المیرا ندائی
ظهورِ ژانرِ اکشن در خاورِ دور به دهه‌ی ۵۰ میلادی برمی‌گردد، یعنی قریبِ به نیم قرن پس از معرفی ژانر اکشن در جهان. زمانی که آکیرا کوروساوا، اسطوره‌ی فیلمسازیِ ژاپن با خلقِ روایتی تصویری از قهرمانانِ سامورایی که نزدِ مردم آن سرزمین از محبوبیتِ خاصی برخوردار بودند، طلایه‌دار این جنبش شد.
بدونِ شک، یکی از بهترین فیلم‌های تاریخِ سینما، فیلمِ «هفت سامورایی»ست که در سال ۱۹۵۴ به کارگردانی‌ِ وی ساخته شد. این فیلم تأثیرِ بسزا و ماندگاری روی ژانر اکشن در سرتاسر جهان گذاشت؛ تأثیری که عمدتأ ریشه در چگونگیِ به تصویر کشیدنِ یک روایتِ اکشن، خلقِ جلوه‌های بصری خلاقانه و قرار دادنِ بازیگران در موقعیت‌هایی بود که آنان چاره‌ای جز به کار بستنِ تمام پتانسیل‌های فیزیکی خود در خلقِ سکانس‌های اکشن نداشتند. برخی از فیلمسازانِ بنامِ غربی مانندِ جورج لوکاس و کوئنتین تارانتینو بارها و بارها در طولِ حیاتِ حرفه‌ای خود اذعان داشته‌اند که آثارشان در ژانر اکشن با الهام از آثارِ کوروساوای ژاپنی ساخته شده‌اند که در این میان می‌توان از فیلمسازِ مطرحِ دیگری به نامِ سرجیو لئونه نام برد که فیلمِ معروفِ «به خاطرِ یک مشت دلار» را به عنوانِ بازسازی فیلمِ «یوجیمبو»ی کوروساوا (۱۹۶۱)، سه سال بعد روی پرده‌ی نمایش برد.
در دهه‌ی ۷۰ میلادی، فیلم‌هایی که هنرهایِ رزمیِ هنگ کنگی را به تصویر می‌کشیدند در سرتاسر جهان به محبوبیتی مثال زدنی دست یافتند، و سینمای هنگ کنگ‌ با فیلم‌های کونگ‌فویی و ستارگانی همچون بروس لی، دنیا را تحت تأثیر قرار داد.
این قبیل فیلم‌ها به حدی محبوب شدند که سینمایِ «کنگ‌فویی» در غرب تبدیل به جریانی شخصیتمند شد.
بروس لی با فیلم‌هایی مانندِ «رئیس بزرگ» (۱۹۷۱) و «خشمِ اژدها» (۱۹۷۲)، گیشه‌های آمریکا را تسخیر کرد.
مرگِ بروس لی در سالِ ۱۹۷۲ باعث شد تا ساب ژانری تحتِ عنوانِ Bruceploitation به دنیا معرفی شود، ساب ژانری که ۷ سال بیشتر دوام نداشت، و ستارگانی چون جکی چان با آثارِ درخشانی چون «مار در سایه‌ی عقاب»(۱۹۷۸) و سامو هونگ با فیلمِ «اژدهای چاق وارد می شود» (۲۰۲۰) بدونِ زحمت چندانی توانستند جایِ پایِ سینمایِ هنگ کنگ را در سینمای غرب پُر کنند. فیلم‌های هنگ‌کونگی در واقع آغازگر موج جدیدی در ژانرِ اکشن بودند.

در هنگ کنگ، جکی چان به ستاره‌ای بی‌ بدیل در سینما تبدیل شده بود و با سبک سینمایی منحصربه فردش، در میان ستاره‌های سینمای اکشن، مانند سیلوستر استالونه، آرنولد شوارتزنگر، چارلز برانسون و بروس ویلیس، همچنان درخشان و برجسته بود.
جکی چان با ترکیب هنرهای رزمی، کمدی فیزیکی و بدلکاری‌های مرگ‌بار که توسط خود او انجام می‌شدند، تبدیل به یک نماد در سینمای اکشن شد. فیلم‌های اکشن او شامل بدلکاری‌های متعدد از جمله پرش از مکان‌های محیرالعقول، سکانس‌های تعقیب و گریز به شدت خطرناک، کشیده شدن روی آسفالت در میان ترافیک، مبارزه در مکان‌های عمومی بسیار خطرناک که همیشه شامل شکستن اعضای بدن جکی چان می‌شدند، بودند و تقریبا هنوز بدلکاری‌های فیلم‌های او بی‌نظیر هستند.
سینمای هنگ کنگ از طریق سینمایِ اکشنِ هنگ کنگی به جهان معرفی شد. فیلم‌های اکشن هنگ کنگی، المان‌های هالیوودی را با فرهنگِ شرقِ دور از جمله اپرای چینی، داستان‌هایی درباره سنت‌های چینی و کوریوگرافی درآمیختند و سکانس‌های اکشنِ مبتنی بر هنرهای رزمی و تکنیک‌های فیلمسازی آمریکایی را ترکیب کردند تا آثاری متفاوت از نظر فرهنگی و بصری تولید کنند.
اولین فیلم‌های اکشنِ هنگ کنگی به سبک «ووژیا» ساخته می‌شدند و اسطوره‌های چینی و هنر شمشیرزنی را به تصویر میکشیدند. آثاری که با سبک و سیاقِ «ووژیا» تولید می‌شدند عمدأ توسطِ دولتِ چین رفته رفته حذف شدند و جای خود را به آثارِ اکشنِ کونگ‌فویی دادند که در ظاهر از منظرِ اعمالِ خشونت، واقع‌گرایانه‌تر به نظر می‌رسیدند.
هر چند که سبکِ «ووژیا» هرگز به طورِ کامل از بین نرفت و به دنبالِ تغییراتِ فرهنگیِ پس از جنگ، گونه ی جدیدی از ووژینا معرفی شد که حرکاتِ آکروباتیک و خشونت بیش از گذشته در آنها قابلِ رویت بود.
گفتنی‌ست که فیلم‌های ووژیا برگرفته از ادبیاتِ چینی بودند؛ رمان‌هایی قهرمانانه که با تغییر در فرهنگ و سیاست حاکم در زمانِ خود مجبور به تغییر بودند.
پس از دومین جنگ بین چین و ژاپن، جنگ داخلی در چین و پیروزی حزب کمونیست در چین، سینمای چین بیشتر از گذشته به هنگ کنگ متمایل شد.
در دهه ۴۰، در هنگ کنگ اصولا سینمای اکشن را صنعتی سطحِ پایین و فاقدِ کیفیتِ هنری می‌دانستند. در قیاسِ سینمای ووژیا که برگرفته از ادبیات حماسی و فانتزی چین بود، فیلم‌های کونگ فویی دارای سکانس‌های اکشن طبیعی‌تر، و‌ اکثرأ بدون المان‌های فانتزی و مبارزه با شمشیر و دیگر سلاح‌های سرد بودند.
نسل جدید ووژیا در این دوره علاوه بر محتوایِ اکشن عمدتأ مبتنی بر فیلم‌های رمانتیک و موزیکالِ پررنگ و لعابی بودند که بالطبع مخاطب بیشتری هم داشتند.
نسلِ جدیدِ ووژیا منجر به درخششِ هرچه بیشترِ ستارگان زن شد. بازیگرانی چون ‘چِنگ پی پی’و ‘کانی چان پو چو’ در کنارِ ستارگان مرد، در فیلم‌های اکشن خوش درخشیدند.
موج جدید سینمای ووژیا باعث شد تا فیلم‌های کونگ فویی نیز به زبان ماندارین روی بیاورند و داستان‌های خشن‌تر را به نمایش بگذارند.
هر چند سینما کونگ‌فویی روی ارزش‌های مردسالارانه و دوستی بین مردان تمرکز داشت و کاراکترهای زن، عمدتا نقش‌هایی ابزاری داشتند، با این حال، ستارگان کم تعدادی مانند آنجلا مائو توانستند در این سینما نیز خودی نشان دهند.
در دهه ۸۰ میلادی، محبوبیت فیلم‌های رزمی با زیرشاخه جدیدی به نام فیلم‌های نینجایی شدت گرفت و فیلم‌های رزمی در فرهنگ پاپ آمریکایی نفوذ کردند.
بسیاری از سالن‌های سینما، برنامه‌های مخصوصی در هفته برای نمایش فیلم‌های رزمی در نظر می‌گرفتند و حتی سینماهایی مخصوص نمایش فیلم‌های چین و هنگ کنگ تأسیس شدند.
پس از افت محبوبیت فیلم‌های اکشن جنایی در اوایل دهه ۹۰، فیلم‌های رزمی تاریخی بار دیگر محبوبیتِ خود را به دست آوردند.
این فیلم‌ها با بهره بردن از تازه‌ترین تکنولوژی‌های سینمایی و به دلیل موفقیت تجاری سینمای هنگ کنگ در شرق آسیا، با بودجه‌های کلان ساخت می‌شدند. در نتیجه فیلمساز می‌توانست با الهام گرفتن از ادبیاتِ فانتزیِ ووژیهای چینی، سکانس‌های اکشن فراطبیعی بسازد.
گسترش استفاده از این تکنیک باعث شد تا فیلمساز بتواند هم از زیرشاخه‌ی بیشتری بهره گیرد و هم در بعضی موارد خود خالقِ زیرشاخه‌ای جدید باشد.
با وجود اینکه از منظرِ فیلمنامه‌نویسی، ژانرِ اکشن در ردیفِ اکثرِ ژانرهایِ سینمایی قرار دارد، منتقدان در طولِ تاریخ آن طور که بایست به نقد آثارِ ساخته شده در این ژانر نپرداخته‌اند گویا یا این ژانر را فاقدِ ارزش‌ها و انگاره‌های هنری می‌دانند، یا آثار این ژانر را فاقدِ آن دسته از چالش‌هایی می‌دانند که منتقدین را ترغیبِ به نقد می‌کنند، مگر آنکه به دلیلِ کیفیتِ پایینِ سکانس‌های اکشن از منظرِ تکنولوژی مدرن، یک اثر از طرف منتقدین و مخاطبین به استهزا گرفته شود.
فانتزیِ ووژیهای چینی، سکانس‌های اکشن فراطبیعی بسازد. گسترش استفاده از این تکنیک باعث شد تا فیلمساز بتواند هم از زیرشاخه‌ی بیشتری بهره گیرد و هم در بعضی موارد خود خالقِ زیرشاخه‌ای جدید باشد.
با وجود اینکه از منظرِ فیلمنامه‌نویسی، ژانرِ اکشن در ردیفِ اکثرِ ژانرهایِ سینمایی قرار دارد، منتقدان در طولِ تاریخ آن طور که بایست به نقد آثارِ ساخته شده در این ژانر نپرداخته‌اند گویا یا این ژانر را فاقدِ ارزش‌ها و انگاره‌های هنری می‌دانند، یا آثار این ژانر را فاقدِ آن دسته از چالش‌هایی می‌دانند که منتقدین را ترغیبِ به نقد می‌کنند، مگر آنکه به دلیلِ کیفیتِ پایینِ سکانس‌های اکشن از منظرِ تکنولوژی مدرن، یک اثر از طرف منتقدین و مخاطبین به استهزا گرفته شود.
با ما و با بررسیِ آثارِ برجسته و منحصر به فردِ کریستوفر نولان همراه باشید.
و این پرسه همچنان ادامه دارد…

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *