‎محمدرضا مالکی اجرای نمایش «بازی استریندبرگ» را تحقق حسرتی بیست‌ساله می‌داند و معتقد است این نمایشنامه با وجود گذر زمان، همچنان مسائل زنده و انسانی را روایت می‌کند و با مخاطب ارتباط می‌گیرد.
به گزارش مهر، محمدرضا مالکی کارگردان نمایش «بازی استریندبرگ» که این روزها در سالن سمندریان تماشاخانه ایران‌شهر روی صحنه است، در مورد مسیر طی شده در راستای رسیدن به این اجرا، گفت: در ابتدا قصد داشتم نمایشی را بر اساس طرحی از محمد میرعلی اکبری در تماشاخانه ایران‌شهر روی صحنه ببرم اما در مسیر آماده‌سازی، مسائل محتوایی پیش آمد که باعث شد آن پروژه متوقف شود. پس از آن، به شکلی ناگهانی و از سر علاقه، یاد نمایشنامه «بازی استریندبرگ» افتادم؛ متنی که حدود بیست سال پیش در دوران دانشجویی ۲ بار در سالن حمید سمندریان دانشگاه تهران آن را به عنوان بازیگر اجرا کرده بودم. همواره حسرت اجرای عمومی این نمایش با من باقی مانده بود و حالا احساس کردم زمان مناسبی برای تحقق آن حسرت قدیمی فراهم شده است.
وی ضمن اشاره به جذابیت‌های نمایشنامه، افزود: این اثر برای من همواره متنی جذاب و در عین حال عجیب بوده است؛ چون روابط انسانی را با پیچیدگی، ظرافت و طنزی سیاه به تصویر می‌کشد. به نظرم یکی از نقاط قوت نمایش این است که مضمون آن هرگز کهنه نمی‌شود. مفاهیمی که مطرح می‌کند، تاریخ مصرف ندارند و تا همیشه می‌توانند در روابط انسانی تکرار شوند. از طرفی، مدت‌هاست اجرای قابل‌توجهی از این نمایشنامه روی صحنه نرفته بود و این خلأ، انگیزه‌ام را برای اجرای دوباره بیشتر کرد.
کارگردان «بازی استریندبرگ» در ادامه در مورد داستان این اثر نمایشی، توضیح داد: این نمایش داستان زن و شوهری را روایت می‌کند که درگیر روزمرگی و فرسایش یک رابطه طولانی هستند. ورود پسرعموی زن به این رابطه، باعث بروز اتفاقات تازه‌ای می‌شود و کم‌کم مخاطب متوجه آسیب‌های روانی می‌شود که در هر سه شخصیت جریان دارد. شخصیت‌ها مدام در حال نقش بازی کردن برای یکدیگرند و مرز بین واقعیت و بازی در روایت‌شان در هم می‌ریزد. این نمایش آینه‌ای است برای تماشای روان ناآرام انسان معاصر.
مالکی در ادامه درباره رویکردی که به متن برای اجرای نمایش داشته است، تصریح کرد: به نظرم انتخاب نمایشنامه باید با توجه به وضعیت امروز جامعه باشد. البته انتخاب متن خارجی برای مخاطب ایرانی ساده نیست و کارگردان باید بکوشد آن را به فرهنگ بومی نزدیک کند. این نوعی ترجمه فرهنگی است که هم به اصالت اثر وفادار می‌ماند و هم مخاطب امروز را درگیر می‌کند.
کارگردان «بازی استریندبرگ» درباره جهان‌بینی خود در انتخاب و تولید اثر یادآور شد: برای من، انتخاب یک اثر فراتر از دغدغه‌های مالی و اقتصادی است. همواره تلاش کرده‌ام اثری را روی صحنه ببرم که دوستش دارم، به آن باور دارم و با نگاه من به جهان و جامعه همسو است. مهم نیست که متن ایرانی باشد یا غربی؛ چیزی که برایم اهمیت دارد، تناسب اثر با جهان‌بینی شخصی‌ام و همچنین با نیازهای امروز جامعه است.
این بازیگر و کارگردان ضمن اشاره به چند پروژه ناتمامش، عنوان کرد: چندین طرح نیمه‌کاره دارم که هنوز فرصت پرداختن به آنها فراهم نشده است، اما امیدوارم در زمان مناسب و بر اساس اقتضای حال جامعه، به آنها برگردم. یاد جمله‌ای از استاد عزیزم دکتر مصطفی اسکویی می‌افتم که می‌گفتند «هنرمندان، مهندسین روح جامعه هستند». این نگاه سبب می‌شود که هنرمند به اقتضای موقعیت جامعه به سراغ اثری برود.
مالکی درباره روند شکل‌گیری «بازی استریندبرگ» بیان کرد: همواره سعی کرده‌ام در برخورد با متن، خودم را محدود نکنم. متن است که به مرور مسیر اجرایی را تعیین می‌کند. با تجربه کردن، آزمون و خطا، اتود زدن‌های پی‌درپی و همکاری نزدیک با بازیگران به تدریج به فرمی می‌رسم که از دل اجرا زاده می‌شود. این رویکرد هم در بازیگری و هم در کارگردانی برایم صادق است. ابتدا ایده‌ای را عینی می‌کنم، آن را روی صحنه می‌آورم و بعد از دیدن و سنجیدن به تصمیم نهایی می‌رسم.
وی در پایان درباره نحوه تعامل با بازیگران خود، افزود: معتقدم ذهن بازیگر بخشی از فرآیند خلاقه اجراست و نباید نادیده گرفته شود. اگر بازیگری ایده‌ای دارد، ترجیح می‌دهم اول آن را اجرا کند تا بعدتر بتوان درباره‌اش به تصمیم روشن‌تری رسید. این نوع مشارکت، به پویایی اثر کمک می‌کند. تئاتر یک کار جمعی است و همه چیز به من بر نمی‌گردد، من تنها به مثابه یک تصمیم گیرنده هستم و تمامی اعضای گروه هستند که یک اثر نمایشی را خلق می‌کنند.
نمایش «بازی استریندبرگ» نوشته فردریش دورنمات و به کارگردانی محمدرضا مالکی از ۱۷ فروردین ۱۴۰۴ در سالن سمندریان تماشاخانه ایران‌شهر روی صحنه رفته است. محمدرضا مالکی، مجید اسدی، صفورا خوش ‌طینت بازیگران این اثر نمایشی هستند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *