بانی‌فیلم

اشاره: شرایط امروز جامعه ایجاب‌هایی را بر سر راه سینما و سینماگران قرار داده که شاید تخطئی از آنها، به هم‌افزایی‌های بحران‌های متعدد منجر شود.
سینما به عنوان یکی از خالص‌ترین هنرهای که بیشترین میزان تاثیرگذاری را بر اشخاص و جامعه دارد، در اوضاع اجتماعی متفاوت، کارکردهای متفاوتی داشته و دارد. یک جا سهم اساسی در ایجاد موقعیت‌های تفکربرانگیز و آگاهی‌دهنده را برعهده گرفته و گاه وظیفه‌اش دور نگه داشتن مردم از بحران‌های اقتصادی یا سیاسی بوده و این وظیفه را در طول سال‌های متمادی به دوش کشیده است.
برخلاف سینمای امریکا و حتی اروپا، که معمولاً نقشی تعیین کننده در هدایت افکار عمومی و تبیین سیاست‌های راهبردی برای ایجاد تغییر در سلیقه مخاطبان و فراهم کردن تنوع در میان آنان  را برعهده داشته، سینمای ایران بیشتر اوقات، تنها در نقش یک ناظر ظاهر شده و صرفاً دنباله رو و پشت سر جامعه قرار گرفته است.
اگر فیلمی از سینماگران مطرح، توانسته در مقطعی، یک نوع  نقش راهبری را برای جامعه را داشته باشد، این نقش و حضور و تاثیر نه تنها ادامه‌دار نبوده بلکه به شکل معمول با مخالفت‌های ضمنی یا مستقیم هیات حاکمه مواجه شده است. (آمار بالای توقیف فیلم‌های اجتماعی و بعضاً سیاسی گویای این نکته است.)
شاید یکی از اشکالات سینمای ایران این بوده باشد که فیلمسازان همیشه خود را در هیات یک منتقد در برابر حاکمیت فرض و این وظیفه را به نوعی در چارچوب‌های گرایش‌های سیاسی تعریف کرده‌اند.
شناخت اینکه چرا سینمای ایران در سال‌های اخیر هویت پرسشگری و کنش‌مندی خود را از دست داده، شاید تاکید برخی از سینمایی‌ها بر جبهه‌بندی‌‌های سیاسی و گرایش‌های سیاسی «حیدری-نعمتی» است که به شکل پررنگی در میان مسئولان و مدیران دولتی و بخش غیردولتی (خانه هنرمندان، خانه سینما و تشکل‌های صنفی…) وجود دارد. این گرایش‌های سیاسی که متاثر از فضای شتابزده سیاسی جامعه است، از مهم‌ترین عوامل این ضعف‌ بنیادین سینمای ایران است. (روایت‌های مختلف از جبهه‌بندی‌ میان اهالی سینما در هنگامه انتخابات ریاست‌ جمهوری را به یاد بیاورید که به جای ایجاد شور و هیجان، عملاً به صف‌یندی میان طیف‌های مختلف سینمایی منجر شد و از دوم خرداد سال ۱۳۷۶ تا امروز گریبانگیر سینمایی‌ها شده است.)
دنباله‌روی بخش زیادی از تولیدات سینمایی و بهره‌گیری آنها از نسخه‌های تجاری که گیشه‌ موفقی داشته‌اند، محصولات این روزهای سینمای کشورمان را به چنان فلاکتی از تقلید رسانده که بیشتر کارشناسان معتقدند نداشتن شناخت دقیق از «ژانر»های سینمایی، عمیق‌تر کردن شکاف میان آنچه که از تولیدات سینما توقع و انتظار می‌رود، با محصولاتی که روی پرده‌ سالن‌ها به نمایش درمی‌آیند!
سلسله مطالبی که توسط خانم المیرا ندایی با عنوان مشترک «پرسه‌ای در اقلیم‌ ژانرهای سینمایی» به رشته تحریر درآمده، تلاشی‌ مجدانه این نویسنده و منتقد سینماست برای بازشناساندن جایگاه و اهمیت توجه به مقوله «ژانر».
این توجه باید مدام مورد تاکید قرار گیرد که سینما، صرفاً ساخت و اکران فیلم‌های کمدی -عمدتاً- نازل نیست؛ اصرار بر ادامه چنین وضعیتی و دنباله‌روی از این شیوه، به مثابه خوراندن غذاهای فاسد به مخاطبانی‌ست که پس از کوتاه‌مدتی، جسم و روح آنها را به نیستی می‌کشاند.
نویسنده سلسله مطالب «پرسه‌ای در…» این بار به طور اخص به یکی از فیلم‌های کمدی روی پرده و در حال اکران در سینماها پرداخته و در تحلیل این فیلم، به نکات حائز اهمیتی اشاره کرده است که خواندنش مفید است:

***

المیرا ندائی
هنوز پرسه هایمان در اقلیم ژانرهای سینمایی به پایان نرسیده بود که با شوکی تحت عنوان «مفت بر» مواجه شدیم؛ دومین تجربه‌ی کارگردانی عادل تبریزی، که خیلی زود موفق شد جای خود را در صدر لیست بی‌محتواترین و مبتذل‌ترین فیلم‌های حال حاضر سینمای ایران به ثبت برساند. فیلمی فاقد ماهیت که حرف چندانی برای گفتن ندارد. داستانی بی‌سر وته با شیوه‌ی روایی به شدت مبتدی و سطحی، تلخک بازی‌ها و دلقک بازی‌های تکراری، فیلمنامه‌ای به غایت ضعیف با روایتی نیم بند و بدون تعلیق، قصه‌ای لاغر، بی‌سوژه و بی‌کیفیت بسان جامه‌ای وزین بر تن ابتذال.
«مفت بر» عاشقانه‌ای موزیکال از جنس کمدی پارودی‌ست.
تصویرگر سینمای قبل از دهه‌ی ۵۰. حامد بهداد در دو تیپ ظاهر می‌شود؛ تیپی متشخص و متعلق به طبقه‌ی روشنفکرانِ جامعه با بازی‌ای سطح پایین، و تیپی متعلق به طبقه‌ای پایین‌دست با تقلید از اسطوره‌هایی همچون بهروز وثوقی و ناصر ملک مطیعی هم در لحن و هم در صداسازی با بازی‌ای مقبول.
صرف نظر از اداهای بی‌مزه، میمیک صورت اگزجره شده، و رقص و آواز و لودگی‌های او در بی‌سلیقه‌ترین حالت ممکن؛ بازی چند لایه‌ی او، قدرت خوانندگی‌اش و واکنش‌های جدیدش در بازیگری قابل تقدیر است. بالاخص زمانی که از هنرپیشه‌ای حرف می‌زنیم که در برابر دوربین کارگردانان شاخصی همچون داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی و بهمن قبادی نقش آفرینی کرده است. بازیگری که ثابت کرده است در آثاری ملودرام همچون ‘انتهای خیابان هشتم’ به نسبت آثارِ کمدی‌اش با تفاوتی فاحش خوش درخشیده است.
«مفت بر» در واقع اقتباس دست چندمی از «رضا موتوری» اثر معروف مسعود کیمیایی‌ست. با این تفاوت فاحش که در «رضا موتوری» محور اصلی داستان اختلاف طبقاتی است و در نهایت رضا برای برگرداندن پول به طلبکارانش کشته می‌شود، اما در «مفت‌بر» علاوه بر اختلاف طبقاتی به فساد اداری به گونه‌ای کاملأ نامحسوس اشاره می‌شود؛ گویا نویسندگان جرأت لازم برای ورود به حقیقت را ندارند و حتی قادر نیستند یک معضل اجتماعی همچون پولشویی یا اختلاس را حتی به زبان کمدی به نمایش درآورند، و در نهایت پس از اشارات سطحی به فساد چای، گرفتن پرچم تایلند در مقابل مردم بومی منجر به ایجاد حس تعصب ناموسی کمیک در آنها می‌شود. اما این کجا و آن کجا!
اثر اول عادل تبریزی با نام «گیجگاه» اثری دلنشین بود. او با تفکری سینمایی، سینما را می‌شناسد. «مفت‌بر» اما، با تفکر سینمایی او فاصله دارد، تا جایی‌ که حتی از مختصات سینمای عامه پسند نیز برخوردار نیست.
اینکه کارگردانی در دومین اثر خود به مهارت‌ها و علایق سینمایی‌اش پشت کند، ریشه در صنعت فرهنگ ضعیف سینمایی دارد.
«مفت بر» ماحصل سینمای تجاری‌ست که در دهه‌ی ۸۰ توسط زوج تهیه کننده، حسین فرحبخش و عبدالله علیخانی پایه‌گذاری شد، فیلم‌هایی که به آثارِ «شانه تخم مرغی» معروف شدند و هیچ سنخیتی با هنر هفتم نداشتند.
حال سینمای ایران وخیم است.
آنانی که قرار بود جریان سازان فرهنگی باشند ملعبه‌ی معلوم الحالان پشت صحنه شده‌اند و در ورطه‌ای فرهنگی، سقوطی خودخواسته را رقم زده اند.
بازیگران ممتازی که کارنامه‌ی هنری درخشان خود را به چالش می‌کشند نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
در یک جمع‌بندی باید گفت سینمای ایران که در دهه‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ به تعاملات اجتماعی می‌پرداخت، فیلمفارسی یک امر باورپذیر بود؛ حال آنکه در جامعه‌ی پیچیده‌ی امروزی با وجود انبوهی از بحران‌ها و تعارضات، فیلمفارسی نمی‌تواند حتی رگه‌ای از واقعیات جامعه باشد.
با این حال صحنه‌های رقص و آواز برای ایجاد فضایی شاد، عملأ به یک روش مستعمل و نخ نما در سینمای ایران تبدیل شده است، ترفندی که نمی‌تواند نادیده گرفته شود.
از آنجا که هدف فیلم‌های مانند «مفت بر» ایجاد آمبیانسی مفرح پس از فشار روزمره زندگی است، چنین سینمای سطحی‌ای همیشه در گیشه موفق ظاهر شده است.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *