با توجه به واکنشهای متعدد به اظهارات اخیر معاون هنری درباره حمایت از هنرمندانی که فقط مطابق با منشور هنر امام خمینی(ره) فعالیت میکنند، این سوال پیش میآید که منظور از منشور هنر جمهوری اسلامی چیست و آیا تولید اثر هنری بر مبنای این منشور با هیچ محدودیتی در عرضه روبرو نمیشود؟
به گزارش ایسنا، چند روز قبل صحبتهایی از محمود سالاری -معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی – منتشر شد که در فضای مجازی بازتاب زیادی داشت. او این تصور را که به نمایندگی از هنرمندان شناخته شود رد کرد و گفت نماینده هنرمندان نیست بلکه نماینده دولت جمهوری اسلامی است و باید منویات آن را اجرا کند. این صراحت کلام که از برخی دیگر از مدیران وزارت ارشاد در حیطه کاریشان شنیده شده از سوی برخی با استقبال روبرو میشود چرا که تکلیف مخاطبان خاص را روشن میکند و برخی هم نسبت به آن انتقاد دارند اما در هر صورت این گفتهها به نوعی اعلام شفاف رویکرد کاری معاونت هنری تلقی میشود.
سالاری در بخشی از اظهارات خود در گفتوگو با ایرنا گفته است: حمایتها فقط شامل جریانی از هنر است که بتواند منشور هنر جمهوری اسلامی ایران را که امام خمینی (ره) بیان کردند، تقویت کند. هر کس در این جریان و تقویت آن هست، حتما حمایت میشود.
اما منشوری که سالاری به آن اشاره کرده چیست ؟
براساس اطلاعات پرتال امام خمینی، رهبر انقلاب در سیام شهریور ماه سال 1367 و پس از پذیرش قطعنامه 598 در پیامی خطاب به هنرمندان و خانواده شهدا به تجلیل از هنر و هنرمندان متعهد پرداختند. در بخشی از این پیام که به منشور هنر و هنرمندان مشهور شده آمده است:
«تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- اسلام ائمه هدی- علیهم السلام- اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرم آور محرومیتها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایهداری مدرن و کمونیسم خونآشام و نابودکننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بیدرد، و در یک کلمه «اسلام امریکایی» باشد.
هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی است. هنر در عرفان اسلامی ترسیمِ روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسم تلخکامی گرسنگانِ مغضوبِ قدرت و پول است.
هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالوصفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا، لذت میبرند. تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب، و در رأس آنان امریکا و شوروی را بیاموزد.
هنرمندان ما تنها زمانی میتوانند بی دغدغه کوله بار مسئولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکا به غیر، تنها و تنها در چهارچوب مکتبشان، به حیات جاویدان رسیدهاند. هنرمندان ما در جبهههای دفاع مقدسمان این گونه بودند، تا به ملأ اعلا شتافتند. و برای خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگیدند؛ و در راه پیروزی اسلام عزیز تمام مدعیان هنر بی درد را رسوا نمودند.» (صحیفه امام، ج21، ص: 145 و 146)
در این پیام نکاتی ذکر شده که مصداق آن را در برخی تولیدات هنری میتوان پیدا کرد و بسیاری آثار هنری و فرهنگی با تکیه بر پرداخت به معضلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی – همانگونه که در پیام بنیانگذار انقلاب آمده – تولید شدهاند. اما سوال اینجاست که قوه تشخیص و تمیز موارد مطرح در این منشور برعهده چه کسانی با چه سلیقهای است؟ چون برخی هنرمندان معتقدند آنچه برای عرضه به مخاطب تولید میکنند براساس نگاهی نقادانه در راستای عدالتجویی است اما ناظران تعبیری دیگر دارند و آنچه در راستای مثلا «نقد اجتماعی» خلق میکنند با عناوینی همچون سیاهنمایی روبرو میشود.
این مسئلهای است که در گفتوگوی ایسنا با مدیرکل هنرهای نمایشی نیز مورد بحث قرار گرفت. کاظم نظری گفته بود که «هر نمایشنامهای که از نظر مسائل انقلاب، نظام، مملکت، مسائل اجتماعی و… در راستای قوانین جمهوری اسلامی باشد، میتواند اجرا شود.»
اما مصداق برداشت سلیقهای از آنچه در منشور هنر آمده در همین است که نظری در پاسخ به اینکه در شورای نظارت نگاه سلیقهای وجود دارد و ممکن است نمایشی از نظر کارگردان، نقد سازنده داشته باشد و از نظر شورای نظارت، سیاهنمایی قلمداد شود، با تاکید براینکه این نوع نگاه قضاوتی است که از سوی هنرمندان اتفاق میافتد، بیان کرده بود: «بعضی نمایشنامهها ربطی به نیازهای فرهنگی جامعه ما ندارد. هر تولید کنندهای محصول خود را برای خریدار عرضه میکند. حال اگر محصولی خریدار نداشته باشد، اداره کل هنرهای نمایشی به عنوان نهادی که از تئاتر حمایت میکند و امکاناتی همچون مکان اجرا، نیروی انسانی و … را تامین میکند، آیا نمیتواند بگوید این کار جوابگوی نیازهای امروز جامعه نیست؟ هنرمند چون در پی اجرای متن مورد علاقه خود است، دیگر توجه چندانی به نیازهای جامعه ندارد.»
بدون دیدگاه