عصر روز یکشنبه (۲۳ مرداد ماه) فیلم سینمایی «پیتوک» در فرهنگسرای ارسباران اکران و پس از آن نشست نقد و بررسی این فیلم سینمایی در قالب پانصد و پنجاه و یکمین نشست باشگاه فیلم تهران با حضور امیررضا نوریپرتو (یکی از نویسندگان فیلمنامه)، احسان بذلی (بازیگر) و کورش جاهد (مجری) برگزار شد.
به گزارش رسیده، در ابتدای این نشست احسان بذلی بازیگر با اشاره به اینکه سیدمجید صالحی کارگردان «پیتوک» به دلیل بیماری در بیمارستان بستری است وبه همین دلیل نتوانسته در این نشست حضور پیدا کند،صحبتهای خود را شروع کرد و گفت: هیچوقت فکر نمیکردم اولیننقش اولی که قرار است در سینما بازی کنم یکی از سختتریننقشهایی باشد که ممکن است در دوران بازیگریم به من پیشنهادشود. به طور کل آنچه که از بازیگری یاد گرفتهام کمی متمایل بهبالا یا اصطلاحاً آلگرو است ولی شخصیت اعلا در این فیلم فردیخجالتی و درونگرا است که به همین دلیل این شخصیت برخلافآنچه که بازیگران علاقه دارند در بازیگری خودنمایی کنند، اینامکان را به بازیگر نمیدهد.
وی افزود: این شخصیت به نوعی دست و پای من را بسته بود و ازطرفی طبق آنچه که از استادم مسعود کیمیایی آموختهام، بر اینعقیدهام که بازیگر باید در خدمت کارگردان باشد و در این فیلم همهمینطور بود و فقط در یک سکانس مجید صالحی اختیار امور رابه طور کامل به من سپرد. شاید برخی این فیلم را دوست نداشته باشند و آن را نقد کنند و برخی دیگر نیز فیلم را دوست دارند، اینسلیقه است ولی «پیتوک» برای من تجربه بسیار خوبی بود.
در ادامه امیررضا نوریپرتو یکی از نویسندگان فیلمنامه نیز اظهارداشت: اگر بخواهم بگویم که فیلمنامه «پیتوک» از چه زمان وچگونه در ذهن من و صادق خوشحال شکل گرفت باید به نوروزسال 1393 اشاره کنم که من و صادق علاقه زیادی به تاریخ ژانرنوآر و نئونوآر داشتیم و یک روز که در پارک لاله نشسته بودیم وصحبت میکردیم تصمیم گرفتیم یک فیلمنامه نوآر بنویسیم.
وی افزود: در ابتدای راه از الگوی ابدی و ازلی نوآرها شروعکردیم و آن هم قصه مردی بود که عاشق یک خانم متأهل میشود وبعد تصمیم میگیرد همسر آن خانم را به قتل برساند. در اینپیرنگ ما الگوهایی مثل «بانویی از شانگهایی» را هم داریم اماشاید عجیب باشد که در ابتدا قصد داشتیم به نوعی یک«بیگانگان در ترن» ایرانی بسازیم و در واقع فیلمنامه را در آنسبک پیش ببریم. به هر شکل از خوششانسی ما بود که فیلمنامهبه دست مجید صالحی افتاد. در ابتدا وقتی صحبت از ساخت اینفیلم توسط مجید صالحی بود نگرانی زیادی داشتم اما در همانجلسه اول که خیلی جدی درباره فیلم صحبت کردیم متوجه شدم کهاو واقعا به کارش تسلط دارد، ژانر نوآر را میشناسد. مجیدصالحی ذهن دکوپاژشدهای داشت و حتی پیشنهادهایفیلمنامهای بسیاری خوبی داشت که واقعاً به بهتر شدن اثر کمککرد ولی از آنجا که چشمداشتی به فیلمنامه نداشت نامش درتیتراژ عنوان نشده است.
این نویسنده در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: وقتی بخواهیم درسینمای ایران فیلمی در یک ژانر بسازیم، در بسیاری مواقعخاستگاههای این ژانرها به سینمای آمریکا مربوط است و ما بایدآنها را به نوعی ایرانیزه کنیم. ژانر نوآر یا نئونوآر هم به همینگونه است و به همین دلیل در سینمای ایران این ژانر به دلیلمناسبات فرهنگی و همچنین سانسور در شورای پروانه نمایشاصطلاحاً در نمیآید و همین فیلم هم واقعاً یک سری از پلانهایشمصلح شد. یک کارگردان وقتی با یک اثر در ژانر نوآر یا نئونوآرمواجه میشود، کاری که باید انجام دهد این است که آن راایرانیزه کند، ما به این نکته خیلی فکر کردیم که چطور میشود اینژانر را به نوعی ایرانیزه کرد و به سراغ ژانر ابدی و ازلی ملودرامرفتیم. در واقع به این نتیجه رسیدیم که باید کمی به این ژانر پهلوبزنیم و بدون مولفههای ملودرام نمیتوانیم اثر نئونوآر خلق کنیم وبه همین دلیل امروز فکر میکنم بار ملودرام در این اثر از فضاینئونوآر بیشتر است، اما این برای ما در سینمای ایران گریزناپذیربود.
وی افزود: راه دیگری هم وجود دارد که مسعود کیمیایی با باهوشیدر برخی فیلمهایش مثل «سرب» قصه را به زمان گذشته میبرد وآنجا ما با یک جهان گانگستری مواجه هستیم که آن هم ایرانینیست اما باورش میکنیم. به طور کل فیلم نوآر ساختن در جهانامروز ایران، واقعاً کار دشواری است و نویسنده و کارگردان بایدانرژی زیادی برای ایرانیزه کردن اثرشان به کار ببرند.
نوریپرتو تصریح کرد: نکته دیگری که باید بگویم این است که اینفیلم تقریباً 9 سکانس از فیلمنامه را هم ندارد که اگر کامل بودحدوداً 140 دقیقه میشد و متأسفانه این جمله آزاردهنده کهتماشاگر ایرانی نمیتواند چنین زمان طولانی به دیدن یک اثربنشیند باعث شد که تصمیم بگیریم زمان این اثر را کمتر کنیم درحالیکه به نظر من مخاطب ایرانی اتفاقاً ذائقهاش برای دیدنفیلمهای بلند و طولانی نیز تربیت شده است و مخاطب امروزیسینمای ایران فیلمهایی چون «روزی روزگاری در آمریکا» رامیبیند که بیشتر از چهار ساعت زمان دارد. متأسفانه این رویکردکه زمان فیلمها را باید به حداقل برسانیم باعث شده که امروز درسینمای ایران اکثراً شاهد ساخت فیلمهای بلندی باشیم کهفیلمنامههایشان مختص فیلم کوتاه است و در واقع آنها فیلمهایکوتاهی هستند که کش آمدهاند. فیلمنامه «پیتوک» یک ویژگی داردکه از قصهگویی چیزی کم نمیگذارد و به عنوان فیلمنامهنویسادعا میکنم که این فیلمنامه بر الگوی سهپردهای نوشته شده استو این الگو را به خوبی رعایت میکند.
در ادامه جاهد نیز اظهارات خود را با یک سوال مطرح کرد: بهایرانیزه کردن فیلمنامه اشاره کردید که نکته جالبی بود. یکی ازدلایل شکلگیری ژانر نوآر وضعیت اقتصادی بود که در واقع پولهم در قصه این فیلمها نقشی اساسی دارد اما در فیلم «پیتوک»ما نشانی از جامعه نمیبینیم که فقط در پایانبندی این نشانهوجود دارد. آیا دلیل خاصی داشت که از این مسئله فاصله گرفتید؟
نوریپرتو در پاسخ اظهار داشت: فکر میکنم لزومی نداشت که مابه جامعه بپردازیم ولی کاراکتر مهام از نظر من خلاصه شدهجامعه امروز ایران است. او شخصیتی است که از رانت وبهرهبرداری از تحریمها بالا آمده و نماد قدرتطلبی در جامعه درآستانه انفجار است. فیلمنامه «پیتوک» سعی میکند شخصیتاصلیاش را به ناقهرمان تبدیل نکند، در الگوهای خارجی معمولاًشخصیتهای اصلی فیلمهای نوآر به دلیل اقدام گناهآلودشانناقهرمان هستند ولی ما به دلیل ممیزی در سینمای ایران اینامکان را نداشتیم و به همین دلیل فیلم بیشتر به سمت تریلر وملودرام رفته است و قهرمان ما اصطلاحاً روحیه فردینی دارد.
وی افزود: یکی از مشکلاتی که فیلمهای اجتماع ما در این سالهادارند، حرفهای بسیاری است که میخواهند بزنند و مدام شعارمیدهند و چندین قصه را میخواهند تعریف کنند اما فیلم«پیتوک» واقعاً یک قصه مشخص دارد و همان را دنبال میکند.
در ادامه نوریپرتو درباره کارگردانی فیلم «پیتوک» گفت: من نبایداز کارگردانی بگویم اما دکوپاژ در کارگردانی فیلمی در این ژانراهمیت بالایی دارد و بعد از آن بازی با نور است که بسیار مهماست. به نظر من مجید صالحی از طریق بازی با نور و سایهدرونیات کاراکترهایش را به خوبی نشان میدهد. در سینمای ایرانمعمولاً این رویه مد شده است که کارگردانها با ادعای پیروی ازرئالیسم سعی دارند از نور رئال استفاده کنند یا حتی پلانها را بابرداشتهای طولانی ضبط میکنند، بدون اینکه بخواهم بگویم ازنگاه اشتباه است، به نظر من مجید صالحی در «پیتوک» کارمتفاوتی نسبت به دیگر فیلمهای ایرانی کرده است.
وی افزود: او به سینمای کلاسیک اعتقاد دارد و به نظر من با وجوداینکه قطعاً ضعفهایی دارد در برخی مواقع کاملاً موفق بوده کهآنچه در ذهن دارد را به تصویر بکشد. من در مراحل پیشتولیدزمانی که استوریبرد کشیده میشد کاملاً در جریان بودم که اوچقدر در دکوپاژ زدن وسواس داشت.
در ادامه بذلی در ادامه در پاسخ به اظهار نظری دربارهنقشآفرینیاش در «پیتوک» گفت: آنچه که درباره دست و پا بستهبودنم برای بازی در نقش اعلا گفتم به این معنی است که اینکاراکتر چنین ویژگیهایی داشت و اصلاً منظورم این نبود کهمجید صالحی به عنوان کارگردان دست و پای من را بسته بود. مندوست داشتم اولین فیلمی که نقش اولش را بازی میکنم نقشیچون «قیصر» داشته باشم، اما نقشم در «پیتوک» خیلی درونگرابود و به همین دلیل میگویم که دست و پایم را بسته بود.
بذلی در پایان اظهارات خود، به خاطرهای از مسعود کیمیاییاشاره کرد و گفت: مسعود کیمیایی رافکاتهای این فیلم را دیدهاست و وقتی که صحنههایی از بازی من را دید به جملهای اشارهکرد که باعث شد من گریهام بگیرد. استاد کیمیایی بعد از دیدنصحنه گریه من در نقش اعلا گفت احسان بذلی یازده سال پیش بهمن گفت که آرزو دارم گریه پاچینو در «پدرخوانده» را یک بار بازیکنم و امروز به آرزویش رسیده است. برایم عجیب بود که مسعودکیمیایی این جمله من را به یاد دارد و واقعاً قبل از اینکه او به ایننکته اشاره کند اصلاً به این فکر نکرده بودم که این گریهام در«پیتوک» از همان جنس است.
نوریپرتو نیز در پایان درباره شخصیتپردازیهای فیلم گفت: درفیلمهای نوآر خارجی قهرمان طعم رابطه با معشوقش را چشیده وبه واسطه همین مساله تصمیم میگیرد که برای او دست به جنایتبزند اما در فیلم ما به دلیل محدودیتهایی که وجور دارد ما تصمیمگرفتیم که دلیل کنشهای علا را در بکاستوریها بگنجانیم و او بهدلیل تجربه اتفاقی که برای خواهرش رخ داده با شخصیت زنقصه همراه میشود.
این نویسنده در پایان در پاسخ به اظهارنظری که به پایانبندیفیلم انتقاد داشت، گفت: از ارزشگذاریهای کلی دست برداریم وکلماتی مثل فاجعه و… برای فیلمها بکار نبریم. من معتقدم کهپایانبندی این فیلم کاملا در خدمت پلات کلی اثر است.
بدون دیدگاه