سینمای دهه هفتاد و ظهور ستارههای خوش سیما و چشم روشن عبور کرده و آهسته و پیوسته به بازیگری ادامه داده است. خستگی ناپذیر و پیگیر، متاثر ازعشقی بوده که آتشش همواره در قلبش شعله کشیده و به نقشآفرینیهایش جان داده است.
رضایی، بازیگر محبوب کیانوش عیاری است. عیاری کارگردانی حساس و نکتهسنج است، شاید از معدود سینماگرانی که گوهر وجودی رضایی را کشف کرد و او را فراتر از یک بازیگر در حاشیه دید. مجموعه همکاریهای مشترک رضایی و عیاری در عین حال که به نقشآفرینیهایی متنوع و درخشان انجامیده به کارنامه این بازیگر اعتبار بخشیده است.
حسن رضایی در فیلمهای شبح کژدم (کیانوش عیاری)، آبادانیها (کیانوش عیاری)، روز باشکوه (کیانوش عیاری)، گروگان (اصغر هاشمی) و فیلم شاد و مفرح الو الو من جوجوام (مرضیه برومند) کم نقص و کامل است. برای یک بازیگر حرفهای که از این طریق امرار معاش میکند و باید به پیشنهادهای ریز و درشت تن بدهد، چند نقش خوب کافیست تا قدرش را بدانیم و اذعان کنیم که معیارهای یک بازیگر شش دانگ را دارد.
کاش مدیران چهلمین جشنواره فیلم فجر، در بخشی از برنامههای خود نکوداشت حسن رضایی را برگزار کنند. بازیگری که یک عمر برای سینمای ایران و علاقهمندانش تلاش کرد، زندگی و هنرش را به پای سینما ریخت و جز عشق چیزی طلب نکرد. نسل این بازیگران هر روز کمتر میشود و پاسداشت عشق و هنر آنها، ادای احترام به بازیگرانی است که زندگی و قلبشان را به سینما پیوند زدند. عمرش دراز باد.
*بازیگر
هیچ تقدیری برای یک هنرمند بالاتر و بهتراز پیشنهاد کار وامیدوارکردنش به ادامه زندگی کاری درحالیکه احساس انگیزه و مفید بودن کندواطمینان به اینکه مسیری که رفته است بیهوده نبوده واحساس ارزشمندی درجامعه وهمکاران هنرمند را خوشحال نمی کند . چرا راه دور برویم همان جناب کیانوش عیاری که دراقدام تحسین برانگیزی شاید بشود گفت کاشف استعداد حسن رضایی هم بودند از یک جایی ایشان را از پروژه هایشان حذف کردند . شاید بالارفتن سن یا نبودن نقش باعث بازی نکردن ایشان درکارهای متاخر عیاری شده است ولی خوب نقش فیلمسازان و تهیه کنندگان و روابط بین آنها همیشه حرف اول را می زند.