حامد شهیدیپور گفت: استفاده از ظرفیت آدمهایی که برای کسب علم رفته و سپس برمیگردند، فرصت طلایی است که ایران باید از آن استفاده کند. نباید با زدن انگهای دوتابعیتی به افراد این ظرفیت را از دست بدهیم.
به گزارش رسیده، جلسه جدید از ویژه برنامه «بازاندیشی مهاجرت» با بررسی موضوع نقاط روشن و تاریک «مهاجرت معکوس» در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد. محسن عبدالهزاده دبیرکل سندیکای توزیعکنندگان داروهای انسانی و حامد شهیدیپور مدیر توسعه و نوآوری شرکت تارا مهمان این نشست بودند.
شهیدیپور در ابندای این جلسه با اشاره به بازنمایی رسانههای غربی از ایران گفت: یکی از موضوعات اصلی و قابل بحث در مقوله مهاجرت، گسستگی ما با جامعه جهانی است. تا زمانی که نتوانیم خود را به خوبی به دنیا معرفی کنیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم ایرانیانی که آن طرف زندگی میکنند، مشتاق برگشت به ایران باشند. از این منظر، یکی از اساسیترین مشکلات کشور، موضوع رسانه است و به دلیل آنکه به رسانه دقت ویژهای نمیکنیم باعث میشود که در جنگ رسانهای شکست بخوریم. قطعا بازنمایی رسانههای خارجی از ایران غلط است و از سویی دیگر، محتوایی که ما در رسانه تولید میکنیم اشکال دارد.
وی اضافه کرد: مشکل دیگر، وضعیت کار و شغل است. کسانی که در داخل کشور هستند، از وضعیت شغل و کار در ایران راضی نیستند. منظورم این نیست که شغل به اندازه کافی وجود ندارد، بلکه منظورم توان مالی افراد است که از قبال کار کردن به دست میآورند. برای مثال، کارمندی که در ادارهای خوب هم کار میکند، امیدی به خانهدار شدن ندارد. علاوه براین، ابزارهای مالی که در اختیار افراد میگذاریم، آن بلوغ لازم را ندارند. برای مثال، اگر در اروپا بخواهید خانه یا ماشین بخرید، چندین ابزار مالی وجود دارد که به شما کمک میکند اما در ایران چنین چیزهایی نداریم.
عبداللهزاده با طرح یک پرسش صحبتهای خود را آغاز کرد و گفت: سوالی دارم و آنهم این است که آیا ایرانیانی که خارج از کشور هستند، وطنشان را دوست دارند؟ پاسخ میدهم: «بله. همهشان دوست دارند.» برای این موضوع ۲ دلیل واضح دارم؛ دلیل اول به زلزله بم در سال ۱۳۸۲ برمیگردد. در جریان آن اتفاق، حجم بسیار بزرگی از کمکها از سمت ایرانیان مقیم خارج از کشور بود و حتی خیلی از آنان شغل خود در آنجا را رها کرده و به کمک هموطنان خود شتافتند. دلیل دوم، آنست که امروز به هر جایی از دنیا که بروید ردپایی از فرهنگ ایرانیان را میبینید. این موضوعات نشان میدهد که وطنشان را دوست دارند.
وی ادامه داد: در مباحث مادی و مالی به درستی اشاره کردید که افراد به اندازه زحمتی که میکشند و مهارتی که به دست میآورند، حقوق دریافت نمیکنند. در کشور ما متاسفانه پول ارزش کاذب پیدا کرده و همین موضوع باعث شده که اقتصاد ما رو به افول برود، تورم به سراغش بیاید و اشتغال در آن از بین برود. پول زمانی ارزش واقعی پیدا میکند که در گردش بیفتد و با هدایت به سمت کارآفرینی و تولید، چرخ اقتصاد را بچرخاند.
او با اشاره به شکست در جذب سرمایهگذار خارجی به کشور گفت: دقت داشته باشید که سرمایهگذاری در کشوری جواب میدهد که آن کشور در حال توسعه باشد. از این نظر فرصت طلایی در اختیار داریم. خیلیها انگیزه سرمایهگذاری در ایران دارند. بخشی از آنان افرادیاند که تفکرات ضد امپریالیستی دارند و معتقدند که ایران مظهر مبارزه به امپریالیسم جهانی است و باید به ایران کمک کنیم تا رشد پیدا کند. حال سوال من این است که آیا توانستیم آنان را جذب کنیم؟ خیر! متاسفانه در زمینه دعوت سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در داخل کشور بلاتکلیف هستیم.
شهیدیپور در بخش دیگری از سخنان خود درباره جذب سرمایهگذار خارجی به کشور گفت: به درستی اشاره شد که ایران، کشوری در حال توسعه است و به همین دلیل ظرفیت کارآفرینی در آن بالاست، اما هر بازار برای جذب سرمایه نیاز به ثبات دارد. بنابراین زمانی میتوانیم به جذب سرمایهگذاریهای خارجی فکر کنیم که ثبات سیاسی و اجتماعی در کشورمان وجود داشته باشد. اگر سایه تحریم بر این کشور باشد، هیچ سرمایهگذاری درستی وارد این کشور نمیشود.
وی ضمن برشماری عوامل مهاجرت معکوس به کشور گفت: یکی از عوامل خیلی مهم که به بازگشت افراد یا سود رساندن آنان به میهنشان منجر میشود، ایجاد و تقویت هویت ملی در افراد است. به نظر میرسد که در شرایط فعلی، هویت ملی در بین جوانان ایرانی ضعیف شده است. بنابراین باید برای ایجاد و تقویت حس همدلی بیشتر تلاش کنیم و این موضوع را به همگان اثبات کنیم که این کشور متعلق به همه مردم است. متاسفانه در سالهای اخیر میبینیم که عدهای سراغ خرید خانه در ترکیه میروند. با این کار چه سرمایه فراوانی از ایران خارج میشود.
این نخبه که سابقه تحصیل در یکی از ۱۰۰ دانشگاه برتر دنیا را دارد، گفت: معتقدم که مهاجرت یکی از بهترین کارهایی است که هر فرد میتواند با زندگی خود انجام دهد. وقتی کسی مهاجرت میکند، به ویژه زمانی که به کشوری با تکنولوژی قویتر میرود، رشد میکند و یاد میگیرد. بنابراین میتوان گفت که مهاجرت تصمیم شخصی خوبی است. در وهله اجتماعی و سیاسی نیز فرصتی بسیار عالی برای کشورهایی است که بتوانند مهاجرت معکوس را رقم بزنند. به عبارت دیگر، استفاده از ظرفیت آدمهایی که رفتهاند و سپس برمیگردند، اقدامی بسیار عالی است که ایران باید از آن استفاده کند. نباید با زدن انگهای دوتابعیتی به افراد این ظرفیت را از دست بدهیم.
شهیدیپور خاطرنشان کرد: روزگاری، چین و هند این مشکل را داشتند که نخبگانشان میرفتند و دیگر برنمیگشتند اما با اتخاذ سیاستهایی مهاجرت معکوس رقم زدند. ما هم میتوانیم چنین کاری کنیم، به شرط آنکه اولاً شرایط مالی مطلوبی را برایشان رقم بزنیم و ثانیاً آزادیهای اجتماعی برایشان ایجاد کنیم. متاسفانه تصاویری مخابره میشود که در ایران آزادی وجود ندارد اما واقعا همه آن چیزی که میگویند صحیح نیست. باید کاری کنیم تا این اقدام رسانهای آنان خنثی شود.
عبداللهزاده در بخش پایانی این جلسه گفت: جالب است بدانید که در سال ۱۳۸۵ یعنی زمانی که ۲۸ سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته و آنهم با پیگیری رهبر معظم انقلاب در جلسه ۵۸۹ شورای عالی انقلاب فرهنگی، تعریف نخبه مصوب میشود. به عبارت دیگر، دولتمردان ما در این زمینه عقباند و باید خیلی سریعتر دست به کار میشدند.
وی تاکید کرد: موضوع سربازی یکی از مهمترین موانعی است که پیشروی بازگشت نخبگان وجود دارد، این اتفاق در حالی است که به راحتی میتوان آنان را در رشته تخصصی تحصیلیشان به کار گرفت و بسیاری از مشکلات موجود را در ستاد نیروهای مسلح برطرف کرد. وقتی یک نخبه را به کشور جذب میکنیم باید ارزش علمی او را بدانیم و به همان اندازه برایش مسئولیت تعریف کنیم.
بدون دیدگاه