چهارشنبه ۱۵ تیرماه طی مراسمی از «مینا افتاده» به پاس ۵۰ سال فعالیت بدون وقفه در حوزه موسیقی کلاسیک ایرانی به‌خصوص در هنرستان موسیقی تقدیر شد.
به گزارش ایسنا، این مراسم با حضور هنرمندانی چون حسین علیزاده (آهنگساز و نوازنده تار)، فریماه قوام صدری (نوازنده پیانو)، محمدرضا فیاض (آهنگساز و نوازنده سنتور)، سیامک جهانگیری (آهنگساز و نوازنده نی)، بابک خضرائی (موسیقیدان و نوازنده)، علی ترابی، شهرام صارمی (نوازنده کمانچه)، هومان اسعدی، احسان ذبیحی‌فر، فریبرز عزیزی، همایون مدینه ای، احسان عبایی و … برگزار شد.
در ابتدا حسین علیزاده با بیان خاطره‌ای درباره خانواده افتاده، صحبت خود را اینگونه آغاز کرد: یکی از نکات جالب هنرستان موسیقی این بود که برخی افراد پیش از اینکه سابقه‌ای پیدا کنند، نمایان می‌شدند و افتاده جزو آن افراد بود. ایشان برادری داشتند به نام حسین که همکلاس علی رهبری بود. ما همیشه با فامیلی آنها شوخی می‌کردیم، می‌پرسیدیم اسمت چیست؟ می‌گفت: افتاده. می‌گفتیم: چی افتاده؟ اسمت را بگو. به خاطر همین شوخی این چند خواهر برادر خیلی زود شناخته شدند و خیلی محبوب بودند. نیازی نبود در هنرستان درباره افتاده‌ها توضیحی داده شود، تنها لازم بود اسم کوچکشان گفته شود که مشخص شود راجب کدام حرف می‌زنیم.
او ادامه داد: چهره‌ها در موسیقی چند جنبه دارند، بعضی به خاطر برگزاری کنسرت‌ها و اجراهای متعدد مشهور می‌شوند که شاید شکل موفق‌تر و ملموس‌تر، ارتباط مستقیم با مردم باشد. شهرت مینا افتاده معنوی‌تر از شکل مقدس روی صحنه رفتن است؛ چراکه ایشان دانسته‌های خود را آموزش داده‌اند و زمانی که شاگردان ایشان را می‌بینید متوجه می‌شوید که چقدر هنرمند بزرگ و مسئولی است.
این هنرمند در ادامه صحبت‌هایش درباره مینا افتاده تصریح کرد: زمانی که استاد پایور از دنیا رفت غم بزرگی همه ما را فرا گرفت ولی یک نفر در سکوت، بدون ازدحام و مهر راه او را ادامه داد. او می‌دانست چگونه با نسل جوان رفتار و آنها را تشویق کند. شاید حتی در بین شاگردان من هم باشند افرادی که از من ناراضی باشند ولی در بین شاگردان ایشان هرگز چنین چیزی را ندیدم.
علیزاده در پایان صحبت‌هایش گفت: چقدر امروز روز خوب و مقدسی است که نشان می‌دهد هیچگاه حقی پایمال نمی‌شود. مینا افتاده اگر به گردن موسیقی حقی دارد، حتما این ارج نهادن از سوی هر کدام از شماها، بسیار ارزشمندتر از صدها آدمی است که جای خود نیستند. موسیقی همیشه با سختگیری‌های نابخردانه همراه بوده که طی سال‌ها شاهدش بوده‌ایم، ولی آنها همه آمدند و رفتند و هیچ‌وقت نفهمیدند چه گوهرهایی از نسل قبل در هنرستان موسیقی هستند و باید قدر آنها را دانست. افرادی چون مینا افتاده تا زمانی که شاگردانش را دارد و نتیجه می‌بیند، اصلا بی‌نیاز است از این قدردانی.
محمدرضا فیاض نیز در بخش دیگری به صحبت درباره «مینا افتاده» پرداخت و گفت: خانم افتاده معلم من بود؛ چون بارها شاهد بودم که هنرستان را طی ۵۰ سال فعالیت خود اولویت قرار داد. چون باور داشت توسعه از راه نهاد ممکن است، ماند و تلاش کرد. من از او یاد گرفتم اگر قرار است در بزنگاه‌ها راه حلی پیدا شود از طریق نهادها صورت می‌گیرد.
او ادامه داد: من پیش از انقلاب در محیط حرفه‌ای موسیقی نبودم ولی خانم افتاده هم در مناسبات آکادمیک و هم حرفه‌ای، موسیقی را تجربه کرده بود. ارزش این امر به این دلیل است که یک تصویر و یک چشم‌انداز واقعی از مناسبات آن دوره در اختیار ما گذاشتند؛ تصویری که نگاه شخصی خیلی در آن دخیل نیست مگر واقعیت‌ها.
این هنرمند درباره مشکلاتی که می‌تواند گریبانگیر یک هنرمند شود، ولی مینا افتاده، از آن به دور بوده است، توضیح داد: یک نویسنده می‌گوید هر شغلی یکسری بیماری حرفه‌ای همراه خود دارد. یکی از این مشکلات، روحی و روانی است. در حقیقت یک نوازنده موسیقی ساعت‌های طولانی تنها است و در تنهایی باید تمرین کند، این زمینه‌ای فراهم می‌کند که فکر کند تمام حقیقت آن چیزی است که در اطراف او می‌گذرد و این امر می‌تواند به شکل گرفتن ادعاهای خیلی بزرگ و یا پوچی ختم شود.
او ادامه داد: هر هنرمند موسیقی در خطر این گرفتاری است، ولی گواهی می‌دهم خانم افتاده هرگز نه به آن موقعیت رسید که فکر کند کائنات کنار رفته تا او خودش را نشان دهد و نه هرگز به این موقعیت رسید که گمان کند کاری نکرده است. او همیشه دغدغه داشت که چگونه می‌تواند به شاگردانش کمک کند و همیشه تا جایی که می‌توانست حتی یک اجرای کوچک برای دیده شدن شاگردانش فراهم می‌کرد.
در بخش پایانی این برنامه، خود مینا افتاده به صحبت پرداخت و گفت: از استادانم عشق و محبت را یاد گرفتم و سعی کردم همان را به شاگردانم منتقل کنم. سعی کردم اول با آنها دوست باشم و بعد اگر می‌توانم چیزی به آنها منتقل کنم. متاسفانه من و هم‌نسلان من همیشه مشکل زن بودن را داشته‌ایم و علاوه بر آن در موسیقی هم بودیم و اینگونه با دو مشکل دست و پنجه نرم می‌کردیم.
او ادامه داد: بعد از آنکه آموزش را شروع کردم گفتند که در مدرسه پسرانه امکان تدریس ندارم و به هر حال با وجود مسائلی که بود، سعی کردیم مشکلات را کنار بزنیم و به اینجا برسیم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *