جمشید پوراحمد
کشاورزان جنوب نخلی را که زیاد خوشه بدهد زخمش میزنند! خوشههایش را با بیرحمی تمام میبرند!
بله سخت است، اما باور کنید این کار لطف بزرگی به درخت است؛ خوشههای زیاد نخل مجبور است انرژیاش را بین مثلا ده خوشه، تقسیم کند و محصول، خرمایی است، باکیفیت متوسط و یا حتی ضعیف. اما نخلدار پنح خوشه را فدای پنج خوشه قویتر میکند و با قطع نصفه خوشهها، انرژی و شیره درخت، صرف پنج خوشه قویتر شده و حاصلش هم خرمایی می شود باکیفیت بالاتر.
این روش عزتاله مهرآوران بود، آدمهای منفی که باعث آزارش میشدند و یا کارهای اضافی را، از نخل پیرامون زندگیش قطع میکرد تا زندگیش شیرین و لحظههایش آسودهخاطر باشد.
عزت اله مهرآوران، نماد کاملی از انسانیتی بود که در این روزها عنصری نایاب شده؛ در یک تعریف دستگاه تکثیر و کپیهای ماشینی انسانیت این هنرمند والامنش در هیچ زمانی بازنایستاد.
سی سال پیش فقط سعادت چندماهی در کنار عزت عزیز را روی صحنه تئاتر داشتم.
عزت اله مهرآوران برای من و ما همچنان نفس میکشد و به قول مولانا
جانم آن لحظه که غمگین تو باشم شادست…
به نام خداوند جان افرین
پاییز۱۴٠٠ عجب پاییز عجیبی شده، به جای ریختن برگها، شاخه ها یکی پس از دیگری فرو میریزد، درخت خود بی امان شده
زیرا ریختن برگ هایش هیچ دردی رامتحمل نمیشود
اما شکستن شاخه برایش دردناک است. ودر بهار امید زیادی برای شکفتن زیاد ندارد. جای نبود شاخه همیشه درتن درخت میماند. جای خالی این مردان هنرمند انسان صفت جامعه هنری برای همیشه خالیست وندیدینشان غمناک.اما به دید تقدیر روزگار پیوند جانشان به جانان وتبریک دیدار یاران با یارشان نگاهی دیگر نیست.روحشان در ارامش ابدی…