هوشنگ سیحون طراح بناهای یادبود «بوعلیسینا»،«خیام»،«نادرشاه افشار» و «فردوسی» که نقش مهمی در بازآفرینی هویت ایرانی در معماری داشت، حدود ۶۰ سال پیش نسبت به بحران ساختمان های بدقواره شهری هشدار می دهد و آن را حاصل هرج و مرج زائیده تحول بیمقدمه معماری ما در مواجهه با مدرنیته می داند.
به گزارش ایرنا، هفت سال از درگذشت معمار، طراح، نقاش و تندیسساز معاصر ایران می گذرد که با طراحی بناهای یادبود بوعلیسینا، خیام، نادرشاه افشار، فردوسی و کمالالملک نقش مهمی در بازآفزینی هویت معماری ایرانی داشت و همچنین با نشستن بر صندلی ریاست دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تحول شگرفی در حوزه آموزش ایجاد کرد.
هوشنگ سیحون که با نام مهندس سیحون در میان اهالی هنر شناخته می شد مـتولد ۱۲۹۹ شـمسی در تـهران است که در ۵ خرداد ۱۳۹۳ در ونکوور کانادا درگذشت. وی شاگردِ حسین بهزاد بود و پس از تجربه سبک های متفاوت نقاشی، تـحصیلات عالی خود را در رشته مـعماری ادامه داد و سپس عازم مدرسه عالی هنرهای زیبای پاریس شد و پس از تحصیل به ایران بازگشت تا در سن ۲۳ سالگی نخستین اثر معماری خود بنای یادبود آرامگاه ابن سینا را طراحی کند.
سیحون، آذرماه ۱۳۴۱ در گفتگویی با پروین غفاری خبرنگار کیهان ماه به نا به سامانی در ساخت و سازهای ساختمان های شهری که در آن دوره با ظهور مدرنیته شکل گرفته بود اشاره می کند و می گوید: به نظر من این هرج و مرج زائیده تحول بیمقدمۀ معماری ما است. تا چهل سال پیش مـا یـک روش قـدیمی ساختمانی داشتیم و کمابیش با اصول کهن و دیرینه مخصوصا در مورد مساکن و منازل عـمل مـی کردیم. تمام این جزئیات بنا بر مطالعات مفصل و تجربیات چندین صدساله انـجام مـیگرفت و مـعماران ما به جایی رسیده بودند که هدف خود،یعنی ایجاد زندگی راحت برای صاحب سفارش را تـامین میکردند.
در گذشته موضوع زیبایی نیز در معماری ما منطقی بود. تناسب و رنگ مصالح کـه در نـما و در داخـل بنا به کار می رفت و هم آهنگی آنها با هم و جزییات گچبری یا آجرکاری و برجستگیها و فرورفتگیها و تـطبیق آنـها با نور طبیعی مخصوصا در طهران که درخشندگی آفتاب کوچکترین برجستگی را نمایان مـی سازد.
بـازی حـجمهای هندسی و مخصوصا سادگی این اشکال تمام مسایلی بودند که معماران ما حتی در خانههای کوچک به آنـها سـخت تـوجه داشتند ولی از تاریخ ورود معماری مدرن، بدبختانه ما خواستیم کورکوانه و بیتوجه به سنن و اصـول از مـعماری غربی تقلید کنیم و در نتیجه سبک خودمان را فراموش کردیم و روش اروپایی را هم آن طوری که از نظر کشور ما باید قـابل قـبول باشد بکار نبردیم.به این دلیل معماری ما نه فرنگی است نـه ایـرانی.
از نظر سیحون معماران تحصیلکردگان خارج از ایران آگاهانه از ساختارهای معماری ایرانی دور شدند و معتقد بود که بـدبختانه کسانی که سفارشهای دولتی همچون برنامۀ ساختِ ساختمان یک وزارتخانه را در اختیار می گیرند، اغلب کسانی هستند که در مدت تحصیلات خود در اروپا و آمریکا نفوذ شدید معماری غربی را پذیرفتهاند و فکر کردهاند که این شـیوه را عـیناٌ باید در ایران به کار برد. نـه تـوجهی به شرایط جغرافیایی این کشور دارند و نه ارزشی برای معماری ایرانی و سنن آن قایل هستند. همینطور دربارۀ مساکن انفرادی نیز این نوع معماران فـرنگ رفـته زندگی فرد ایرانی امـروز را در یـک چهارچوب اروپایی یا آمریکایی جا دادهاند. به این دلیل معماری جدید ایران بسوی تقلید صرف از ساختمانهای فرنگی رفت و خصوصیات ابنیه و مساکن ایران در گذشته به یکباره فراموش شد.
سیحون معماری ایرانی را صرفا در ساختن قوسهای شکسته و کاشیکاری و گـنبد و طـاق و این نـوع کارها نمی دید و از نظر وی در معماری آنچه مهم است روحیۀ بنا و به عبارتی هویت است که باید در شخصیت معماری اصیل ایرانی اهـمیت داشته باشد و طاق شکسته، قوس و عوامل دیگر را مربوط به فن(تـکنیک)مـعماری می دانست.
وی معتقد بود که عواملی مانند کاشی و گنبد و آجرکاری و درهای ارسی و مشبکها و غیره تنها عوامل اجراکننده یا توجیهکننده معماری هستند و باید امروز یک سبک مشخص ایرانی به وجود بیاید چون بناهای هخامنشی و ساسانی و صـفوی بـهم شـباهتی نداشتند ولی هر سه ایرانی هستند و در هر سه دوره شاهکارهای فراموشنشدنی بوجود آمده که تحسین مردم جهان را در پی داشته است.
وی همیشه بر این مهم تاکید داشت که چرا نباید امروز هم در معماری مدرن ایرانی شاهکار بـوجود بیاید و باید اکنون از وسایل نـوین مـانند آهن و بتن مسلح و بتن پیش فشرده و غیره برای ایجاد معماری ایرانی یعنی ساختمان هایی که با شرایط محلی تطبیق می کند استفاده کنیم.
مهندس سیحون مطالعات معماری خود را محدود به بـناهای معروف اصـفهان و تخت جمشید و چند شهر دیگر نمی دانست و برای دانشجویان خود سفرهای پژوهشی به روستاهای دورافتاده برای مطالعات امامزاده ها، آبانبار و قلعه ها ترتیب می داد و همچنان ارتباط خود را با دانشگاه های بزرگ دنیا تقویت می کرد.
از بـناهای معرف هوشنگ سیحون می توان به آرامگاههای ابن سینا در همدان، نادرشاه در مشهد، خیام در نیشابور و ساختمان مجلس شورای ملی اشاره کرد.
از نظر این هنرمند آرامـگاه نـادر در مشهد ارزش و اهمیت بیشتری برایش دارد. وی درباره این اثر گفته است: ساختمان اسـت که در آن تکنیک سنگ به وجه بسیار خوبی بکار رفته است.این بنا کاملا مدرن است و حتی جـزو نوترین ساختمانهای ایران قرار گرفته است اما در عین حال پایهگذاری آن روی مـسجد قدیمی تاریخانه دامغان بوده است که شبستانی دارد با پایههای قطور کم ارتفاع و خوابیده و طاقهایی نزدیک به طـاقهای سـاسانی،در آرامگاه نادر همین شبستان را تقریبا ایجاد کردم با اصول مدرن و طاقهای سـاسانی را بـه شـکل طاقی که یک خیز کوتاه دارد در آوردم و با سنگ ایرانی در حقیقت روحیه ملی را در فکر جدیدی برگرداندم.
سیحون در تشریح ایده طراحی آرامگاه خیام در نـیشابور گفته است نخست به میل شاعر توجه کردم که گفته است، قبرش پوشیده نباشد تا در فصل بهار شکوفه گل روی آن بریزد. دیگر عامل زمان زندگی خـیام است کـه دورۀ سلجوقی بود. سوم ایـنکه خـیام شاعری بود ظریف و عظیم.چهارم اینکه خیام شهرت فوق العادهای در ریاضیات و نجوم داشت که با در نظر گرفتن این مطالب من بنایی ساختم، کشیده و بلند و بـاز از بـالا، که از هر طرف از گنبد سلجوقی الهـام گرفته شده است. برجی مرکب متشکل از ۱۰ لوزی که در بالا با هم تلفیق می شوند و گنبد سلجوقی را به شکل نیم رخ ایجاد می کنند. وسط این لوزیها باز است.از پایه تا گنبد عوامل و اشکال ریاضی در بـنا دیـده می شود. پشت برج هفتچشمه موجود است که روی اصول ریاضی ساخته شده است که مشتقاتی از شکل اصلی مثلث را تشکیل می دهد.
سیحون درباره ایده مقبره کمال الملک در نیشابور نوشته است: برای مقبرۀ این نقاش از بناهای کاشان، موطن او الهام گرفتم و قوسهای رومی را کنار یکدیگر قرار دادم.
وی همچنین طراحی ساختمان مرکزی بانک سپه در میدان توپخانه تهران، ساختمانهای سازمان نقشهبرداری کشور، کارخانه نخریسی کوروس اخوان، کارخانه آرد مرشدی، مجتمع آموزشی یاغچی آباد، سینما آسیا، سینما سانترال (سینما مرکزی)، کارخانه کانادا درای (زمزم کنونی) در تهران و اهواز، کارخانه یخسازی کورس اخوان و حدود ۱۵۰ پروژه مسکونی خصوصی را بر عهده داشتهاست.
بدون دیدگاه