یادداشت / شاهپور محمدی
همگان به خوبی می‌دانیم که روابط حاکم بر مدیریت دو حوزه فرهنگ و رسانه در کشور مناسب نیست.
در جامعه و خاصه در بین اصحاب فرهنگ و هنر این گونه القا می‌شود که مدیریت رسانه به صورت جناحی عمل می‌کند که این موضوع باعث فرار استعدادها از این رسانه می‌شود‌.
مدیران تلویزیون به خوبی می‌دانند که نهاد رسانه ملک شخصی کسی نیست که بخواهد ‌با جناحی عمل کردن خود مانع رشد و فرار استعدادها شود.
به عنوان مثال در حوزه سینمای مستند، مدیریت رسانه می‌بایست به گونه‌ای عمل کند که جامعه مستندسازی کشور بتواند آثار خود را براحتی در اختیار شبکه‌های مختلف این سازمان قرار دهد.
آثار مستندسازان نباید با ممیزی‌های سفت و سخت این سازمان مواجه شوند و یا نهاد رسانه بر چه اساسی باید آثار مستند سازانی را که با سرمایه شخصی ساخته می‌شوند‌، در زمان ‌ارزیابی‌، مبالغ اندکی را برای خرید آنها پرداخت کند‌؟
این موضوع در زمان ساخت ‌فیلم‌های مستند بواسطه این عزیزان نیز صادق است و در زمان عقد قرارداد کاری برای ساخت این گونه فیلم‌ها نباید نظر سازمان اینگونه باشد که‌ برآورد کمتری را برای تولید آنها در نظر بگیرد که قطعا چنین رفتارهایی باعث دور شدن این قشر هنرمند و زحمتکش فرهنگی از این سازمان خواهد شد‌.
نباید ارزش اثار مستند‌سازانی که ماه‌ها برای تحقیق و پژوهش و ساخت آثار خود عمر و وقت گرانبهای خود را صرف می‌نمایند‌ از طرف مدیران شبکه‌ها و گروه‌ها در این سازمان نادیده گرفته شده و یا کم اهمیت جلوه کنند که قطعا اینگونه برخوردها قابل پذیرش نیست .
چنین رفتارهایی باعث خواهد شد که مستندساز، مشتری اثر خود را در بازارهای خارجی و یا شبکه های بیگانه جستجو کند که قطعا آنهم برای فیلمسازان این کشور مشکلاتی را بهمراه خواهد داشت و مسبب اصلی آن نهاد رسانه خواهد بود.
این نهاد موظف است چنین فاصله‌هایی را کم نموده و به گونه‌ای عمل کند که تمام سلایق فکری و هنری بتوانند آثار خود را در صفحه تلویزیون کشور‌ خود به نمایش بگذارند‌، نه اینکه خدای نکرده برخی نگاه‌های محدود و سلیقه‌ای و خرید آثار بصورت ارزان و با مبالغ ناچیز باعث فرار و دوری این قشر فرهنگساز از این سازمان عریض و طویل فرهنگی و رسانه ای شود.
نهاد رسانه نباید رابطه‌ای عمل نموده و صرفا از افراد خاصی که باب میل مدیران شبکه های این سازمان هستند برای ساخت برنامه‌ها و سریال‌ها استفاده کند.
فعالیت‌های فرهنگی و اموزشی رسانه می‌بایست با حضور اندیشمندان و هنرمندان سینمای کل کشور تقویت شوند و نباید هیچگونه مرزبندی و خط کشی بین حوزه فرهنگ و رسانه در این کشور احساس شود.
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم این دو حوزه حساس جامعه به صورت زنجیروار به هم متصل بوده و لازم و ملزوم یکدیگرند‌. همگان نیز به خوبی می‌دانیم که مستند‌سازان کشورمان جزو پیش‌قراولان حوزه فرهنگ این سرزمین بوده و از توان بالایی برای آموزش و ارتقای فرهنگ جامعه برخوردارند و تنها خواسته ایشان صرفا حمایت رسانه به شکل منطقی از اثار انهاست.
در بخش نمایش خانگی هم که در مطلب پیشین نیز تلویحا به آن اشاره گردید نباید اینگونه القا شود که فعالان تولید و نمایش خانگی در زمان مدیریت سابق سازمان سینمایی با مشکلاتی مواجه بوده اند و با دست اندرکاران حوزه فرهنگ و رسانه در تضاد و تقابل قرار داشته اند که باعث انتقال این مدیریت به سمت سازمان صدا و سیما شده است.
قطعا اینگونه نیست و نباید اجازه داد تا بدینگونه به افکار عمومی تسری داده شود‌.
هنوز هم دیر نشده است‌.
مدیران رسانه کشور میتوانند مدیریت این حوزه را به سازمان سینمایی باز پس داده و انتقال دهند ، چرا که با رفتن مدیریت ان به سمت رسانه ملی بخش کثیری از فعالان سینما به ورطه بیکاری کشیده شده‌اند که به صلاح جامعه سینمایی کشور نیست‌.
خود همین موضوع می‌تواند عامل اختلاف بوده و قطعا به نفع رسانه ملی و سینماگران کشور نیست.
جادارد مدیران سازمان ‌سینمایی کشور نیز در این رابطه قدم‌های موثری بردارند و میدان را خالی نکنند و با برگزاری جلسات متعدد با مدیران رسانه پیگیر موضوع بوده و این گونه اختلافات را حل و فصل نمایند. اصحاب فرهنگ و قلم و هنر کشور مدام بر این نکته تاکید داشته و دارند که با روند فعلی مدیریت نمایش خانگی در نهاد رسانه به توفیق آن چنانی دست نخواهند یافت و دلایل آن بارها و بارها به هر دو نهاد فرهنگی و رسانه‌ای کشور اعلام گردیده و اهمیت بازگشت این مدیریت به حوزه قبلی (سازمان سینمایی‌) تشریح و اعلام گردیده است.
آنچه مهم است این که رابطه بین نهاد رسانه و حوزه فرهنگ کشور می‌بایست با حفظ منافع مشترک تنگاتنگ گردیده و روز به روز تقویت شود و راهکار آن نیز برگزاری جلسات و نشست های تخصصی مختلف جهت رسیدن به یک توافق و تفاهم مشترک و تقسیم بندی کارها و فعالیت ها به صورت منطقی در بین این دو حوزه است.
اگر این اختلاف و سوتفاهم ها بین این دو تشکیلات ملی و رسمی کشور کنار گذاشته نشود ، قطع یقین شکاف ها نیز روز به روز بیشتر گردیده و دیوار بلند بی اعتمادی بین این دو نهاد فرهنگساز بیشتر خواهد شد.
یک جایی باید به این سوء تفاهم ها و اختلافات پایان داده شود.
اختلافاتی که شاید برخی معتقد باشند وجود ندارد و یا بسیار کمرنگ است‌، اما به واقع اینگونه نیست و اصحاب رسانه به خوبی می دانند که اختلافات اساسی بین این دو نهاد ملی در کشور وجود دارد که مانع برخی پیشرفت های فرهنگی در کشور می شود و یک جایی باید به این اختلافات خاتمه داده و همکاری های فی مابین و اعتماد سازی ها به حد اعلای خود برسد .

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *