شاهپور محمدی
در همان زمانی که در دولت حسن روحانی برخی از نمایندگان راستگرا که اختلافات جناحی و سیاسی با رییس دولت داشتند و فعالیتهای آنها را زیر سوال میبردند و رییس جمهور و دستگاه اجرایی کشور را منفعل و ناکارآمد معرفی میکردند، زمزمه اعطای مسولیت شبکه نمایش خانگی به نهاد رسانه ملی به گوش رسید.
جناح مخالف، برای نیل به اهداف سیاسی خود از هر نوع مکانیسمی بهره بردند تا توانستند به حوزه فرهنگ و سینما نیز ورود کنند.
نظر این محافظهکاران این بود که وزارت ارشاد در زمینه فیلم و سریالسازی در شبکه نمایش خانگی، منفعلانه عمل میکند و نظارت لازم و کافی را در حفظ شئون اسلامی و رعایت هنجارهای جامعه در تولید محصولات نمایش خانگی به درستی اعمال نمیکند!
آنها با طرح این موضوع و با لابیگریهایی که در مجلس انجام دادند، بدون انجام کار کارشناسی دقیق در مورد این نقل و انتقال، موفق شدند سکان مدیریت و اختیارات حوزه نمایش خانگی را از ارشاد سلب و آن را در اختیار رسانه ملی قرار دهند!
هر چند این عزیزان در این دعوا و اختلافات سیاسی پیروز میدان شدند، اما در جابجایی مسئولیت و تفویض اختیارات شبکه نمایش خانگی، چند نکته را فراموش کردند.
اول اینکه رسانه ملی خود، در مدیریت سریالسازیاش دچار اشکالات اساسی بوده و هست؛ تلویزیون در همین ارتباط همواره با طیف وسیعی از اعتراضهای منتقدان روبرو بوده است، حال چنین سازمانی با این حجم انبوه از واکنشهای منفی در حوزه تولید، چگونه میتواند مدیریت شبکه وسیع نمایش خانگی را نیز برعهده بگیرد و به مسولیتهای مدیریتی خود در زمینه تولید بیفزاید.…؟!
دیگر اینکه مشتاقان طرح واگذاری اختیارات نمایش خانگی به صداوسیما دقت نکردند که با این اتفاق، فعالان عرصه تولید در تلویزیون با ایجاد روابطی سهل و آسان با مدیران نمایش خانگی مستقر در ساترا، به راحتی خواهند توانست قراردادهای ساخت سریالهای مختلف را به شکل انحصاری به نفع خود قبضه کنند و همانند سیستم تولید فیلم و سریالهای رایج شبکههای تلویزیون که در انحصار عدهای خاص است، تولیدات این بخش را نیز در اختیار بگیرند!
سومین ایراد واگذاری این بود که باعث شد سینماگرانی که به هر دلیلی با سیستم اداری و ممیزی رسانه ملی آشنایی نداشته و یا نمیتوانستند با آن کنار بیایند، به ورطه بیکاری کشیده شوند!
بزرگترین دلیل این اشتباه فاحش نیز از جایی نشات میگیرد که پیشقراولان چنین طرحهایی، متاسفانه به صورت تخصصی از هنر سینما و رسانه تلویزیون سررشتهای نداشته و مرز بین هنر و رسانه را از هم تفکیک نمیکنند!
عده ای ناآشنا به موضوع، تا اسم فیلم و تصویر به میان میآید صرفا یاد رسانه ملی و سریالهای آن میافتند و کارکرد سینما و تلویزیون را یکی میدانند. به خاطر همین نبود آشنایی و عدم کارشناسی نیز، نمیتوانند مدیریت فرهنگی و رسانهای و رسالت و ماموریت این دو حوزه را به درستی از هم تشخیص دهند.
تصمیم گیران امر به این نکته مهم توجه نکردند که شبکه نمایش خانگی اگر بخواهد از طریق تلویزیون اداره شود، مشکلات اقتصادی سینماگران چندین برابر خواهد شد و میتوان پیشبینی کرد که محصولات شبکه نمایش خانگی در آینده ، ورسیون دیگری از تولیدات نازل تلویزیون، آن هم عمدتا با آدمها و افراد منتسب به رسانه ملی خواهد بود.
البته این اولین بار نیست که حوزه هنر و رسانه قربانی اختلافات سیاسی جناحهای موجود در کشور میگردد!!
حوزه هنر و سینما در دهه های گذشته به حد کافی از نبود امنیت شغلی لطمه دیده است، همین مانده بود که عدهای نیز با ایجاد شبکه نمایش خانگی از نوع تلویزیونی در طیف وسیعتر به بیکاری سینماگران دامن بزنند!
انتظار میرفت که این امر مهم در جلسه سال گذشته رییس جدید سازمان سینمایی با مدیران صداوسیما نیز بار دیگر مطرح شود و به صورت ضربتی نسبت به بازگرداندن اختیارات مدیریت نمایش خانگی به سازمان سینمایی، اقدامی صورت گیرد که متاسفانه چنین اتفاقی نیفتاد!
در حالی که بازگرداندن شبکه نمیش خانگی به حوزه فعالیت سینماگران میتوانست اولین اقدام در تعامل بین سینما با سیما باشد و به یک حرکت بزرگی به نفع اصحاب سینما تبدیل شود، اما متاسفانه با این بیتوجهی و فرصتسوزی ایجاد شده از طرف رییس سازمان سینمایی کشور، موضوعی به این مهمی مسکوت گردیده و عقیم ماند….!
بدون دیدگاه