خورگه در لغتنامه‌های کهن، به معنی خرد و دانش است. به گفته محققین، «نیایشگاه خورگه» محل یاد‌گیری و آموزش مانویان در دوره ساسانیان بوده اما سازمان اوقاف از آن امامزاده‌ای درست کرده و گنبدی سبز رنگ روی آن گذاشته‌ است!

 

*جواد کراچی

تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد.
اخیرا در گزارشی که در باره کشف بزرگترین مجموعه مذهبی آئینی شهر گور، منتشر شده، مطالبی ذکر گردیده که نیازمند تصحیح است.
بنا بر گزارش روابط‌ عمومی پژوهشگاه میراث ‌فرهنگی و گردشگری، آقای علیرضا عسکری چاوردی مدیر میراث‌ جهانی منظر باستان‌ شناسی ساسانی فارس در فیروزآباد مطالبی را مطرح نموده اند که خلاف واقعیت و اسناد تاریخی موجود در باره آن آثار به جا مانده شهری است که روزگاری پایتخت سلسله ساسانیان بوده و اکنون در انزوایی مغرضانه با مشکلات دست و پنجه نرم می‌کند.

***

آقای علیرضا عسگری چاوردی مهمترین نام گذاری دوران ساسانیان که حتی در شاهنامه به جا مانده است را با تفسیر و تعبیری غلط به سده‌های اسلامی نسبت داده‌اند.
چنانچه در شعر زیر خواهید دید نام این شهر در زمان ساسانیان که مرام و مذهب ایرانیان زرتشتی بوده است این شهر را گور خوانده‌اند.
سوی پارس آمد ز ری نامجو
بر آسوده از زرم و وز گفت‌و‌گوی
یکی شارسان کرد پر کاخ و باغ
که اکنون گرانمایه دهقان پیر
همی خواندش خوره اردشیر
یکی چشمه بد بیکران اندر اوی
فراوان ازو رود بگشاد جوی
برآورد زان چشمه آتشکده
برو تازه شد مهر و جشن و سده
به گرد اندرش باغ و میدان و کاخ
برآورده شد جایگاهی فراخ
چو شد شاه با دانش و فر و زور
همی خواندش مرزبان شهر گور
به گرد اندرش روستاها بساخت
چو آباد کردش کس ایدر نشاخت
به جایی یکی ژرف دریا بدید
همی کوه بایست پیشش برید
ببردند میتین مردان کار
وز آن کوه ببرید صد جویبار
همی راند زآن کوه سوی شهر گور
شد آن شارسان پر سرای و ستور
پس چنین نتیجه می‌گیریم که این نام‌گذاری در دوران ساسانیان به ثبت رسیده و نه در سده‌های اسلامی.
مدور بودن شهر گور که در مرکز آن مناره وجود دارد بر مبنای تفکری بنا شده که تمام آبادی‌ها روی شعاع‌های این دایره ساخته شوند و پایتخت دوران ساسانیان هم مرکز آن باشد.
چنانچه طبق گزارشات پرفسور دیتریش هوف آتشکده‌های فراشبند، عسلویه، جم، بیشاپور و سروستان هم روی شعاع‌های این دایره قرار می‌گیرند. قلعه دختر بر بلندای کوه تنگاب نیز درست روی شعاع دایره قرار می‌گیرد.
مطلب دیگری که نیازمند توضیح است، خاک‌سپاری مردگان تنها در دوران اسلامی و به شیوه مسلمانان در کشورمان رایج گشته. در مطلب ایشان با اختراع کلمه مزارات، کوشش شده است که تعریف واژه «گور» را به «مزار» و «قبر» نسبت دهند.
در زبان کردی که ریشه واژه‌های به جا مانده از زبان پهلوی در آن مرسوم و متداول هست به واژه تغییر، گور می‌گویند. و از آثار به جا مانده بر بلندی کوه خذر که در جوار آتشکده آدر فرنبغ واقع گردیده مردگان را در دوره ساسانی در میانه سنگ‌چنینی که بر بالای کوه خذر بوده، می‌گذاشته‌اند. آثار و بقایای آن در سال‌های گذشته از بین رفته و نمونه به جا مانده از آن در شهر یزد هم اکنون قابل رویت و بازدید از آن امکان‌پذیر است.
آنچه که کارشناس محترم سازمان میراث فرهنگی می‌باید مطرح می‌کردند، این اصل مهم هست که چرا سازمان میراث فرهنگی طبق وظیفه خودشان که جلوگیری از کشت و زرع در دایره اولین شهر مدور تاریخ جهان است و یا ساختمان‌سازی در اطراف آتشکده آذر فرنبغ یا کاخ اردشیر بابکان تا کنون هیچ اقدامی نکرده‌اند.
طبق گزارشات و اسناد موجود در اداره میراث فرهنگی استان فارس از اواخر دهه‌های چهل و در زمانی که آقای پرفسور دیتریش هوف حفاری‌ها را آغاز کردند، تاکید بر جلو‌گیری از ویران شدن نقش دف و چنگ که نشان دهنده پیروزی اردشیر بر اردوان است و جلوگیری کردن از کشت و ساخت و ساز بوده است. تا کنون هیچ اقدامی انجام نشده است.
خرقه، یا خورگه به معنی خانه خورشید، نیایش‌گاهی دیگر است که نعمان ابن منظر برای بهرام دوم، پادشاه ساسانی در آن منطقه ساخته است.
خورگه در لغتنامه‌های کهن و قدیمی، به معنی خرد و دانش آمده است. این بنا به گفته محققین، محل یاد‌گیری و آموزش مانویان در دوره ساسانیان بوده است. اما سازمان اوقاف از آن امامزاده‌ای درست کرده که گنبدی سبز رنگ و به دور از بافت معماری بنا، روی آن گذاشته‌اند که هیچگونه همخوانی با بنای نیایشگاه خورگه ندارد.
امیدواریم طی برنامه پنج ساله ای که از اردیبهشت سال ۱۰۴۱ آغاز خواهد گردید و در دوران مدیریت آقای ضرغامی این خواسته بحق مردم شهر فیروزآباد فارس عملی گردد و این بناهای تاریخی مصون بمانند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *