هشتاد و ششمین برنامه از سری برنامههای مستندات یکشنبههای خانه هنرمندان ایران، یکشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۳ به نمایش مستند «لیو و اینگمار» (۲۰۱۲) ساخته «زیراج آکولکا» اختصاص داشت. پس از نمایش این مستند، نشست نقد و بررسی آن با حضور «شیوا مقانلو» نویسنده، مترجم و منتقد سینما برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده شهرام اشرف ابیانه بود.
به گزارش رسیده، «زیراج آکولکا» فیلمساز هندیالاصل در این مستند ۹۰ دقیقهای، شخصیت و سینمای «اینگمار برگمان» را با بررسی ۴۲ سال همکاری او و «لیو اولمان» بازیگر مشهور سینمای سوئد مورد کنکاش قرار میدهد.
شیوا مقانلو در این نشست گفت: ما اصولا در اینگونه مستندها بر مبنای فرا متن حرکت میکنیم. یعنی حتما باید هر پلان از فیلم که میبینیم، بهنوعی ارتباط فرامتنی آن را با مرجع و منبع دیگری پیدا کنیم. به این صورت لذت بیشتری میبریم و فهممان از آن اثر بیشتر میشود، اما این اصلا به آن معنا نیست که اگر کسی فیلمهای برگمان را ندیده باشد، از این مستند نتواند لذت ببرد. در واقع باید بگویم ساخت این فیلم به قدری به شکل آثار برگمان نزدیک است که میتواند آغاز خوبی برای کسانی باشد که فیلمهای برگمان را ندیدهاند. کارگردان این اثر اهل هند و فارغالتحصیل رشته معماری بوده است اما ارشد خود را در رشته کارگردانی هنری را از دانشگاه لندن گرفته است. او در دو پروژه بزرگ سینمای هند مشارکت داشته است. همچنین به صورت مستقل ۵ فیلم کوتاه را در اسکاندیناوی و هند ساخته است. مستند «لیو و اینگمار» اولین فیلم بلند اوست که سال ۲۰۱۲ ساخته شده و بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
او ادامه داد: جهان این اثر از جهان خود برگمان میآید. به عنوان مثال شروع و انتهای فیلم، پیوستگی با طبیعت، دریا، نور، عکسهای یادگاری و حرکت خیلی شبهگونه و محو آدمها در میان این دیوارها دارد. در این رابطه دو نفره که ما میخواهیم کل فیلم را بر مبنای آن بگذاریم، طبیعت و به خصوص جزیره فارو در آن نفر سوم است. یعنی در واقع، ما در حال دیدن فیلمی با سه کاراکتر اصلی شامل لیو، اینگمار و جزیره هستیم. این جزیره که مرکز و شروع عشق این دو نفر است، در ادامه به قفس این عشق هم تبدیل میشود. اما همچنان نقش مهم و تاثیرگذاری دارد.
این نویسنده، مترجم و منتقد سینما در ادامه بیان کرد: برگمان این خانه (در جزیره فارو) را به عنوان جایی میسازد که بتواند در آن پناه بگیرد، بنویسد، عاشق شود، اذیت کند و اذیت شود و خیلی چیزهای دیگر. با خواندن درباره این خانه یاد خانه دیگری افتادم؛ خانهای که والتر بنیامین برای خواهرش میسازد. چون آدمی با روحیات خاص بوده که نمیتوانسته با آدمها ارتباط بگیرد و عشق خود را به نزدیکانش نشان دهد، خانهای میسازد و میگوید این هدیه من به شما که نمیتوانم به همراهتان زندگی کنم. نکته جالب در ساخت و کارگردانی این فیلم این بوده که در بخشهایی که لیو صحبت میکند، یا ما در حال دیدن داستان از پیاووی او هستیم، یا حتی در بخشهایی که صدای او یا برگمان هست، کارگردان سعی کرده شاتها و نماهایی را از فیلمهای برگمان جمع کند که با این صحبتها همخوانی داشته باشد.
مقانلو در ادامه صحبتهایش گفت: هدف این فیلم که در زیر متن عنوان دوم آن مشهود است، به رابطهای اشاره دارد که مبتنی بر درد و رنج است. یعنی ارتباطی که دو نفر در زندگی، کار و همهچیز با یکدیگر شراکت داشتند. این درد و رنج در رابطه دو نفره آنها بسیار موضوع مهمی است. لیو زنِ جذابی است که محبوب فیلمبردارها برای نماهای درشت به شمار میآمده است. حالت چهره او کاملا طبیعی بوده و هیچچیز به آن اضافه نشده است. جذابیت توام با اندوه و در عین حال بچهگانهای در چهره او بوده که سبب شده تا محبوب کلوز شات باشد. او نه تنها در فیلمهای کارگردانهای دیگری بازی کرده، بلکه چند فیلم هم کارگردانی کرده است. اما در هیچکدام از آن فیلمها به شکوه و درخشش فیلمهایی که با برگمان داشته نمیرسد. ۹ فیلم مهم با برگمان دارد و ۵ سال با او ارتباط عاشقانه داشته و با یکدیگر در آن جزیره تنها زندگی میکنند. چهل و چند سال هم ارتباط دوستی، غیر عاشقانه، دشمنی و… این دو با هم که در فیلم هم دیدیم، ادامه پیدا میکند.
این استاد دانشگاه و سرپرست پروژههای بزرگ ادبی و سینمایی افزود: نکته جالب اینکه برگمان مردی است که به راحتی در یکسری از فیلمهایش تمام زنهای محبوب زندگی خود را باهم جمع میکند. فیلمهایی دارد که زن قبلی با زن فعلی در کنار هم بازی میکنند. نکته جالب اینکه برگمان ۵ همسر رسمی داشته و خیلی زیاد روابط احساسی غیر رسمی داشته است. اما لیو تنها زنی بوده که در عین حال که از برگمان بچه داشته، با او ازدواج نمیکند. این در حالی است که برگمان تاکید داشته تا زنهایی که از او بچه داشتند، حتما زن رسمیاش بشوند… اما لیو تنها کسی بوده که در این قاعده نیست.
مقانلو گفت: این فیلم حالت اپیزودگونه دارد و با عشق و فیلم «پرسونا» شروع میشود. برگمان در فیلم «پرسونا»، لیو را از طریق دیدن در دوربین کشف میکند. انگار دوربین به او مجالی میدهد تا با زنی آشنا شود که خیلی برایش جذاب و حیرتانگیز است و بین آنها عشق عجیبی شکوفا میشود.
این منتقد در ادامه عنوان کرد: لیو با وجود اختلاف سنی زیادی که با برگمان دارد و میتواند جای دختر او باشد، در این عشق حل شده و حتی در مواقعی جایگاه مادری نیز برای برگمان پیدا میکند. برای شناخت برگمان و روابط احساسی او به خصوص رابطهای که با لیو دارد، حتما نیاز داریم که بکگراند کوتاهی از رابطه او با مادرش داشته باشیم. رابطه برگمان با مادر همیشه یک رابطه پرچالش و مهرآکین است. یعنی او بهشدت مادر را دوست دارد اما به گفته برگمان؛ «مادر همیشه سرد و دور است» و او را پس میزند. او حتی به این تایید و تاکید رسیده که یک بچه ناخواسته بوده که پدر و مادر هرگز او را نمیخواستند. جمله جالبی در مورد فیلم «توتفرنگیهای وحشی» خود دارد که میگوید: آن فیلم فریاد من بود برای اینکه به پدر و مادرم بگویم که من را ببینید، ولی من دیده نمیشدم.
مقانلو در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: این مستند برایم بسیار جذاب بود. احترام و ارادتم بعد از دیدن این مستند، نه تنها نسبت به این دو چهره کم نشد، بلکه بیشتر هم شد. احساس میکنم حال با گذشت سالها از این رابطه ما میتوانیم در نور جدیدی که میافتد، تفسیر جدیدی از این ارتباط داشته باشیم.
نمایش این مستند، هفتمین نشست از برنامه نمایش و تحلیل آثار برگزیده داستانی، مستند و فیلمتئاترهای «اینگمار برگمان» است که با عنوان «نور زمستانی» دی ۱۴۰۳ در خانه هنرمندان ایران برگزار میشود.
بدون دیدگاه