«هنرمندی که دروغ بگوید و هنرش دروغی باشد، اصلا هنرمند نیست و لو میرود. برای همین هنرمندان همیشه کلاهشان پس معرکه است. نمیدانند چطور زندگی کنند؛ چون راست میگویند. هنر ذاتا حقیقت است. کسی که ساز میزند، نقاشی میکند و … همه راست میگویند. مگر میشود مثلا شجریان دروغ بخواند یا علیزاده دروغ ساز بنوازد؟»
جملات بالا بخشی از اظهارات احمد عربانی، هنرمند پیشکسوت کشورمان است که در حوزههای مختلفی از جمله کاریکاتور و نقاشی فعالیت دارد. عربانی در پاسخ به این پرسش ایسنا که «چقدر هنرمندان ایران زمین با کارهایشان راوی حقایق هستند؟» این جملات را بیان کرد.
او که به مناسبت زادروزش با ایسنا گفتوگو می کرد، درباره تنها آرزویش چنین اظهار کرد: «آرزوی من از زمان قنداق تا الان آرامش بوده و هست. هرچه من میدوییدم او جلوتر از من بود. الان مدتی است که برای زندگی به پردیس آمدهایم. ظاهرِ قضیه آرام و محشر است؛ نه ترافیکی، نه هوای آلودهای. ما هم آمدیم و در یک برج ساکن شدهایم و خلاصه همه چیز عالی. منتها دیوارها نازک هستند. روی همین حساب طبقه بالا بچه دارند و سر و صدا خیلی زیاد است. بنایی دارند و دقیقا زمان استراحت شروع به کوبیدن میکنند. اینطوری است که ما پشت کوه هم که میرویم، آرامش نداریم.»
او ادامه داد: «دیروز وقتی در منزل تنها بودم به این نتیجه رسیدم. نشستم نوشتم و با خودم گفتم، «ببین دیگر سرنوشتت است؛ نق نزن.» روی همین حساب دیگر آرام شدم. طبقه بالاییمان وقتی میکوبد، طبع شعرم گل میکند و ناگهان شعر به ذهنم میآید.»
این هنرمند سپس شعری را که سروده بود، از پشت تلفن خواند: «کوب آن گرز آهن ور زمین را / که خود کردم به خود ظلم غریب را»
عربانی در ادامه با صدایی ترکیب شده از شادی و غم اظهار کرد: «دیگر می سازیم. دیگر چه میشود کرد.»
او با اشاره به این نکته که در این مدت به دلیل کرونا بیشتر در خانه بوده است، گفت: «نشستم به کتاب خواندن و گاهی نقاشی کشیدن. بیرون نمیرفتم؛ مگر موقعی که جایی کار داشتم یا کسی دعوت می کرد. ما به پردیس آمدهایم. زیاد به تهران نمی آییم اما زمانی هم که میآییم، انقدر ترافیک و آلودگی است که احساس خفگی میکنم.»
عربانی بعد از این سخنان درباره روز تولدش گفت: «این روز، روز واقعیِ تولد من نیست و روایتها مختلف است؛ اما من در اصل متولد ۱۵ دی ماه سال ۱۳۲۷ هستم.»
بدون دیدگاه