کافی است که یک قسمت از این سریال را دیده باشید تا مطمعن شوید که «جادوگر» ضعیفترین سریال این سالهای شبکه نمایش خانگیست. انگار بدون فیلمنامه و بداهه ساخته شده است. نه منطق روایی دارد و نه جهانی برای مخاطب میسازد.
به گزارش فارس، سریال «جادوگر» از اواخر اردیبهشت ماه سال جاری از طریق پلتفورمهای نماوا و فیلیمو در شبکه نمایش خانگی در حال پخش است. این سریال به کارگردانی مسعود اطیابی و تهیه کنندگی ایرج محمدی در قالب یک سریال تلویزیونی کمدی تلاش میکند تا سرگذشت گروهی رمال کلاهبردار و تبهکار سابقهدار را روایت کند که از طریق اغفال افراد و حتی گروهها و باندهای بزرگ تبهکار، به نجات جان خود و کسب سود و منفعت اقدام کنند. داستان این سریال بر اساس طرحی از بابک کایدان و با نویسندگی مریم تاجیک و بازنویسی فیلمنامه توسط حمزه صالحی نگارش شده است.
بازیگران حرفهای سینما و تلویزیون در این سریال: احمد مهرانفر، جواد رضویان، مریم مومن، نسیم ادبی، فقیهه سلطانی، نادر سلیمانی، متین ستوده، رضا ناجی، گیتی قاسمی، رضا توکلی و محمد فیلی از برخی چهرههای اصلی این سریال هستند. این سریال محصول نبراس پیکچرز و با سرمایه گذاری مشترک پلتفورمهای نماوا و فیلیمو تولید شده است.
خلاصه سریال جادوگر
قدرت و جهانگیر از جاعلان معروف، تحت تعقیب پلیس هستند. آنها وقتی قصد دارند تا از کشور بگریزند، طی ماجراهایی در مییابند که با رمالی میتوانند کار و کاسبی جدیدی را پیشه کنند. با اینکه پلیس آنها را شناسائی کرده اما آنها بخاطر طمع دست از رمالی نمیکشند و با کلاهبرداری میتوانند به مال و منالی برسند و در عین حال هر نوبه با یک گروه تبهکار و خلافکار بزرگی برخورد میکنند.
تدوام هجو و طنزهای آثار گذشته در اثر تازه مسعود اطیابی را بیشتر یک کارگردان کمدی ساز میدانند. او در آثار پیشین سینمایی خود مانند فیلم سینمایی«دینامیت» نوعی تضاد فکری و عقیدتی را با ما به طنز و کمدی مقابل هم قرار داده بود که بیش از آنکه در سطح عمیق به پرداخت کمیک مسائل اجتماعی و بین فردی جامعه ایران بپردازند، صورتی از طنز و هجو را در سطح آثارشان برای مخاطب ارائه میکند.
همین نگاه متمایل به هجو و طنز در سریال جادوگر نیز در ساخته وی بارز است. اطیابی از سطحی از پرداخت طنازانه برای مخاطب عام و متوسط رو به پایین فراتر نمیرود. در حالی که او در سریال جادو گر، موضوعات نیش دار و گزنده منتشر و مستتر در لایههای اجتماعی جامعه ایران را دست مایه کار خود قرار داده، اما از سطح طنز صرف و سرگرم سازی صرف مخاطب و گرفتن خنده از او در بستر شوخیها و هجوهای گوناگون فراتر نمیرود. این مسئله در کنار بیش از اندازه و بیهوده کش دار بودن سریال جادوگر از جمله مواردی است که موجب شده تا این سریال تحول و تغییر خاصی در سبک فیلمسازی اطیابی نسبت به کارهای پیشین او ارائه ندهد.
لودگی جای کمدی
سریال جادوگر با عنوان یک اثر کمدی معرفی شده است. این اثر تلاش میکند با نام کمدی به هجو و طنز پردازی پیرامون مسائل عمومی جامعه و جهالت عمومی پیرامون سحر و جادو و رمالی بپردازد. اما این مسئله از یک سطح هجو آمیز فراتر نمیرود و در اکثر موارد به نوعی از لودگی صرف بدون منطق مناسبی که بشود آن را به پدیده کمدی موثر و دغدغه مند نزدیک کرد تبدیل شده است. در این بین بازیهای نه چندان پخته از ستارههای سینما و تلویزیون و چهرههای سلبریتی در کنار داستان نه چندان جدی و عمیق، به بیرون زدن حجم آلودگیها افزوده است. جنس آنچه تحت عنوان کمدی در این سریال مطرح است و تلاش نمیکند نسبت به مسائل دغدغه آمیز اجتماعی خود را دغدغهمند نشان دهد، چندان عمیق و جدی نیست و گویی مسئله خنده با هر کیفیت و لودگی غالب بر کمدی اصولی نسبت به هر عامل نیشدار و گزنده کمیک اجتماعی در این سریال نمایانتر است.
این سریال هیچ نسبت درخور با مسئله کمدی و متغیرهای پدید آورنده آن که جدیت در نگاه و مفهوم و مضمون از شاخصهای کلیدی آن است برقرار نمیکند و به عنوان یک سریال گرانقیمت و پرخرج در انتها آنچه از خود بروز میدهد، سطحینگری، ابتذال و بطالت است. در نهایت اینکه به زعم منتقدان«شوخیهای سریال جادوگر در موقعیتها رخ نمیدهد و به شکل کلامی به کار گرفته میشود. در برخی موارد این شوخیها جنبه اجتماعی و سیاسی پیدا میکنند. مثلا شوخی کردن با موضوع جنجالی پرستوها و جعل مدرک برخی سیاسیون که در دو دهه اخیر رخ داد. اما در برخی موارد، شوخیهای جنسی بی مورد اتفاق میافتد که ممکن است مخاطب جدی جریان کمدی را کلافه و عصبانی کند.»
قصههای سطحی، کلیشه و فاقد ارزش
مقوله«ارزش» درباره آثار هنری موضوع پیچیدهای است اما در همان قدم اول از دو منظر میتوان یک اثر هنری و سینمایی را ارزشگذاری کرد. ارزش زیبایی شناختی یا ارزش محتوایی. و سریال«جادوگر» فاقد هر دوی اینهاست. دلیل روشن آن هم تکرار کلیشهها و تن دادن به عرصه ابتذال فضای مجازی است. سریال جادو گر تلاش میکند تا با طرح قصههای فرعی در بستر قصه اصلی که پیرامون سه تبهکار شناخته شده شکل میگیرد به مسائلی مانند طمع، عشق، جهالت عمومی پیرامون تاثیر و کار کرد رمالی و جادو گری و ساحری بپردازد اما در انتها و به وقت ارائه در قالب اجرای آن ایدهها، صرفا نوعی از هجو و طنز بی آزار و ضعیف و کم رمق و جلوهگری در پس یک سریال پرخرج و گرانقیمت و سرگرمی صرف بیهدف با انبوهی از لودگی را نمایش میدهد.
جمع بندی
کافی است که یک قسمت از این سریال را دیده باشید تا مطمعن شوید که «جادوگر»ضعیفترین سریال این سالهای شبکه نمایش خانگیست. انگار بدون فیلمنامه و بداهه ساخته شده است. نه منطق روایی دارد و نه جهانی برای مخاطب میسازد. یک کمدی سطحی و فاقد ساختار که در پرداخت و ارائه ایدههای داستانی به حدی ضعیف و سطحی و مبتذل عمل میکند که گویا در مسیر جذب صرف مخاطب و گرفتن خنده از او به هر قیمت، از ظرفیتهای ممکن هنر دور شده و بیشتر معطوف به تجاریسازی باقی مانده است. در تحلیل نهایی این آثار لذت کاذبی ایجاد میکند و صرفا مقاصدی چون تامین سود بیشتر را برآورده میکند. در حالی که هنر به جای لذت زودگذر و کاذب میتواند شادی اصیل بر انگیزد.
جادوگر با اینکه بازیگران شناخته شدهای دارد اما به شدت بیکیفیت است. ساختار تکه تکه و آشفته سریال بدون چفت و بستهای معمول آنچنان توی ذوق میزند که حتی دیدن یک قسمت از آن سخت و غیر قابل تحمل است. شوخیهای آن اساسا قدیمی و ازمدافتاده(کلیشه شده و تکراری) هستند. بنابراین تماشاگر اساسا از تماشای آن حس خوبی دریافت نمیکند و خودش را در حال تماشای سریالی خستهکننده و تکراری پیدا میکند. از این رو به زعم منتقدان، جادوگر «بی هدف و بیشتر شبیه به مجموعه متصلی از ویدیوهای خندهدار است که در بهترین حالت برای انتشار در اینستاگرام مناسب به نظر میرسند.»
هزینههای بسیار زیاد تولید این سریال قریب به یقین با حضور اسپانسرهای متمول ممکن شده است. حال این سوال مطرح است که آیا این حجم ثروت و سرمایه مناسب ارائه چنین محصول رسانهای با این سطح کیفیت است؟ این مسئله ضروری است تا در قالب عملیاتهای رسانهای تحلیلی و گزارشی به آن پرداخته شود که مخاطب در ازای آنچه در مقابل این سریالها مانند سریال جادوگر اعم از وقت و پول و انرژی میدهد چه عایده محتوایی و آموزنده و موثر نصیباش میشود؟ و آیا این جنس آثار واقعا یک سرگرم کننده سالم برای مخاطب محسوب میشوند؟
این سریال به مسئله جهالت عمومی نسبت به جادو و دروغگویی افراد تبهکار به نام جادوگری و ساحری اشاره میکند که صرفا به پول و کسب ثروت و سود خود فکر میکنند. اما این ایده داستانی با تمام دغدغه های موجود در آن، در ارائه و اجرا بسیار ضعیف اعمال شده است که شاید یکی از علت های اصلی آن تمایل بیشتر به تجاری سازی اثر است.
این مسئله در آثار پیشین اطیابی هم وجود داشته است که او با دستمایه قرار دادن اتفاقات روز جامعه و بزرگنمایی تیپهای شخصیتی در جامعه تلاش میکند تا توجه مخاطب را به آثارش جلب کند اما سرانجام عمق چندانی از این رهگذر نصیب مخاطب نشده و او با انبوهی از شوخی و لودگی بیهدف و کلیشهای به حال خود رها شده است، که این مسئله به مبتذل و سطحی شدن اثر میانجامد که به دنبال آن تنزل بیش از پیش سطح ذائقه مخاطب را نیز به دنبال داشته و خواهد داشت.
این سبک از سریالسازی به عوارضی منتج میشود از جمله کش دار کردن بیهوده اثر بدون آنکه در پس این طولانی سازی محتوا، اثرگذاری متناسب برای مخاطب در پی وجود داشته باشد. لذا صرفا میزان سرگرمسازی سطحی و بیهدف در آن بیشتر است.
بدون دیدگاه