محسن ردادی در «رستاخیز واژهها» فرهنگسرای اندیشه گفت: مدیران تکنوکرات دهه ۱۳۷۰ با شعار تخصصگرایی آوینی را به مناطق جنگی تبعید کردند، در حالی که جایگاه او هدایت فرهنگی در صدا و سیما و حوزه هنری بود.
به گزارش روابط عمومی فرهنگسرای اندیشه، نخستین قسمت از «رستاخیز واژهها» در سال ۱۴۰۱ همزمان با هفته «هنر انقلاب اسلامی» و سالروز شهادت سیدمرتضی آوینی شامگاه دیروز به همت فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
موضوع اصلی این قسمت از برنامه «هنر انقلاب اسلامی؛ گذشته، حال و آینده» بود که با حضور سیدناصر هاشمزاده پژوهشگر و فیلمنامهنویس و محسن ردادی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
هاشمزاده در مقدمه سخنان خود گفت: به نظرم باید نسبت به وضعیت فعلی و حال دقت بیشتری داشته باشیم. این جمله را بارها شنیدهایم که میگوید: «گذشته امر معدوم است و آینده هم در عدم است.» بنابراین تنها چیزی که در دسترس داریم وضعیت حال است و در صورتی که حال را به خوبی بشناسیم میتوانیم شناخت درستی از آینده و درک درستی از گذشته داشته باشیم.
او درباره وضعیت فعلی هنر انقلاب صحبت کرد و بیان داشت: بارها به این پرسش فکر میکنم که اگر آقای آوینی حضور داشت، نسبت به وضعیت فعلی و حال ما چه میگفت؟ بیش از ۴۰ سال از انقلاب اسلامی گذشته و کارهای بسیار خوبی صورت گرفته است. در رشتههای گوناگون هنری فعالیت داشتیم، اما هنوز پرسشهایی درباره آینده هنر انقلاب اسلامی وجود دارد. این پرسشها بسیار مهم است چرا که زمینهساز تحرک و حرکت انقلاب میشود.
وی تاکید کرد: دقت داشته باشید که با تعریف و تمجید کاری از پیش نمیرود. کار هنر مداحی نیست. البته منظورم این نیست که مداحی بد است، بلکه منظورم این است که اگر از همه چیز تعریف کنیم و بگوییم خوب است و نگاهی به نقاط ضعف آن نداشته باشیم، حرکتی رخ نمیدهد و پیشرفت نمیکنیم.
هنر ارزشی به هنر سفارشی تبدیل شده است
هاشمزاده در بخش دیگری از سخنان خود درباره هنر ارزشی و غیرارزشی توضیح داد و گفت: تقسیمبندی هنر به هنر سفارشی و غیرسفارشی، ارزشی یا غیرارزشی و … موضوعی است که سالها درگیرش بودیم. باید پرسید که آن ارزشها چه بوده که توقع داریم هنرمند آن را در قالب سینما نشان دهد؟ خود من قائل به ارزشها هستم، چرا که معتقدم اخلاق وجود دارد، خوب و بد وجود دارد و … اما گاهی اوقات هنر ارزشی تبدیل به هنر سفارشی میشود. یعنی تبدیل به هنر حکومتی میشود. یعنی به نظر میرسد که در مواردی سلیقهها حکمفرما و ارزشها گم شدند.
وی ادامه داد: به اعتقاد بنده، علت عقبماندگی هنری ما از ارزشها به ویژه در سینما ناشی از همین موضوع است. این موضوع در حالی است که در هنر غرب، شاهد چنین عقبماندگی نیستیم. برای مثال زمانی که تلویزیون میخواهد فیلم معنوی نمایش دهد سراغ آثار معناگرای غربی میرود. علت این موضوع این است که آنان چند صد سال تجربه رماننویسی و قصهنویسی خود را در قامت فرهنگ، فلسفه و ادبیات دستهبندی کردند. ما چنین تجربهای نداریم. ادبیات و هنری که با سلیقهها جلو برود، رشد نمیکند و تنها تبدیل به ادبیات اعتراضی میشود.
هنرمند ارزشی، بیتفاوت از کنار بیعدالتی نمیگذرد
این محقق و پژوهشگر در توضیح رابطه عدالت و هنر گفت: در انقلاب اسلامی هدف آن بود که به عدالتی دسترسی پیدا کنیم که هیچ کرامت انسانی ذلیل نشود. به عبارت دیگر، اگر جایی کرامت به ذلت رفت، هنرمند باید حضور پیدا کند. اوست که از بیعدالتی ناراحت میشود. درباره هنرمند ارزشی صحبت کردیم؛ هنرمند ارزشی کسی است که از وقوع چنین رخدادهایی ناراحت میشود و بیتفاوت از کنارش عبور نمیکند.
محسن ردادی دیگر سخنران این جلسه بود. او درباره هنر متعهد توضیح داد و گفت: همانطور که آقای هاشمزاده اشاره کردند، هنر انقلابی، هنر متعهد است. یعنی نمیتوان عنصر تعهد را از هنر انقلابی دور کرد. در دنیا هنرهای زیادی وجود دارد که در آن روحی از تعهد نیست و تنها هدفش سرگرمکردن مخاطب است. این هنر فقط به مثابه یک افیون برای ساکت کردن دردها و آلام بشر استفاده میشود.
دغدغهمندی هنرمند، مرز تفکیک هنر انقلابی و غیرانقلابی است
وی ادامه داد: هنر انقلابی به این معناست که هنرمند درد دارد، درد مردم را میفهمد و در هنر خود این درد را بیان میکند. در حقیقت، هدف هنرمند انقلابی این است که دردمندی را منتقل کند و همین شاخصه را میتوان به عنوان مرز تفکیک هنر انقلابی و غیرانقلابی دانست. امام خمینی در منشور هنرمندان فرمودند: «کار هنرمند این است که با کمونیسم خونخواه، با سرمایهداری و با مرفهین بیدرد مبارزه کند.» در غیر این صورت، آن هنر ارزشی ندارد.
ردادی با تاکید بر اینکه در دورهای در مسیر هنر انقلابی انحراف ایجاد شد، گفت: آقای هاشمزاده از وضعیت فعلی هنر در کشورمان گلایه کردند که به نظرم موضوع درستی است. در دهه ۱۳۷۰ اتفاقی رخ داد که مسیر هنر را به نوعی عوض کرد و شهید آوینی نیز قربانی همین موضوع شد. عدهای گفتند که انقلابیها تاکنون هرطور که میخواستند رفتار کردند و حالا باید کار را به متخصصان سپرد. در همین زمان بود که جمله «تخصص مهم است یا تعهد» مطرح شد و به راحتی هنرمندان انقلابی حذف شدند. در همین زمان بود که مدیران تکنوکرات شهید آوینی را به مناطق جنگی تبعید کردند. البته آن مناطق بسیار ارزشمند است اما جای شهید آوینی در صدا و سیما، حوزه هنری و … بود تا هدایت فرهنگی انجام دهد.
عدهای با شعار تخصص آوینی را به مناطق جنگی تبعید کردند
وی ادامه داد: متاسفانه عدهای با شعار تخصص این قدر شهید آوینی را بایکوت کردند که او را به مناطق جنگی فرستادند. این موضوع در حالی بود که شهید آوینی هم تحصیلکرده بود و هم کاربلد. این روند باعث شد تا هنرمندان انقلابی که دغدغه مردم را داشتند و میخواستند حرف بزنند از میدان کنار رفتند.
او در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا هنر ما از انقلاب و جامعه فاصله گرفت، بیان داشت: یکی از دلایل این موضوع این است که هنرمندان ما دولتی و وابسته به آن شدند. راهحل این است که هنرمندان حرف مردم را بزنند. هنرمندی مردمی است که حرف مردم را بزند و از دردهای مردم بگوید.
بدون دیدگاه