بانی‌فیلم: این روزها در میان اهالی رسانه و بخش بزرگی از دست‌اندرکاران سینما دو پرسش مهم، مدام تکرار می‌شود؛ چه شخصی در ساختمان بهارستان روی صندلی وزارت ارشاد می‌نشیند و کدام فرد قرار است مسئولیت سازمان سینمایی را برعهده گیرد!
جدای از این دو پرسش یک نگرانی هم در میان دست‌اندرکاران سینما هست و آن بازگشت به دوران مدیرانی‌‌ست که امتحان‌شان را در سال‌های پیش، پس داده‌اند.
برخی افراد در بدنه فعلی سازمان سینمایی که سابقه همکاری با مدیران گذشته و پیشین را هم داشته‌اند، بانی تصمیم‌ها و بخشنامه‌هایی بوده‌اند که بیشترین آسیب و لطمه را اعتمادسازی سینمایی‌ها با مدیریت دولتی زده است.
مهیاسازی فضا برای ترک‌تازی فیلم‌های سخیف، از بین بردن سینمای اجتماعی، خانه‌نشین کردن بخش بزرگی از کادر تولید فیلم‌ها، اعم از کارگردان، تهیه‌کننده، فیلمبردار، بازیگر و… تنها بخش کوچکی از صدمه‌هایی‌ست که آفت حضور چنین مسئولانی به سینمای کشورمان وارد آورده‌‌اند.
در هیاهوی چنین اوضاعی‌ست که اهمیت موضوع جایگزینی افراد در پست‌های وزارت ارشاد و سازمان سینمایی بیشتر پدیدار می‌گردد.
در این گزارش تلاش شده با نگاهی به عملکرد وزیر ارشاد فعلی و رییس سازمان سینمایی، ارزیابی کوتاهی از کاندیداها احراز پست‌های وزارت ارشاد و سازمان سینمایی شود.
ابتدا به وضعیت مسئولان فعلی و مستقر دولت سیزدهم بپردازیم که قرار است یکی-دو ماه آینده رخت مدیریت در وزارت را از تن دربیاورند و ساختمان ارشاد را ترک بگویند!

وزیر مستقر!
محمدمهدی اسماعیلی پیش از انتصابش از سوی ابراهیم رییسی چهره‌ای کاملاً ناشناس در حوزه فرهنگ و هنر بود، او در دوران وزارتش تلاش کرد پل ارتباطی میان جمع بزرگی از ناراضیان دنیای هنر باشد که از سیاست‌گذاری‌ها و سیاست‌ورزی‌ها به شدت سرخورده و عصبانی‌ بودند.
اما این روند به دلیل وابستگی فکری اسماعیلی به پایگاه سیاسی خاصی داشت. یکی از ناموفق‌ترین دوران ارتباط میان وزارت ارشاد و هنرمندان را تجربه کرد.
ملاک قضاوت نباید برگزاری مراسم رسمی و حضور بخشی از دست‌اندرکاران مانند داریوش ارجمند، مهران رجبی، رسول صدرعاملی و… باشد؛ داستان واقعی، وجود عمق بیشتر میان بدنه هنرمندان با مدیران فرهنگی دولت سیزدهم است.
با اینکه گفته می‌شود محمدمهدی اسماعیلی در تلاش است پس از پایان دوره وزارتش، با راه‌اندازی یک بنیاد فرهنگی، فعالیت‌های فرهنکی خود را ادامه دهد اما با قاطعیت می‌توان گفت عمر فرهنگی این وزیر کبودرآهنگی و معاون استانداری اصفهان تقریباً به پایانش نزدیک شده است!

رییس سازمان؛ دکتر محمد خزاعی فدافن
از بخت بد محمد خزاعی، سال‌های ریاستش بر سازمان سینمایی به پایان نرسید و این تهیه‌کننده پروژه‌های سینمایی دولتی و نهادهای فرهنگی و خبرنگار اسبق، قرار است پس از ترک صندلی ریاست -احتمالاً و به ناچار- در مقام تهیه‌کنندگی در دنیای گَل و گشاد سینمای ایران و پلتفرم‌های ریز و درشت فعالیت کند.
خزاعی در انتخابات شورای شهر تهران هم شرکت کرده بود و دیدن عنوان «دکتر» در بروشورها و پوسترهای تبلیغاتی، باعث حیرت و شگفتی شد اما سپس معلوم شد که مدرک دکترای محمد خزاعی، به شکل معادل و براساس «نشان درجه یک هنری» بود که او از وزارت ارشاد و در زمان ریاست جواد شمقدری در سازمان سینمایی گرفته بود.
هم اسماعیلی و هم خزاعی از مهم‌ترین چهره‌های وزارت ارشاد هستند که هر دو بدون داشتن تجربه مدیریت فرهنگی بر صدر مهم‌ترین مسئولیت فرهنگی و سینمایی تکیه زدند.
بررسی کارنامه این دو نفر و زیرمجموعه‌های وزارت ارشاد، مجال و حوصله افزون‌تری می‌طلبد که امیدواریم دست دهد!

در صف ایستادگان فرهنگی؛ از وزارتخانه ارشاد تا سازمان سینمایی

همان‌طور که نوشتیم مهم‌ترین پرسش‌ها در این روزهای جابجایی در قدرت و تعویض اعضای دولت فعلی، این است که چه کسانی، جای قبلی‌ها را خواهند گرفت!
ابتدا گزینه‌های وزارت ارشاد

۱-مرتضی کاظمی
براساس شنیده‌ها کمیته‌ فرهنگ و هنر با حضور محمد بهشتی، علیرضا تابش، علیرضا رضاداد و جمعی دیگر، از سوی مسعود پزشکیان و مشاورانش برای تعیین افراد واجد شرایط احراز مقام وزارت ارشاد تعیین شده‌، گزینه‌های مختلفی را پیش رو دارند.
مهم‌ترین گزینه پوشیدن رخت وزارت ارشاد، مرتضی کاظمی‌ست؛ این معاون هنری دوران وزارت احمد مسجدجامعی، پس از پایان دوران فعالیت در ارشاد، از مدیریت دولت دور بود، اما در سال‌های دولت حسن روحانی در قالب مشاور، بار دیگر نامش را بر سر زبان‌ها انداخت.
گفته می‌شود فعالیت‌های اقتصادی این مدیر پیشین فرهنگی، عامل پرهیزش از ورود دوباره به دنیای مسئولیت‌پذیری دولتی بوده اما در چند سال اخیر، گویا کاظمی ناپرهیزی کرده و دو باره نامش در فضاهای فرهنگی …

۲-حسین انتظامی
خیلی دور خیلی نزدیک شاید کامل‌ترین تعریف از احتمال حضور حسین انتظامی در پست وزارت ارشاد باشد!
انتظامی که عملکردش در زمان حضورش در معاونت مطبوعاتی ارشاد مورد انتقاد بسیاری از اهالی رسانه قرار گرفت و بنا بر همین عملکرد ضعیف و انتقادات روزافزون، ناچار به ترک پیش از موعد پست خود شده بود اما در فاصله کوتاهی، بدون داشتن آشنایی چندانی با مقوله سینما، ابتدا در پست قائم‌مقامی وزیر ارشاد و بعدها در مقام ریاست سازمان سینمایی، حضورش را در مقوله مدیریت دولتی سینما «جا» انداخت!
انتظامی که هیچگاه نتوانسته خود را دپر از پست و مقام دولتی و شبه‌دولتی ببیند، در سالهایی که پستی در بدنه مدیریتی ارشاد نداشت، خود را در مقام نماینده مدیران مسئول در هیات نظارت بر مطبوعات شرکت داد تا در دایره تصمیم‌گیری حوزه رسانه حضور داشته باشد!
او یک ویژگی‌ دیگر نسبت به سایر گرینه‌های پست وزارت ارشاد دارد؛ انتظامی به دلیل داشتن سایت «خبرآنلاین»، در بحبوحه‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، در مقام مخالف‌خوانی با جریان‌های غیرهمسو وارد میدان شده و به ایفای نقش می‌پرداخت.
این روزها به واسطه همین برتری‌ رسانه‌ای، نام انتظامی بیشتر از دیگر گزینه‌ها می‌شنویم و می‌بینیم!
این امتیاز برای حسین انتظامی، به منزله تبلیغاتی زودهنگام برای اثرگذاری روی تصمیم اعضای کمیته انتخاب است اما اینکه آیا خروجی این روند تبلیغی، همان نتیجه را هم خواهد داشت یا نه، بعید می‌دانیم!

۳-عزت‌اله ضرغامی
مدیر دیرپای سازمان صداوسیما در دولت دوم هاشمی رفسنجانی در پست معاونت سینمایی، تلاش گسترده‌ای کرد وفاق و همراهی میان طیف‌های مختلف سینمایی به وجود آورد که نشد!
ضرغامی گزینه‌ای دیگری برای احراز پست وزارت ارشاد است.
عزت‌اله ضرغامی که پس از اتمام دوران مسئولیتش در تلویزیون مدتی را کنار گود نشست تا پس از چند سال، ابراهیم رییسی پیشنهاد وزارت میراث فرهنگی را به او داد.
ضرغامی که نامش از سال‌های ابتدایی دهه شصت و هنگام خدمتش به عنوان یکی از سرداران سپاه پاسداران، با قانون ممنوع شدن ویدیو شنیده شده، ده سال بعد و در دولت دوم هاشمی، در کنار مصطفی میرسلیم در وزارت ارشاد حاضر شد و روی صندلی معاونت سینمایی این وزارتخانه نشست.
او در سال‌های اخیر تلاش مضاعفی به خرج داد که در فضای مجازی، چهره‌ای متعدل از خود به نمایش بگذارد؛ اینکه تا چه اندازه موفق بوده قضاوتش با شما!
او حتی در زمان وزارتش در میراث فرهنگی، سعی کرد از مقوله فیلم و سینما کنار نکشد و با دعوت از برخی فیلمسازان تلاش کرد تا میراث فرهنگی را به عنوان یکی از قطب‌های سینمایی بشناساند.
آخرین ویدیوی ضرغامی در فضای مجازی خبرساز شد، درخواست او برای اجرای آهنگ «سلطان قلب‌ها» از یک نوازنده در خیابان بود.
اگر نگاهی دقیق‌تر به کارنامه مدیریتی عزت‌اله ضرغامی بیندازیم، شاید او دارای بیشترین شرایط برای احراز پست وزارت ارشاد باشد اما بر اساس برخی از شنیده‌ها، در میان اعضای کمیته انتخاب، داشتن چنین شرایطی در اولویت قرار ندارد!

۴-محمدمهدی حیدریان
یکی از مهندسان دیرپا و قدیمی حوزه مدیریت سینمایی که تقریباً تمامی مدارج این حوزه را، منهای پست وزارت، طی کرده است.
حیدریان در کنار دیگر مهندسان حاضر در مدیریت سینمایی کشور، برخلاف فخرالدین انوار و محمد بهشتی و حمید خاکبازان، حضوری طولانی مدت را در کارنامه‌اش دارد. نقش او در دهه شصت به عنوان یکی از مشاوران اداره نظارت و ارزشیابی در رد و تایید فیلمنامه‌ها قابل توجه است. بییاری از قدیمی‌های سینما حیدریان جوان را که با لباس افسری وظیفه به ساختمان بهارستان می‌آمد، به یاد دارند!
نگاهی به کارنامه حیدریان از زمانی که به ریاست سیمافیلم و سپس معاونت سینمایی و در سال‌های بعد، سازمان سینمایی رسید، شائبه حمایت و جانبداری‌اش از یک جریان خاص سینمایی را نشان می‌دهد.
حیدریان و یار دیرینه‌اش علیرضا رضاداد، هرچند این موضوع را انکار می‌کنند اما نگاهی به آمار فیلم‌های مورد حمایت در دوران معاونت سینمایی او و نام سازندگان‌شان، نشان می‌دهد که منتقدان چندان هم بیهوده نمی‌گویند!
حیدریان که گویا ۶-۷ سال پیش، به افتخار بازنشستگی نائل آمد، حالا نامش روی میز اعضای کمیته فرهنگ و هنر برای قبول پست وزارت ارشاد قرار دارد.
برای سنجیدن میزان بخت و اقبال حیدریان برای گرفتن مقام وزیری ارشاد، بایستی به موارد مثبت و منفی کارنامه‌اش توجه داشت؛ در یک نگاه اجمالی، به نظر نمی‌آید شرایط، چندان بر وفق مراد این مدیر سال‌های دور سینمای ایران باشد!

۵-علی منتظری
علی منتظری که نامش در دهه شصت با ریاستش بر نهاد جهاد دانشگاهی، نشریه شاهد متعلق به بنیاد شهید و دبیری ضمیمه علمی روزنامه اطلاعات شنیده شد، در سال‌های بعد با پست مدیریت هنرهای نمایشی حضوری پررنگ پیدا کرد.
منتظری با وجود اینکه عملکردش در اداره هنرهای نمایشی در خلال سال‌های ۶۵ تا۷۲ باعث آشتی بسیاری از چهره‌های شاخص تئاتر و به صحنه رفتن شمار زیادی از نمایش‌های شاخص شد اما در دوره دوم ریاست جمهوری هاشمی و با اعمال فشار گروه‌های وابسته به جناح راست، این مدیر فرهنگی نتوانست تا پایان دوره دولت، هاشمی را همراهی کند.
به نظر می‌رسد این عضو پیوسته فرهنگستان هنر در میان دیگر گزینه‌ها، بیشتر حکم پر کردن صحنه را داشته باشد؛ شرایط فعلی و موقعیت او در سال‌های اخیر، کمک چندانی به او برای پوشیدن جامه وزارت نمی‌کند، هرچند در سیستم حکمرانی موارد شگفت‌انگیز کم نیست!

بقیه گزینه‌ها

در میان نفراتی که به عنوان گزینه احراز پست وزارت ارشاد از آنان یاد می‌شود اسامی دیگری هم آورده شده که نه شانسی برای گرفتن پست وزیری ارشاد دارند و نه بحث و جدلی پیرامون بررسی کارنامه و برنامه‌های‌شان شده است.
رضا صالحی امیری و عباس صالحی وزیران پیشین ارشاد از جمله این افراد هستند.
علی مطهری نماینده سابق مجلس، علی ربیعی سخنگوی دولت حسن روحانی، ابراهیم داروغه‌زاده، و محمدمهدی طباطبایی‌نژاد و دست آخر عجیب‌ترین گزینه این فهرست، یعنی مصطفی کواکبیان  نماینده اسبق مجلس و رییس حزب مردمسالاری هم نام‌شان در میان گزینه‌های وزارت ارشاد آمده است.
باید در انتظار اجماع اعضای کمیته فرهنگ و هنر نشست تا دید خروجی جمع‌بندی‌های این کمیته کدام یک از گزینه‌های اعلامی را برای پست وزارت ارشاد معرفی خواهد کرد.

گزینه‌های ریاست سازمان سینمایی

در میان افرادی که نام‌شان در لابلای بحث اعضای کمیته فرهنگ و هنر برده می‌شود، نام یکی، از همه پررنگ‌تر می‌نمایاند؛ محمدمهدی عسگرپور!
این دانش‌آموخته دانشکده صداوسیما که پس از فارغ‌التحصیلی، تمرین مدیریتی‌اش را در پست‌های مختلف آغاز کرد، تقریباً به جز ریاست سازمان سینمایی، تجربه همه جور مدیریت فرهنگی را در کارنامه‌اش دارد!
دامنه مدیریتی عسگرپور گستره‌ای دارد که نمونه‌اش را نمی‌توان یافت؛ از ریاست بر گروه‌های تلویزیونی تا بنیاد فارابی و معاونت هنری شهرداری تا تجربه مدیرعاملی خانه سینما و این اواخر، مدیرعاملی خانه هنرمندان!
گزینش عسگرپور در مقام ریاست سازمان سینمایی می‌تواند خانه خالی پازل مدیریتی این فیلمساز را پر کند!
گذشته از عسگرپور، نام یکی از تهیه‌کنندگان هم شنیده می‌شود.
این تهیه‌کننده که به کثرت مشاغل و عضویتش در کمیته‌ها و گروه‌های مختلف شهره است، کسی نیست جز منوچهر شاهسواری!
مدیرعاملی خانه سینما تنها تجربه مدیریتی شاهسواری‌ست. او در همین دوران، موضوع انواع انتقادها قرار گرفت.
نیمه تمام ماندن برخی از موضوعات صنفی در خانه سینما و حمایت نکردن از حل موضوع مشکلات معیشتی، صدای اعتراض بسیاری از دست‌اندرکاران سینمای ایران را درآورد.
گفته می‌شود منوچهر شاهسواری در مقام مدیرعاملی خانه سینما، به جای پیگیری برای رفع معضلات سینمای ایران، بیشتر در نقش تعاملی عده‌ای محدود با مدیریت دولتی عمل می‌کرد.
همه اینها را می‌توان موانعی بر سر راه انتخاب شاهسواری برای پست ریاست سازمان ارزیابی کرد.
یکی دیگر از نام‌های این فهرست، علیرضا تابش است؛ او که مسئولیت کمیته فرهنگ و هنر را هم برعهده دارد، سال‌های پیش، بر صندلی مدیرعاملی بنیاد فارابی نشسته بود.
با وجود نگاه کاملاً تساهلی و مدارایی که تابش در طول مدیریتش در فارابی در مواجه با سینمایی‌ها داشته، شاید پاشنه آشیل او باشد!
مسلماً پست ریاست سازمان سینمایی، مجموعه‌ای از خصوصیات مدیریتی‌ای را می‌طلبد که نوع عملکرد تابش در فارابی فاقد آنهاست!
علیرضا رضاداد؛ مدیر چند باره بنیاد فارابی با کوهی از عنوان‌های ریز و درشت مشاوری و از همه مهم‌تر عضو کمیته فرهنگ و هنر!
رضاداد تجربیات فراوانی در اداره بخش‌های مختلف سینما دارد، همین شاخصه‌هاست که جایگاه او را نسبت به بقیه گزینه‌ها بالاتر می‌برد.
با علم به اینکه رضاداد همیشه در دایره قدرت و مدیریت قالب سینما حضوری جدی داشته، اما به نظر نمی‌آید خودش تعلق خاطری به گرفتن این پست داشته باشد!
شاید یکی از مهم‌ترین موانع احراز این پست برای علیرضا رضاداد، بحث بازنشستگی‌اش باشد که معنابخش پرهیز او از قبول مسئولیت است.
از افراد دیگری هم در فهرست ۱۰نفره کاندیداهای حائز شرایط ریاست سازمان سینمایی نام برده شده که بیشتر شبیه به یک شوخی‌ست!

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *