سعدی شاعری نیست که بتوانیم او را شاعر منتقد و انقلابی زمانه‌اش بنامیم؛ اما او به زندگی مردم توجه کرده و هرجا لازم دیده، تلاش کرده است حاکمان وقت را نصیحت کند. سعدی با حفظ اعتدال و نگاه ویژه خود، روزهای سخت تاریخ ایران را تاب آورده است. به نظر برخی تجددخواهان دوره مشروطه‌خواهی دوره پادشاهی هفتصدساله سعدی و گلستانش بر ادبیات فارسی کافی بود اما او دوباره اوج گرفت.
به گزارش ایسنا، روز اول اردیبهشت‌ماه با نام سعدی و بزرگداشت این شاعر گره‌ خورده است. مریم محمدخانی در کتاب «سعدی» که در مجموعه «سی شعر» انتشارات شهر قلم منتشر شده می‌نویسد:
دوباره می‌خواهیم در زمان سفر کنیم. می‌خواهیم به نزدیک دویست سال پیش برویم. زمانی که کودکان به مکتب‌خانه می‌روند، دور هم حلقه می‌زنند، کتاب‌های مختلف می‌خوانند، متن‌هایی را حفظ و تکرار می‌کنند. گلستان سعدی در مکتب‌خانه‌ها کتاب ارزشمندی است. هم یادگار گذشتگان است و باعث ایجاد پیوند با ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی- اسلامی می‌شود و هم توصیه‌هایی دارد که برای کودکان مفید است. خیلی‌ها فکر می‌کنند گلستان چون در مکتب‌خانه‌ها خوانده می‌شود، کتاب کودکان است؛ اما وقتی از کودکی و جوانی فاصله می‌گیرند، دوباره به خواندن گلستان و لذت بردن از قدرت سعدی در استفاده از زبان فارسی و داستان‌گویی برمی‌گردند.
کودکان در مکتب‌خانه‌ها گلستان می‌خوانند، حکایت‌هایش در کوچه و بازار به ضرب‌المثل تبدیل می‌شود و جیمز موریه در کتاب «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» که کتابی است درباره اوضاع ایرانیان در زمان قاجار، سعدی را شاعر ملی ایرانیان می‌خواند. در ترجمه این کتاب هم ردپای تأثیرگرفتن از گلستان پیداست. در قرن‌های بعد از سعدی، افراد زیادی تلاش کردند آثاری به تقلید از گلستان بنویسند. گلستان به زبان‌های دیگر هم ترجمه شد و می‌گویند در سال ۱۲۳۸ هجری قمری که اولین چاپخانه در شهر تبریز تأسیس شد، گلستان اولین کتابی بود که در ایران به چاپ رسید.
در دوره مشروطه‌خواهی شرایط تغییر می‌کند. گروهی از تجددخواهان مثل میرزاآقاخان کرمانی و فتحعلی آخوندزاده در آستانه مشروطه می‌خواهند برای ایجاد تغییر، ردپاهای گذشته را پاک کنند. آن‌ها از سعدی خوششان نمی‌آید؛ چون فکر می‌کنند سعدی نصیحت‌گوی است، افکاری قدیمی دارد که برای ایرانِ جدید مناسب نیست. به نظر آن‌ها دیگر دوره پادشاهی هفتصدساله سعدی و گلستانش بر ادبیات فارسی کافی است. دامنه اعتراض به آثار سعدی گسترده می‌شود، حتی برخی شاعران معروف معاصر مثل نیما یوشیج در ارزش شعری آثار سعدی شک می‌کنند و می‌گویند مهارت سعدی فقط در به‌نظم کشیدن کلمات است.
اما سعدی همان‌طور که با حفظ اعتدال و نگاه ویژه خود در روزهای سخت تاریخ ایران تاب آورد، از این دوران هم گذر می‌کند. دوره‌ای می‌رسد که سعدی با غزل‌هایش شناخته می‌شود، خواننده‌های بزرگی مثل بنان، تاج اصفهانی، گلپایگانی و… از سعدی می‌خوانند. زبان شعرهای او ساده و روشن است، حواس شنونده این موسیقی به فهم شعر پرت نمی‌شود، از آواز لذت می‌برد، از عشق سرشاری که در غزلیات سعدی است و از خوش‌بینی او به اوضاع و احوال جهان. سعدی‌خوانی ادامه پیدا می‌کند و خواننده‌ای چون محمدرضا شجریان غزل‌های زیادی از سعدی را به تصنیف و آواز تبدیل می‌کند، خواننده‌های جوان‌تری هم از سعدی خوانده‌اند که شاید شما هم آن‌ها را شنیده باشید. شاید در شبکه‌های اجتماعی و پیام‌هایی که به دستتان می‌رسد، با بیت‌هایی از او مواجه شده باشید.
سعدی شاعری نیست که بتوانیم او را شاعر منتقد و انقلابی زمانه‌اش بنامیم؛ اما او به زندگی مردم توجه کرده و هرجا لازم دیده، تلاش کرده است حاکمان وقت را نصیحت کند. همین نکته باعث می‌شود سعدی در طول زمان سفر کند. او شاعری است که زندگی انسان را به تصویر کشیده است. انسان با تمامی حالات و روحیاتی که تجربه می‌کند، با تمامی اتفاق‌هایی که برایش می‌افتد و با تمام تجربه‌هایی که کسب می‌کند. انسانی عادی و معمولی، انسانی که نقاط ضعف و قوت دارد، عاشق می‌شود، عصبانی می‌شود، ناامید می‌شود، بدجنس می‌شود، خوشحال می‌شود و…. فرق نمی‌کند این انسان کجا زندگی کند، در کدام دوره تاریخی و در کدام سرزمین. او انسان همه زمان‌ها و مکان‌هاست، انسان دیروز و انسان امروز.

عکس آرامگاه سعدی از آرشیو بانی‌فیلم

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *