بانی‌فیلم: با رای اعتمادی که مجلس امروز به گزینه وزارت ارشاد دولت مسعود پزشکیان داد، بزودی و در روزهای آتی بحث انتخاب معاونان، مدیرکل‌ها و قائم‌مقام وزیر کلید خواهد خورد.
برای اهالی سینما، در مجموعه انتصابات کلی وزارت ارشاد، دو مدیریت از اهمیت بیشتری برخوردارند؛ ابتدا رییس سازمان سینمایی و دیگری شخصی که قرار است در قامت قائم‌مقام وزیر قرار گرفته و منشاء اثر باشد.
با وجود آن که در روزهای گذشته، تلاش‌های عجیب‌وغریبی از ناحیه افرادی -بیشتر مدیران فعلی- که به دنبال سهم‌خواهی و حتی ابقاء خود در شغل سازمانی‌شان بودند، اما مشخص شد که کوشش و اهتمام ویژه این افراد برای قرار گرفتن در صف مدیران سیدعباس صالحی، تلاشی بیهوده بوده و آنها ره به جایی نبرده‌اند.
در روزهای گذشته براساس همان گمانه‌‌زنی‌های رایج، از گزینه‌های زیادی برای احراز مقام‌ها در سازمان سینمایی و قائم‌مقامی وزیر ارشاد اسم برده شد که به جز -یکی، دو نفرشان- همگی آدرسی غلط در دست‌شان بود!
متاسفانه وزارت ارشاد در سال‌های طی شده دوران دولت ابراهیم رییسی، برخلاف ادعای بوق‌های رسانه‌ای وابسته به مدیران ارشاد، فاصله‌ای بعید میان خود و جامعه هنری ایجاد کردند. (چشم‌مان نرود به مراسم رسمی و غیررسمی که تعدادی هنرمند که پای ثابت چنین مجالسی هستند؛ منظور جمعیت بزرگ جامعه هنری‌ست.)
وزارت ارشاد و سازمان سینمایی به تأسی از برخی روش‌های رایج اهالی سیاست، با دست یازیدن به شیوه «سئوال در جواب سئوال»، سکان هدایت میز و صندلی ریاست‌شان را در دست داشتند؛ آنها پرسش را با پرسش پاسخ می‌دادند؛ یعنی وقتی درباره به خاک نشاندن بخش بزرگی از سینماگران و همینطور سینمای اجتماعی از آنها می‌پرسیدی، می‌پرسیدند، مگر الان سینمای اجتماعی نداریم؟!
…یا زمانی که در مورد هزار و یک مشکل اکران فیلم‌ها و ایجاد صف حاصل از جاماندگان اکران سئوال می‌کردید، آنها جواب‌شان را در لفافه و با اشاره به آمار بالای فروش سینماها، به شکل دیگری می‌دادند!
اینکه این خصوصیت مدیریتی چه بلای بزرگی بر سر اعتماد مردم نسبت به مسئولان آورد، حرفی نمی‌زنیم اما از آنجایی که برخی از همین مسئولان در نشست‌های خصوصی، از شرایط حاکم بر فیلم‌های سینمایی با هجوم فیلم‌های کمدی بازاری ابراز نارضایتی می‌کردند، جای تعجب بود. همین‌هاست که وجود آزاردهنده دوگانگی در پنهان و آشکار در میان برخی از مسئولان را نمایان می‌کرد. این همان بلا و آفت خانمان‌براندازی‌ست که وجودش ناشی از تغییرات ماهوی و شخصیتی برخی از مسئولان است.
منتقدی می‌گفت، شیوه مدیران سازمان سینمایی دولت سیزدهم، در مواجه با سیل اکران فیلم‌های بازاری، مصداق با دست «رد» کردن و با «پا» پیش کشیدن است. این کار مدیران سینمایی، مشابه شنا کردن با زیرشلواری و زیرپیراهنی در استخر به قصد رعایت کردن پوشش مناسب است!
اما برسیم به بحث شیرین گزینه‌ها!
در مورد قائم‌مقامی وزیر با توجه به پاس گلی که حسین انتظامی در روزهای منتهی به معرفی گزینه‌های وزارت ارشاد به عباس صالحی داد، به احتمال بسیار زیاد دیگر می‌توانیم این چهره مطبوعاتی، سینمایی و سیاسی را در قامت قائم‌مقامی وزارتخانه ارشاد تصور کنیم!
با اینکه عملکرد انتظامی، چه در دوران معاونت مطبوعاتی و چه در سازمان سینمایی -حتی در زمان مدیرمسئولی روزنامه‌های شهرداری و صداوسیما-، انتقادات بی‌شماری را از سوی اهالی فرهنگ به همراه داشت، اما به دلیل حمایت‌هایی که از سوی طیف سیاسی نزدیک به علی لاریجانی از او می‌شد، جایگاه این مدیر در فراز و نشیب‌های سیاسی و جناحی تا حدود زیادی حفظ شد.
حضور حسین انتظامی به عنوان کارشناس در مناظره‌ تلویزیونی زمان انتخابات با علیرضا زاکانی توجه بیشتری را به سمت انتظامی جلب کرد.
در معادلات انتصابات و جابجایی‌ مدیران وزارت ارشاد، پست ریاست سازمان سینمایی اما حکایت دیگری دارد!
تا پیش از برگزاری جلسه‌ای که محمدمهدی عسگرپور با اصناف سینمایی در خانه سینما ترتیب داد، شانس این «فیلمساز-مدیر» در معادلات نصب‌های وزارت ارشاد دولت چهاردهم بالا بود!
عسگرپور که به نظر می‌آید با مایوس شدن از انتصابش در پست ریاست سازمان سینمایی، در حضور اعضای صنوف مختلف خانه سینما، -خیلی گُل درشت(!)- به انتقاد از سند سینمای ایران دست زده باشد.
این فیلمساز که در ویترین افتخارات مدیریتی‌اش تنها عنوان وزیری ارشاد و ریاست سازمان سینمایی را کم دارد، گویا با ناامیدی‌ای که در کورس معرفی گزینه‌های وزارت ارشاد دچارش شد، حالا چندان امیدی هم به نوشته شدن نامش در میان مدیران ارشد وزارت ارشاد ندارد!
اما گزینه -تقریباً- قطعی شده برای ریاست سازمان سینمایی، علیرضا تابش است.
تابش که بیشترین تجربه سینمایی‌اش به دوران حضورش در بنیاد فارابی برمی‌گردد، علاوه بر وجوه مدیریتی‌اش، بنا به دلایل نسبت‌های فامیلی با رییس دولت اصلاحات، می‌توان گفت که حضورش در پست بالادستی سازمان سینمایی تقریباً تمام انتظارات دو طیف وابسته به جناح‌ها را تامین خواهد کرد.
همه اینها را باید در کنار ناکامی‌های برخی مدیران سازمان سینمایی قرار داد که حتی با وجود تغییر در نمادهای جناحی‌شان و ابراز دلبستگی قلبی به دولتیان مستقر، سعی مضاعف برای بقا داشتند و چه حیف(!) آنها به خیال خودشان، بوی کباب را استشمام کرده بودند اما چه خوش‌خیالی زودهنگام و مذمومی!

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *