بانیفیلم- مسعود داودی
هنوز ۲۴ ساعت از انتشار ویدیو متاثرکننده رضا رویگری هنرپیشه قدیمی سینما و تئاتر و تلویزیون از آسایشگاه کهریزک نگذشته بود که از زمین و زمان پیامهای تاسفبرانگیز و حمایتگرایانه روی خط رسانهها قرار گرفت و در فضای مجازی منتشر شد!
اینکه چرا باید هنرمندی مانند رویگری در دهه هفتم عمرش، به جایی برسد که ناچار نیازمندیاش را علنی کند و خواستار حمایت شود، موضوع این نوشته نیست؛ آنچه که در این میان به شدت آزاردهنده و تاسفبار است، نقش حاشیهای نهادهای صنفی و مدیران دولتیست که با وجود آگاهی از وضعیت رضا رویگری، همچنان خودشان را کنار کشیدند تا نزول «عزتنفس» هنرمندی را نظاره کنند که دستکم پنجاه سال در صحنه فرهنگ و هنر این مملکت حضور داشته… جدی تاسفبار است!
به ندرت میتوان شخصی را در عالم فرهنگ و هنر یافت که از سر ناچاری و استیصال، لب به گله و شکایت بگشاید و از اوضاع نابسامان خود بگوید.
اما مورد مشکلات رضا رویگری و درخواست یاری و کمک این بازیگر به طرز حیرتآوری عجیب است؛ اعجابآور بودن وضعیت فعلی این هنرمند قدیمی، این است که به شدت بازیچه تبلیغاتی برخی از مسئولانی قرار گرفته که حساسیتشان نسبت به کمک به این بازیگر را تنها با حجم و میزان خبرها و عکسهایی مرتبط میدانند که از آنها در رسانههای مختلف منتشر میشود!
همه به این موضوع واقفیم و تجربه سالهای گذشته در کشور،
هم ثابت شده است آنقدر که حرف زدن و قول دادن مسئولان را شاهد بودیم، به اندازه یکهزارم وعده و وعیدهایشان عمل نشده است(!) از این زاویه میتوان به دلایل و چرایی سیر نزولی توجه به وضعیت معیشتی مردم به شکل کلی و در قیاسی کوچکتر هنرمندان پی برد و آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
خانه سینما که این روزها بدترین دوره مدیریتیاش را در سالهای اخیر تجربه میکند، گویا فارغ از جایگاه صنفیاش، نقش خود را از یک نهاد مستقل برای رسیدگی به مشکلات اقتصادی، صرفاً محدود به دایرهای از اجرای مراسم تشییع جنازهها و ارسال «استند»های تسلیت با مهر خانه سینما بر مزار رفتگان خلاصه کرده است!
گویا این بار اهمیت «کهریزک» نه سیاسی. که یک زنگ هشدار فرهنگی و اجتماعی برای غفلتکنندگانی شده است که شاید از روی قصد و عمد، چشمان خود را بسته و گوشهایشان را گرفتهاند!
میدانیم که «چرخ بازیگر از این بازیچهها بسیار دارد» اما لحظهای و فقط لحظهای خود را جای کسانی بگذارید که در شرایط دشوار کنونی «گیر» افتادهاند و به ناچار و ناگزیر، خود را در معرض قضاوتهای ریز و درشت اطرافیان قرار میدهند؛ آن لجظه را تصور بفرمایید که توقعتان از مسئولان و پشت میزنشینان و همکاران صنفی، چه خواهد بود، آیا آن موقع هم گوشها مسدود و چشمها نابیناست؟!
یادمان نرود که:
چرخ بازیگر از این بازیچهها بسیار دارد…
کهریزک یکی از آنهاست.
بدون دیدگاه