یکی از اعضای هیات انتخاب چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر گفت: سینما از چیزی که نامش تصویر است در حال دور شدن است. بیش از هر چیز، دیالوگها هستند که اهمیت پیدا کردهاند و متأسفانه این موضوع به تلویزیون هم سرایت کرده است.
به گزارش روابط عمومی جشنواره فیلم فجر، اسفندیار شهیدی گفت: چیزی که ریشه اصلی سینماست و قرار است حرف بزند و ارتباط برقرار کند، ارزش خود را از دست داده است. این که ما از تماشاگر انتظار داشته باشیم فیلسوفی بزرگ باشد و از روی فیلم به چیزی برسد، انتظار بیربطی است. باید فیلم را ببینیم و بر اساس چیزی که میبینیم، به معنی برسیم و این موضوع را متأسفانه در بسیاری از فیلمهای سالهای اخیر، حتی آنها که بسیار هم سر و صدا کردهاند و جوایزی هم دریافت کردهاند، میبینیم.
وی افزود: ریشه اصلی این فیلمها دیالوگ و حرف است. کارگردانی که بگوید من میخواهم فلان حرف را در فیلمم بگویم، باید پروانه او را باطل کرد! کارگردان باید بگوید میخواهم فلان مطلب یا موضوع را نشان بدهم. درحال حاضر چیزی بهعنوان اینکه من میخواهم حرفم را به عنوان ارزش بصری نشان بدهم وجود ندارد. درنتیجه، دیالوگها به طور متوالی پشتسرهم میآیند و میروند و هر کسی هرچه میخواهد میگوید. بهنظرم این موضوع پسرفت است. حدود ده سال پیش، زمانی که در سه دوره از جشنواره داور بودم، فضا بهتر بود؛ ولی اکنون این جریان را کمتر میبینم و افسوس میخورم و میگویم کاش به آن سمت برویم.
شهیدی ادامه داد: وقتی میبینیم در فیلمی نویسنده، کارگردان، تهیهکننده و طراح لباس یک نفر است، این یعنی یکجای کار میلنگد. یا این حرفهها بیارزشند (که این گونه نیست) یا ما اشتباه میکنیم. وقتی پشت صحنه فیلمهای خارجی را نگاه میکنیم، میبینیم چندین نفر مشاور همراهشان هستند، استوریبرد دارند، با فیلمبردار حرف میزنند و حتی با طراح صحنه؛ چرا که آنها میدانند پیشتولید اهمیتش بسیار بیشتر است.
وی اضافه کرد: متأسفانه مانند ایران نیست که ما وسایل صحنه را بخواهیم تست کنیم و آنها بگویند وسایل نیازی به تست ندارد. همچنین فیلمها پر از صحنههای تکراری است و چیزی به مخاطب اضافه نمیکند. فیلمبردار همراه شخصیت اصلی، پلهها را بالا و پایین میرود و وقتی از ریتم فیلم انتقاد میکنید، میگویند آن شخصیت از پله بهتندی بالا رفت! و این یعنی توجیهی از ریتم فیلم ندارند.
شهیدی با تأکید بر موضوع آموزش در سینما گفت: برخی میگویند آموزش مهم نیست و فرد باید ذاتا فیلمساز باشد. فکر میکنم دوران جان فورد و چارلی چاپلین که به صورت ژنتیک سینماگر بودهاند، گذشته است. یک فیلمساز باید یاد بگیرد چه کاری میخواهد انجام دهد. از بحث ساده دکوپاژ و میزانسن صحیح گرفته تا مباحث بالاتر، بدون آموزش نمیتوان قدم برداشت. اگرچه شاید برخی افراد تحصیلات نداشته باشند ولی در کارشان موفق هستند.
بدون دیدگاه