روحالله جعفری، کارگردان، پژوهشگر و مدرس تئاتر از تصمیمگیریهای تازه در زمینه صدور مجوز آثار نمایشی صحبت میکند و میگوید: متاسفانه به تازگی برای دریافت مجوز نمایشهایمان، اول احراز هویت از تمام اعضای گروه انجام میشود و بعد وارد مراحل صدور مجوز میشویم.
این کارگردان تئاتر سال ۹۹ در مجموعه تئاتر شهر نوبت اجرا داشت و قرار بود در تالار چهارسو این مجموعه اثری را روی صحنه ببرد ولی ابتدا تعطیلات کرونایی مانع این کار شد و در مرحله بعدی هم رد شدن پیاپی نمایشنامههای پیشنهادیاش، او را از اجرا بازداشت و هنوز هم تکلیف اجرای نمایشش معلوم نیست.
جعفری در گفتوگو با ایسنا از وضعیت بلاتکلیف اجرای خود خبر میدهد و نکاتی را درباره برخی بدعتها در ممیزی تئاتر بیان میکند و تاکید دارد که با انجام این بدعتها، زمینه برای اجرای آثار تفکربرانگیز سخت میشود.
او میگوید: قرار بود سال ۹۹ نمایشی را در تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر روی صحنه ببرم اما همه نمایشنامههای پیشنهادیام رد شدند. در حال حاضر اجرای نمایشنامههایی که روشنگر هستند و میتوانند با مخاطب ارتباط موثری برقرار کنند، هر روز سختتر میشود. در چنین وضعیتی بعضی از همکاران ما از خیر کار کردن میگذرند، برخی، به اجرای نمایشنامههای سرگرمکننده که کمتر دچار گرفت و گیر میشود، روی میآورند و عده دیگری هم همچنان بر اجرای نمایشنامههای تفکر برانگیز و پرسشگر اصرار میورزند.
او ادامه میدهد: همان طور که گفتم این سختگیریها سبب میشود تعدادی از همکاران ما برای کار کردن، به سمت آثار تفننی گرایش پیدا کنند. البته که آثار سرگرمکننده هم در یک جامعه باید فرصت به صحنه رفتن داشته باشند و اجرا بشوند، ولی قرار نیست کل تئاتر ما به تئاتر تفننی و سرگرمکننده تبدیل بشود. این خطری است که این روزها ما را تهدید میکند؛ جای خالی نمایشهای اجتماعی و تفکربرانگیز در میان انبوهی از آثار تفننی.
او با انتقاد از اعمال ممیزیهای سلیقهای تاکید میکند: مدیران و مسئولان تصمیمگیرنده، روز به روز بر افزایش خطوط قرمز و همچنین اعمال ممیزی در عرصه فرهنگ و هنر اصرار میورزند، بدون آنکه دلیل روشنی برای این کار داشته باشند و خود را موظف نمیدانند که درباره این خطوط قرمز و اعمال ممیزیها، به کسی پاسخگو باشند و به طور شفاف درباره آنها صحبت کنند و آنها را مکتوب کنند تا بالاخره هنرمندان بدانند که برای تولید یک اثر هنری، در چه وضعیتی قرار دارند و چه باید بکنند. به همین دلیل، گاه نمایشنامهای در یک رپرتوار اجازه اجرا پیدا میکند ولی به تنهایی اجازه اجرا ندارد، یا اینکه بعضی کارگردانها اجازه اجرای بعضی متون را ندارند، یا برای اجرای بعضی از نمایشنامهها، باید نام مترجم را حذف کنند، یا بعضی از کارگردانها اجازه کار در سالنهای دولتی را ندارند و …
جعفری از تغییرات ایجادشده در فرآیند صدور مجوز آثار نمایشی سخن میگوید و در این باره توضیح میدهد: آنچه امروز اتفاق میافتد، در تصمیمهای مدیران تئاتر در دو دهه گذشته ریشه دارد و متاسفانه حالا کار به جایی رسیده که هنرمند اول باید ثابت کند که مجرم نیست!
او تصریح میکند: در حال حاضر یک گروه نمایشی برای دریافت مجوز اجرای خود، ابتدا باید مشخصات شناسنامهای تمام اعضای خود را در سامانه صدور مجوز ثبت کند. یعنی پیش از فرآیند خلق اثر هنری، باید احراز هویت گروه سازنده آن انجام شود. مگر هنرمند مجرم است که چنین برخوردی با او صورت میگیرد؟
این کارگردان با تاکید بر اینکه در فضای هنری بنا باید بر گفتمان و تعامل دو جانبه باشد، میگوید: چنین تصمیمهایی یعنی شما به عنوان یک فعال هنری اول باید ثابت کنی که مجرم نیستی و سوء پیشینه نداری تا بعد بتوانی درباره اثر هنری خودت توضیح بدهی و روند دریافت مجوز آن را طی کنی. متاسفانه چنین تصمیمی به نوعی زیر سئوال بردن شأن و کرامت انسانی و همچنین توهین و تحقیر به هویت یک گروه نمایشی است و غمانگیزتر از آن اینکه همکاران ما برای گرفتن نوبت اجرا، به چنین قوانینی تن میدهند و آن را میپذیرند.
او یادآوری میکند: پایهگذار چنین بدعتهایی، خود را جزو اهالی تئاتر میدانند که در دورههای مختلف، مسئولیت شورای نظارت و ارزشیابی را بر عهده داشتند و در آن مقاطع، قانونهای جدیدی را دنبال و عملیاتی کردند که آسیبهای جبرانناپذیر آن فشارها و ممیزیها همچنان به خانواده تئاتر وارد میشود. به عنوان مثال، ده سال پیش، یکی از این آقایان تصمیمگیرنده که دبیر تئاتر فجر هم بود، بدعت جدیدی گذاشت که به موجب آن هر گروهی به هنگام بازبینی نمایش خود باید دوربینی در سالن تمرین روشن میکرد و تمام مراحل تمرین را که فاقد لباس اجرا و نور و گریم و… بود، برای شورای نظارت ضبط میکرد و آن را در قالب لوح فشرده، ضمیمه مدارک خود برای دریافت مجوز میکرد. این بدعت غلط ایجادشده در ده سال پیش، هماکنون مبدل به یک اصل لازمالاجرا برای گرفتن مجوز شده است. همه این تصمیمها برآمده از بیاعتمادی به جامعه هنری است.
این مدرس تئاتر در ادامه از مساله دیگری هم سخن میگوید؛ اینکه بعضی از کارگردانها در سالنهای دولتی اجازه اجرای نمایش ندارند و تنها در سالنهای خصوصی میتوانند کار کنند.
جعفری در این زمینه توضیح میدهد: در حال حاضر با پدیدههای تازهای از حذف کردن رو به رو میشویم که باز هم در نوع خود ویرانگر است. مدتی است که به بعضی از کارگردانها گفته شده فقط در سالنهای خصوصی اجازه اجرا دارند و مشخص نیست مبنای این تصمیم چیست و تأمینکننده چه نوع از اهدافی است ولی طبیعتا نوعی از حذف کردن است.
او در عین حال متذکر میشود: وزارت ارشاد و زیرمجموعه آن میتواند کلیاتی را به عنوان چارچوب معین کند ولی قرار نیست به عنوان جایی که مسئولیت سیاستگذاری، صدور مجوز و بودجه تئاتر را در اختیار دارد، سلیقه خود را به صورت فراقانونی به جامعه هنری تحمیل کند و جلوی اندیشه را بگیرد؛ در حالیکه اگر یک کارگردان نمایشنامهای را انتخاب کند که در اولویتهای مرکز هنرهای نمایشی باشد، در سالنی دولتی میتواند با بهرهگیری از کمکهزینه دولتی روی صحنه برود. چنین اتفاقاتی تئاتر ما را به سمت سفارشی بودن و شدن پیش میبرد و عرصه را بر اجرای نمایشهای دغدغهمند تنگ میکند. هنرمند تئاتر فینفسه باید پرسشگر باشد و نمیتوان که اندیشه را از او گرفت؛ این خطری است که تئاتر ما را تهدید میکند و همانگونه که توضیح دادم، بسیاری از این بدعتها در گذشته مدیریت غلط اعمالشده، ریشه دارد و اگر امروز جلوی این تصمیمها و بدعتهای تازه را نگیریم، پیامدهای آن در سالهای آتی گریبان جامعه هنری را خواهد گرفت.
روحالله جعفری تاکید میکند: جامعه هنری نباید سکوت کند و هر جا تصمیمی اشتباه گرفته شد، باید درباره آن روشنگری کند و خواهان اصلاحش باشد. در این زمینه هیچ تسامح و تساهلی پذیرفتنی نیست. انفعال ما نه تنها به زیان خودمان خواهد بود بلکه نتایج زیانبار آن، نسلهای آینده را هم با مشکل و مانع روبهرو خواهد کرد. در این زمینه باید کنشگر شد و با پرسشگری و روشنگری، بستر را برای رسیدن به گفتمان تعاملی در عرصههای مختلف در جامعه فراهم کرد.
بدون دیدگاه