جبار آذین
از زمان تشکیل دولت چهاردهم تاکنون، سی و چهار یادداشت و نقد تحلیلی، روشنگر، کارشناسی و هشداردهنده فرهنگی، هنری و سینمایی و اجتماعی، خطاب به مسئولان، اهالی هنر و قلم و مردم نوشته و در ده، گفت و گوی رسانه‌ای بر مشکلات، معضلات و موانع و اوضاع بد هنر و فرهنگ کشور همراه ارائه راهکار تاُکید کردم، با این هدف که انجام وظیفه کرده و به امید بودنِ گوش شنوا در میان دولتیان جدید و اینکه، پزشکیان در مورد گزینش فردی لایق و کاربلد جهت تصدی وزارت مهم و بنیادین فرهنگ و ارشاد اسلامی تاُمل نموده و با کارشناسان و خبرگان در این زمینه مشورت نماید.
اما متاُسفانه این اتفاق نیفتاد و باز هم سیاست، حرف اول را در حوزه فرهنگ زد و حاصل آن، وزارت عباس صالحی در ارشاد شد که یک اشتباه بزرگ بود. او که یک اشتباهی بود با انتخاب افرادی مانند خود که اشتباهی هستند و هیچ سنخیتی با هنر و فرهنگ و سینما ندارند، اوضاع فرهنگ و هنر به ویژه سینما را تیره‌تر از قبل کردند. جالب اینکه یادداشت‌های نگارنده در تمام مراحل رخداد این وقایع، نوشته و منتشر می‌شد تا شاید آنها را به خود آورد، ولی دریغ از گوش شنوا و چشم بینا.
بارها گفتم و نوشتم که عوامل باند پیشین سازمان مستعمل سینمایی با برنامه‌ریزی حساب شده در حال انجام اقدام‌هایی برای قرار دادن مسئولان جدید ارشاد و سینما در مخمصه هستند، لیکن باز هم جاهلان، خود را در نیافتند.
نوشتم و گفتم که، نفوذ و منافع‌داران پیشین در حال جاسازی عوامل خود در جای جای سینما و سازمان مذکور هستند و یادآور شدم که آزادسازی یکباره چندین فیلم توقیفی که همین باند و همفکران‌شان در توقیف آنها نقش داشتند، ترفند و دسیسه است و می خواهند متولیان جدید سینما را در شرایط بحرانی قرار داده و بعدها آن را بهانه هجمه‌های جناحی و حزبی خود به جناح سیاسی دیگر قرار دهند، به گوش آقایان فرو نرفت.
گفتم و متذکر شدم که تکه و پاره کردن مجدد جشنواره فیلم فجر، اقدامی است که مخالفان‌شان با دقت اجرای آن را به دست فریدزاده و صالحی زمینه چینی کرده‌اند تا صندلی‌نشینان جدید سینما و ارشاد و در نهایت پزشکیان را زیر سئوال ببرند و با دستاویز تخریب جشنواره و ارزش‌ها حمله‌های خود را به آن‌ها گسترش داده و خود را محق نمایانده و برتر نشان دهند، اما باز هم گوش ها و چشم ها بسته بود.
اکنون برخی از این خیمه شب بازی ها که پیشتر آن‌ها را افشا کرده بودم، کمی تا قسمتی علنی شده و بعضی از عوامل پیشین بازمانده در سازمان مستعمل سینمایی که ماموریت‌های مخربانه خود را به فرجام رسانده‌اند، از سازمان یاد شده خارج و با همسوهای‌شان در بیرون از این سازمان و برخی نهادها و سازمان‌ها، در حرکت برنامه‌ریزی شده و سیاسی آن‌ها هم صدا شده و افزون بر یورش به فریدزاده، صالحی، بهشتی، شجاع‌نوری و پزشکیان، دولت چهاردهم را نیز آماج حملات خود قرار داده‌اند تا بدین وسیله ناحق بودن دولت کنونی و حق بودن دولت قبلی را جار بزنند.
دعوت از افراد مسئله‌دار در انواع تشکل‌ها و شوراها، به ویژه شورای نمایشی جشنپاره های فیلم فجر، همان بهانه بزرگی بود که به دست سیاسیون مخالف آن‌ها افتاد تا به یورش‌های خود دامن بزنند.
تمام این مسائل و مراحل را مکرر و پیوسته هشدار داده و صالحی، فریدزاده و… را از ارتکاب اشتباه های بیشتر بر حذر کرده بودم، ولی منافع، رانت، قدرت و ثروت و سیاست، چشم‌ها و گوشهای‌شان را بسته بود و آن‌ها یک بار دیگر در دام شیطنت‌های سیاسی رقبا افتاده و فریب خورده و بازی را باخته اند.
با این حال، این بدان معنا نیست که رقبای آن‌ها بازی را برده‌اند، واقعیت اینکه، هیچ کدام از دو جناح سیاسی، برنده این بازی نیستند و هر دو بازنده‌اند، چرا که سال‌هاست، مردم پشت و روی آن‌ها را دیده و حنای‌شان دیگر رنگ ندارد و از نظر اهالی هنر و قلم و مردم، قابل اعتماد نیستند.
در اصل برندگان این دوئل، فرصت‌طلبان و مبتذل‌سازانِ رخنه کرده در فضای فرهنگ و هنر و سینما و بیگانه‌ها و فجر و ایران ستیزان هستند که نهایت بهره برداری تبلیغاتی و مالی را از این وضعیت کرده و از آب‌های گل آلود، ماهی‌های بزرگ، صید کردند.
حالا باز هم آقایان با شمشیرهای منافع طلبی و بازی‌های کودکانه سیاسی، یکدیگر، هنر، فرهنگ و جشنواره و بیت‌المال را تکه تکه کرده و در تخریبِ ایران و ایرانیان بکوشند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *