13:09

جبار آذین
اوس محمود، دیروز از سفر و به قول خودش ماموریت غیر رسمی مردمی‌اش از بندرعباس بازگشت و در تماس تلفنی با من، انگار که کوهی از حرف‌ها و شنیده‌ها و دیده‌ها روی دوشش سنگینی می‌کرد، شروع به شرح آنچه در آنجا دیده و شنیده بود کرد.
گفت: آقا چشمت روز بد نبیند، شهر در ماتم و عزا بود و همه سوگوار جان باختگان و آسیب دیدگان بودند. هر کس و هر مسئول و نامسئولی چیزی می‌گفت و روایتی ازحادثه داشت. به طور واضح در آنجا سه نوع کلی از ماجرا نقل می‌شد. عده‌ای فاجعه بندرعباس را دسیسه دشمنان کشور،اسراییل و آمریکا می‌دانستند و گروه دیگر، آن را تقصیر مسئولان قلمداد می‌کردند. طیف سوم هم،حادثه را نتیجه سهل‌انگاری و بی‌مبالاتی مسئولان شهر عنوان می‌کردند.
در واقع خارجی‌ها با بزرگنمایی، حادثه بندر را گردن مسئولان ایرانی می‌انداختند و از سوی دیگر مسئولان وطنی و رسانه‌های داخلی، با کوچک‌نمایی آن، سعی در کم‌اهمیت جلوه دادن فاجعه داشتند. من با مردم بسیاری در آنجا صحبت کردم و صرفنظر از مقصر دانستن داخلی‌ها یا خارجی‌ها،به شدت از بی‌توجهی و اهمال داخلی‌ها گله و شکایت داشتند و برخی نیز خواهان دیه و جبران فوری فاجعه از سوی مسئولان بودند.
من عکس‌ها و فیلم‌های زیادی گرفتم که متاسفانه به دلیل مفقود شدن! ناگهانی تلفن همراهم که در آن چند پرسش بدون پاسخ درباره علت این حادثه را با چند مسئول مطرح کرده بودم و همچنین درددل‌ها و گلایه‌های تند و کند مردم را ضبط نموده بودم، چیزی در دستم نماند که ضمیمه گزارشم کنم. دراین چند روز، مردم شهر در کنار نیروهای امدادی و پزشکی در حال رسیدگی به اوضاع شهر بودند، ولی وقتی من با این پرسش که علت واقعی این حادثه چه و مقصران احتمالی آن چه کسانی بوده‌اند به سراغ آن‌ها می‌رفتم، پاسخ معقولی دریافت نمی‌کردم و هر کدام ارائه پاسخ صحیح و کامل را موکول به نظر کارشناسان و متخصصان و اعلام آن از سوی رسانه‌ها می‌کردند.
بدین ترتیب چیزی دستگیر من نمی‌شد و به این نتیجه می‌رسیدم که از سه حال خارج نیست، یا واقعا چیزی نمی‌دانستند. دو: باید به این پرسش پاسخ می‌دادند.و سه اینکه،اصل ماجرا را پنهان می‌کردند.
در هر حال این پرسش‌ها که این حادثه کار داخلی‌ها یا خارجی ها بوده و مقصران آن چه کسانی هستند به جای خود باقی ماند.به قول یکی از اهالی آنجا که سماجت من را در یافتن جواب سئوال‌هایم دیده بود، “خورشید پشت ابر نمی‌ماند و سرانجام حقیقت فاجعه بندرعباس افشا خواهد شد!” در هرحال من زور خود را زدم، ولی چون برخی درها بسته بود، به پاسخ نرسیدم و مانند آن بندرعباسی، روشن شدن حقیقت را به فردای نزدیک موکول کردم.
اوس محمود، گفتنی‌ها را گفت و من جز تشکر و خدا قوت به او چیزی برای گفتن نداشتم.
من نیز مانند او و آن هموطن بندر‌عباسی و دیگر هموطنان، منتظر می‌مانیم تا حقیقت فاجعه بندر روشن شود یا شاید هم مانند برخی رخدادهای دیگر به دست فراموشی سپرده شده و علل آن تا سال‌ها پوشیده بماند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *