بانیفیلم – مسعود داودی
با فروکش کردن نسبی اعتراضها نسیت به موضع فراقانونی سازمان سینمایی در جلوگیری از اکران فیلم کمدی «چپ راست» به تهیهکنندگی منوچهر محمدی، زمزمههایی از ابراز واکنشهای منفی به توقیف تلویحی «قاتل و وحشی» آخرین ساخته حمید نعمتالله و ممانعت از حضور این فیلم در جشنواره چهلم فیلم فجر شنیده میشود.
با وجود کنار کشیدن مدیران جدید سازمان سینمایی از بیان واقعیت ماجرا و اظهارنظر مستقیم در مورد دلایل کنار گذاشته شدن «قاتل و وحشی» از جشنواره فجر، تنها مسعود نقاشزاده دبیر این دوره از جشنواره بود که با اعلام اینکه فیلم حمید نعمتالله به دلیل حضور و بررسی شدن در جشنواره۳۸ فیلم فجر نمیتواند در جشنواره امسال حاضر شود، از موضعگیری رسمی سازمان سینمایی گفت.
استدلال اظهارنظر نقاشزاده با حرفهای همایون اسعدیان از بین رفت؛ اسعدیان به عنوان یکی از اعضای هیات انتخاب جشنواره دوره۳۸ گفت که فیلم «قاتل و وحشی» در هیات انتخاب بررسی نشده و دلیل موجهی برای جلوگیری این فیلم برای حضور در جشنواره امسال فیلم فجر وجود ندارد!
نکته جالب توجه، سکوت معنادار برخی از دستاندرکاران سینما در برابر توقیف غیررسمی «قاتل و وحشی»ست!
این سکوت زمانی بیشتر عجیبتر میشود که برخی از سردمداران تشکلهای تهیهکنندگی در علنی کردن مخالفتشان در جلوگیری کردن از اکران فیلم تجاری «چپ راست» به تهیهکنندگی منوچهر محمدی و انتشار بیانیه، تردیدی نکردند!
برداشتهای دوگانه دستاندرکاران سینما از یک موضوع -در اینجا توقیف فراقانونی فیلمها با وجود داشتن پروانههای ساخت و نمایش- نشان میدهد که سازندگان فیلمهایی «مشکلدار»، در شکل و میزان مخالفت تهیهکنندگان و کارگردانان نسبت به آن موثر است!
مشابهتهای یکسان سازندگان این دو فیلم در موضوعی واحد، -یعنی توقیف ضمنی فیلمهایشان-، فرضیه اهمیت نقش و نام تهیهکنندگان در تشویق به مخالفتها اهمتی پررنگ دارد.
هرچند کانون کارگردانان روز گذشته در اقدامی دیرهنگام، نسبت به موضعگیری وزارت ارشاد واکنش نشان داد اما همین روند کند اعتراض صنفی در حمایت از سازندگان «قاتل و وحشی»، اصرار و توان طرف مقابل یعنی سازمان سینمایی در ادامه چنین رفتارهایی بیشتر میکند.
واقعیت امر این است که مدیران جدید سازمان سینمایی در میان دو تیغه یک قیچی بزرگ، گیر افتادهاند؛ قیچیای که یک سویش، التزام آنان به رعایت قانونهاییست که قاعدتا خود باید مجریشان باشند و سوی دیگر، الزامهای سیاسی و ملاحظات فرهنگیشان که ناشی از تغییرات ماهوی دولت رییسی نسبت به دولت قبلیست!
سازمان سینمایی با وجود اصرار گردانندگانش به سیاست «کجدار و مریز» اما ناچار است به زودی «رو»ی دیگر خود را نشان دهد؛ مسئولان جدید سینمایی رفته رفته با تعیین موانعی تازه در راه ساخت و اکران فیلمهای سینمایی به دنبال نشان دادن قدرت خود و البته نهادینه کردن روشهایشان برای قانونی نشان دادن این قبیل رفتارها هستند.
محمد خزاعی برخلاف تصوری که پیش از انتخابش در مقام رییس سازمان سینمایی داشت، ناچار است تغییر مسیر این سازمان از روال سیاستگذاری پیشین را علنی کند. او دیگر نمیتواند با روش تسامح امور این سازمان دولتی را پیش ببرد. خزاعی در مقام عمل نمیتواند هم «زنگی زنگی» باشد، هم «رومی رومی»!
اتکای او به تیم رسانهای و بردن عدهای از نویسندگان به زیر چتر حمایتی سازمان سینمایی، هرچند نسخه مستعملیست اما ممکن است در کوتاه مدت و آن هم تا حدودی فشار ناشی از اعتراضها را کم کرده و نخستین تجربه اجرایی او یعنی جشنواره چهلم را با سلام و صلوات برگزار کند، اما خزاعی آدم باهوشیست و میداند که سینمای ایران تنها در برگزاری جشنواره خلاصه نمیشود.
اتشار فهرست فیلمهای بخش مسابقه و واکنشهای منفی به فیلمهایی که قرار است «شکل مفهومی سینمای ایران» باشد نشان میدهد که چنته مدیران دولتی سینما خالی خالیست!
صرفنظر از مشکلات سازمان سینمایی در مواجهه با انبوهی از مشکلات پیش روی خود، باید بر این نکته تامل بیشتری کنند که در حال حاضر اعضای بدنه سینما به خاطر مشکلات عدیده ناشی از مسائل مختلف از جمله پاندمی کرونا و تاثیر آن بر روال تولید فیلمها و سریالها، در دوران سخت و دشواری به سر میبرد. این سکون و رخوت صنفی، ممکن است به از میان رفتن ساختارهای حرفهای سینمای ایران منجر شود و همان گونه که برخی از کارشناسان سینما پیشبینی میکنند، با ادامه سیاستورزیهای فعلی مدیران سازمان سینمایی، خیلی دور نیست که شاهد تعطیلی تمامی فعالیتهای سینمای حرفهای باشیم!
به نظر می رسد دوران سخت برای مدیران سازمان سینمایی فرا رسیده باشد و دوران «ماه عسل» و روزهای شادمانی کردن برای نشستن روی صندلی مدیریت دولتی سینما، در حال پایان باشد؛ اگر این تحلیل و پیشبینی درست باشد، سرنوشت محتومی در انتظار محمد خزاعی و همکارانش است؛ سرنوشتی مشابه همانی که جواد شمقدری و مدیرانش در دولت دهم احمدینزاد تجربه کردند!
بدون دیدگاه