بانیفیلم: نگاهی به فرایند عملکرد خانه سینما در دولتهای مختلف، از دوران اصلاحات و تسامح جناح چپ سیاسی گرفته تا اصولگرایی و راستگرایی مقابل اصلاحات، میتوان دید که بخش زیادی از عملکرد این نهاد صنفی، متاثر از حضور افرادی بوده که با گرایشهای سیاسی خاص خود در راس هرم تصمیمگیری این تشکل صنفی قرار گرفتهاند.
برگزاری انتخابات پیش روی هیات مدیره خانه سینما شاید حساسترین گزینشی این تشکل است که از آن میتوان به عنوان نوعی وزنکشی میان نمایندگان جناحهای مختلف صنفی-سیاسی نام برد.
آغاز ماجرای این انتخاباتی که حالا ملتهب شده به زمان معرفی یکجانبه منوچهر محمدی به عنوان نماینده تهیهکنندگان برمیگردد که حضورش با مخالفت یک تشکل صنفی دیگر تهیهکنندگی مواجه شد و دست آخر با جروبحث میان یک تهیهکننده-کارگردان (که تشکلاش، عضو خانه سینما را هم نیست!) با یکی از نامزدهای هیات مدیره به نقطه اوج خود رسید!
اما دلیل دعوا و مرافعههای تشکلهای صنفی مختلف برای در اختیار گرفتن ریاست و مدیریت خانه سینما چیست؟!
آیا در خانه سینما منافع یا موقعیتهای خاص دیگری علاوه بر آنچه که «عیان» است، وجود دارد که فعالان بخشهای مختلف سینما، مشتاق به دست گرفتن سکان هدایت این تشکل صنفی هستند؟
شاید دست به نقدترین امتیاز ناشی از نفوذ خانه سینما در تصمیمسازی سینمایی را باید در عضویت اعضای معرفی شده این نهاد صنفی در شوراهای مختلف زیرمجموعه سازمان سینمایی دانست.
از سوی دیگر نشستن پشت میز مدیریت خانه سینما شاید به واسطه امکان بالقوه برای تشکیل و ایجاد جبههای علیه برخی سیاستهای مدیران دولتی ناظر بر حوزه سینما اهمیت این تشکل را بیشتر نمایان میسازد!
اوج مقابله حاصل از جایگاه خانه سینما، به دوران ریاست جواد شمقدری در سازمان سینمایی دوره دوم احمدینژاد برمیگردد؛ دورهای که از یک سو محمدمهدی عسگرپور در مقام مدیرعامل در خانه سینما به مخالفت آشکار با جواد شمقدری رییس پیشین سازمان سینمایی پرداخت و نتیجه آن هم تعطیل شدن خانه سینما به دستور شمقدری شد.
نشانهها و برخی پیشبینیها موید این نکته است که حالا و پس از گذشت ۱۶ سال گویا بار دیگر قرار است «در» خانه سینما روی همان «پاشنه»ای بچرخد که نتیجهاش «جنگ اربابها و کشته شدن رعیتها» خواهد بود.
در این نزاع آتی در یک طرف محمد خزاعی که بدیل جواد شمقدریست ایستاده و سوی دیگر آن نماینده یکی از تشکلهای تهیهکنندگی در مقام مدیرعاملی خانهسینما که خود پیشتر دوران مختلفی را در ارشاد و خانه سینما پشت سر گذاشته است، از مسئولیت مدیرکلی معاونت سینمایی ارشاد تا نشستن روی صندلی مدیریتی خانه سینما!
براساس گمانهزنیها گفته میشود در انتخابات پیش رو ، قرار است پس از انتخاب اعضای هیات مدیره خانه سینما که رسول صدرعاملی هم جزو آنهاست، این فیلمساز و تهیهکننده معتمد سازمان سینمایی و مورد اعتماد محمد خزاعی، از سوی سایر اعضا به عنوان رییس هیات مدیره خانه سینما برگزیده شود.
به نظر میآید بر اساس پلان اول طراحی شده، حتی با وجود انتخاب صدرعاملی، قرار نیست خانه سینما در نقش تشکل «بله قربان گو»ی سازمان سینمایی باشد و «فرمانبردار» مدیریت دولتی؛ مدیریتی که با گذشت یک سال از دوران پرالتهابش، فهمیده که حکمرانی بر سینماییها چندان هم ساده نیست!
محمد خزاعی و زیردستانش در سازمان سینمایی با گذشت یک سال از زمان پشت میزنشینی در ساختمان بهارستان، حالا فهمیدهاند که در شرح وظایفشان به جز آرام کردن اوضاع و تامین دیدگاههای مدیران در «سایه»، با چالشهای جدی دیگری هم روبرو هستند؛ چالشهایی مانند بحران مخاطب، مشکلات کمبود بودجه، تامین مسایل مالی مربوط به سالنهای سینما، مواجهه با مخالفتهای پنهان و آشکار با بیشتر تولیدات، برخورد با ساترا و… کوهی از مشکلات دیگر.
اگر پیشبینیها در مورد خانه سینما درست از آب دربیاید و افراد «بفرموده» و مورد نظر، مسئولیتهای مدیریتی را در این نهاد به دست آورند، آن وقت است که باید محمد خزاعی و سیاستگذاران «پردهنشین» سازمان سینمایی، خود را آماده چالشهای جدیدی کنند که توسط تیم مدیریتی جدید خانه سینما پیریزی خواهد شد.
اما اگر اوضاع فعلی چیده شده توسط تهیهکنندگان دور مانده از دایره تصمیمسازیها، درست از آب درنیاید، آن وقت زمان اجرای پلان دوم است، پلانی که این گروه اندک دوستدار «قدرت» برای رسیدن به مقاصد خود اجرا خواهد کرد…
بدون دیدگاه