13:00

محمد حقیقت – جشنواره کن: فیلم جیا ژانگه «گرفتار جزرو مد» (Caught by the tides) که در بخش مسابقه کن حضور دارد، در ابتدا، شکلی مستندوار، تکه تکه و بی هیچ روایت‌گری، از زندگی مردم در جامعه چین است که به شکل نسبتاً آماتوری، فیلمبرداری شده اما قرار است فیلمی داستانی باشد!
سازنده از آدم‌های گوناگون فیلمبرداری کرده که بیشتر به یک پازل تمام عیار و گاه حوصله سربر می‌مانند؛ افرادی که در خیابان‌ها، نایت کلاب‌ها هستند و کسانی که آواز می‌خوانند.
از طرف دیگر دوربین به کوچه‌هایی می‌رود که گاه نشانه‌هایی از روزهای برگزاری بازی‌های المپیک در پکن دارد؛ گاهی سر از حمام ماشاژ مردانه در می‌آورد!
دوربین که به نظر می‌رسد سرگردان و سردرگم است سپس در جایی دیگر،به زنی رقصنده می‌رسد که پیش‌تر او را دیده بودیم، زنی که اسیر مرد خودخواه است اما سرانجام این زن با ناراحتی، پا به فرار می گذارد!
در جاهای دیگر از فیلم، پیرمردانی را می‌بینم که سرگرم انجام بازی‌ای شبیه تخته نرد هستند. در قسمت‌های دیگر، ساختمان‌های قدیمی ویران می‌شوند. صحنه‌های فیلم هیچ خط و ربطی به هم ندارند اینکه جیا ژانگه چه می‌خواهد بگوید تماشاگر باید تا دقیقه ۶۰ صبر کند!
تماشاگر ان اما در طول فیلم، شاهد مجموعه‌ای از آوازهای گوناگون چینی هستند که برخی از آنها چندان برای گوش غربی‌ها خوش‌آهنگ نیستند!
خلاصه اینکه از دقیقه ۶۰ فیلم به بعد است که فیلمساز می‌خواهد داستان یک عشق از هم پاشیده را روایت کند! به سراغ زن رقصنده‌ای می‌رود که مدت‌ها‌ پیش، به صورت مستندوار چند دقیقه‌ای به او پرداخته شده بود، حالا این زن را زیر باران در شهر و ‌دیار دیگری می‌یابیم.
به نظر می‌آید کارگردان‌ طی گردش‌هایی در نقاط مختلف چین، صحنه‌هایی را فیلمبرداری کرده بود تا احتمالا روی میز مونتاژ از راش‌ها، فیلمی درآورد!
کارگردان از دقیقه ۷۰ به بعد کمی زندگی رقصنده رها شده را دنبال کند؛ زن و مردی که کارفرمای او بوده، حالا روبروی هم کنار دریا قرار می‌گیرند و بدون اینکه دیالوگی بین آنها ردوبدل شود، دیده می‌‌شوند؛ تماشاگر از دیالوگ‌های درونی این زن و مرد -که میان تیتر شده – متوجه می‌شود که این زوج تصمیم به جدایی گرفته‌اند.
فیلمساز، زن را به تنهایی دنبال می‌کند بقیه فیلم را -پلا‌ن‌های تجریدی زیادی پیش می‌برند.
در دقیقه هشتاد دوربین به درون هواپیمایی در پرواز می‌رود و لابلای مسافران می‌چرخد ، مردی حدوداً افلیج را دنبال می‌کند، همین مرد بعداً در یک کلان شهر که بخشی از آن در حال نوسازی است سر درمی‌آورد، احتمالا این نما، جنبه‌ای سمبلیک دارد که قرار است زن به زندگی جدیدی پا بگذارد و…
شاید فیلمساز می‌خواسته به آناتومی یک زوج بپردازد که زندگی مشترک‌شان به فنا رفته.
از جیاژانگه ساخت چنین فیلمی بسیار بعید بود. ام قبلاً چند فیلم بسیار خوب مثل «پلتفورم»، «لذت‌های ناشناخته» و… را ساخته؛ او حتی در سال ۲۰۰۶ برای کارگردانی فیلم درخشان «طبیعت بیجان» برنده جایزه شیر طلای جشنواره ونیز هم شده بود…

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *